سجاد کون مدرسه

یادم نمیاد دوران راهنمایی بودیم که بچه ها تازه یاد گرفته بودن همدیگرو انگشت کنن و این حرفا …
یه چند نفری بودن که حسابی تو مدرسه همه تو کفشون بودن . یکیشون اسمش سجاد بود و درواقع جنده ی کلاس بود . همه انگشتش می کردن و یه چند باری هم به بعضیا داده بود … ما هم همچین تو کف بودیم و حسابی حشرمون بالا بود ولی معمولن حفظ آبرو می کردیم … تا اینکه یه روز سجاد اومده بود طرف خونه ی ما … من که تا اون موقع همیشه تو کلاس هواشو داشتم و حتی یک بارم انگشتش نمی کردم دیدم خودش راضیه .گفتم خب سجاد به بقیه می دی به من نمی دی؟ گفت باشه …کی ؟ گفتم همین امروز !

خلاصه اونم شوکه شد و من و اون راه افتادیم ورفتیم سمت یه جای خلوت . و زیر یه درختی که حسابی خلوت بود دورو برمون گفتم خب سجاد جان شلوارتو بکش پایین … گفت خودت بکش …
من کشیدم پایین … وای…چه کونی بود … گفتم دوبار باید آبم بیاد … اول یکم ترسید ولی بعد قبول کرد …
یه کون کوچولو بدون مو با یه کیر خیلی کوچیــــککه چسبیده بود به شکمش … من خوابیدم روش و شروع کردم به تلمبه زدن … دوس داشتم کیرشو هم بمالونم ولی می ترسیدم بره تو مدرسه بگه ! خلاصه یکم حین کردنشم ازش لب گرفتم و اولین آبم اومد و اونم با حسرت به کیرم نگاه می کرد…حی عقب جلو می کردم و اون سعی می کرد که بهتر قنبل کنه … منم یکم فشار دادم که بره تو ولی اون می ترسید و هی می گفت نذار بره تو …فقط لای کونم بذار … منم قبول کردم …هی تف می زدم و لای کون داغشو میذاشتم …اونایی که کون کردن می دونن که چقدر اولین تماس کیر با کون داغه و گـــرم که تمام بدن آدم همون اول حال میاد .
خلاصه دوبار آبمو آورد و هربار که آبم میومد با تعجب نگاه می کرد .
خلاصه کلی باهاش بازی کردم و تهش دیدم یکی اومد و مام مجبور شدیم بریم یه جای دیگه …
هنوز دنبال یه آدمم که بتونم باهاش برای مدت طولانی باشم و اهل کون دادن باشه ولی هیچوقت پیدا نکردم . چون همیشه ترسش هست …