سبک جدید

من حامد هستم 25 سالمه قد175 وزن 76 پوست سفید خوش تیپ و خوشگل البته خیلی شاخ نه این داستان زندگیمه وقصدم از نوشتن این داستان پیدا کردن یه دختر خوبه واسه اینکه از تنهایی دربیام ویه هم صحبت داشته باشم هر کس داستانو بخونه همه چیرو متوجه میشه .
میخاستم اسمشو بزارم {از پایگاه تا پاتایا} اما نظرم عوض شد.
درست حدث زدید من بچه مثبت بودم اما انقدر بدی کردند که زده شدم تازه یه شرکت خوب استخدام شده بودم که یکی از هم کارا که باهام رفیق شده بودبرام از تایلندیکه رفته بود تعریف میکرد که قرار شد با چنتا از دوستاش بریم .

اما نمیدونستم که قراره تو روز تولدم دوباره متولد شم در ضمن من اذری هستم .
بعد از کلی گرفتاری همه چی جور شد من هادی فرزاد شهاب رفتیم پاتایا وقتی تو اتوبوس داشتیم به طرف هتل میرفتیم لب ساحل همه مشغول بودن منم بادیدن صحنه ها راس کرده بودم نگران بودم که پیاده شدنی چیکار کنم ولی به سرعت همه چی برام عادی شد شاید از روی خجالت بود بعد از جابه جا شدن زدیم بیرون شب اول رفتیم والکینگ یه دوری زدیم یه ماساژ رفتیم همه بجز هادی یه کی برای خودشون مخ کرده بودن منم گیج گیج بودم گذشت شب دوم هادی مارو برد یه سکس کلوپ وستش یه سن داشت که چنتا دختر با شرتوسوتین میرقصیدن رفتیم نشستیم 4تا هنیکل اوردن که بخوریم من برای اولین بار مشروب میخوردم که یدفه اهنگ عوض شد و دخترای روی سن تو سالن پخش شدن ویه سری دیگه اومدن منکه گیج گیج بودم هادی همش به من میخندید یهدفه یکی از دخترا دستمو بلند کرد انداخت رو شونش و نشست روی یه پام منم که راست کرده بودم کلای حامد کوچولو موند زیرش که متوجه شد یه چیزایی به تایلندی بلغور کرد و خندید کلی با بدنم ور رفت ولی هربار که میرفت سراق اصلیه نمیزاشتم بهم گفت بریم تو اطاق گفتم نه گفت بریم تو حوض بخار گفتم نه گفت میخای منو ببری هتل که با کمی مکث ودو دلی گفتم نه بعد کلی تنشو ناز کردم که اروم شد ودیگه چیزی نگفت بعد از اونجا رفتیم دیسکو میکس تو راه هادی بهم گفت داری سخت میگیری گفتم دست خودم نیست تو دیسکو هم مشروب خوردیم من که تماشا میکردم چون رقصم بلد نیستم اون شبم گذشت بد جوری حالم خراب بود با چیزایی که دیده بودم چون خالی نشده بودم سردرد گرفته بودم که با یه مسکن خودمو خابوندم روزامونو با بالن سواری جت اسکی استخر پارگ میگزروندیم اما شب سوم که دقیقن شب تولدم بود بعد از تای ماساژ تا ته والکینگ رفتیم که رسیدیم به همون دیسکو میکس یا دیسکو روساطبق معمول اول مشروب خوردیم انگار اون شب با تمام عمرم فرق میکرد بچه ها به زور بردنم وسط منم الکی یه تکونایی با نگاه کردن به اونا به خودم میدادم بعد از 2یا3 ساعت انگار دمبال کسی میگشتم راستی فرزاد با یکی دوست شده بود به اسم {مون}که خیلی خودشو به من میمالید هی پشتشو به من میکرد و با رقص مینشستو بلند میشد تا اینکه به عقب چرخیدمو دیدم یه دختر که خیلی شبیهه ایرانی هاس خیلی قشنگ میرقصه و با لبخند زیبا داره به من نگاه میکنه اولین بار بود که یه همچین حسی داشتم به خودم جرات دادم یه دستو پایی تکون دادم که خندش گرفت هنوز رو پله اخر وایساده بود که {مون} دوست فرزاد اومد بین ما وایساد به من گفت چرا داری با یه قریبه میرقصی تو با ما اومدی بیرون منم گفتم برو با فرزاد برقص با من چی کارداری یه چیزی گفت که نفهمیدم سورتشواوردجلو گفت باید منو ببوسی منم گفتم نه نه فرزاد باید ببوستت که تو این گیرو دار دختره از پله پرید تو بقله من و منو بوسید انگار برق گرفته بودم با این کارش مجبور شدم بقلش کنم که نیفته که مون با دیدن اینا بی خیال شد یه خرده رقصیدیم پیرنم دیگه خیس اب بود بهش گفتم من خسته ام ومیخام برم بخابم گفت منم برنامه ای ندارم ومیام بعد گفت که من 100 بت میگیرم که من شکه شدم گفتم من فقط با شما دوستم ونمیخام باشما کاری کنم یخورده فکر کرد ولی قبول کرد که هادی گفت مواظب باش ازش پرسید که لیدی بوی نباشه چون شهاب شب اول رکب خورده بود

کلید اطاق تکیو دادن به من که بریم بعد منو با دوتا دختره دیگه اشنا کرد که یکیشون حالش بد بود زیاد خرده بود از اسانسر رفتیم پایین دمدر یکیشون رفت ما وایساده بودیم که رفیقش تگری زد که من یکم اب بهش دادم یدفه یه تویوتای شاستی بلنده سفید وایساد جلومون داشتم شاخ در میاوردم اخه مردم اونجا همهفقیرن نشستیم توش بچها همه کف کرده بودن خودمم که یه پراید دارم جو گرفته بود ما رو رسوندن ورفتن تو راه اسمشو پرسیدم اسمش {نا} بود تو کارت شنا ساییشم همین بود لباس نیاورده بود بهش لباس دادم گفتم من میرم دوش بگیرم که پرسید منم بیا گفتم تو بعد من بیا زیر دوش بودم که در زد درو باز کردم دیدم میخاد مسواک بزنه اخه هموم دست شویی یکی بود گفتم بیا خودمم پشتمو کردک چون لباس تنم نبود بعد چند ثانیه دیدم درحال مسواک زدن داره اهنگ جنیفرو میخونه کونشو تکون میده تازه فهمیدم لخت اومده اخرای دوش گرفتنم بود که از پشت بقلم کردو شونمو بوسید منم دستشو بوسیدم برگشتم بقلش کردم پیشونیشو بوسیدم که برخرد سینه هاشو بابدنم وکیر راست شدمو باتن اون احساس کردم زود از حموم اومدم بیرون رفتم رو تخت که دونفره بود خابم برد که باگرمای بدن نا که خیلیم داغ بود بیدار شدم تا بیدارشدم لباشو گزاشت رولبام کامل لخت بود لبامو ول نمیکرد دستمو دورش حلقه کردمو بو سیدمش همینجور که لبامون رو هم قفل بود خودشو میمالید رو کیرم لباشو تا زیر گوشش خوردم که یه اه کشیدو چشماشو بست بعد اروم اروم رفت پایین تا به کیرم رسید یه بوسش کرد تااومد بخوره گرفتمش گفتم تو عشقمی رفت از تو کیفش کاندم اورد گفتم نه من دوست دارم نمیخام بکنمت به زبون خودشون گفت بوم بوم نه گفتم نه فقط عشق گفت یعنی بخابم گفتم اره خیلی ناراهت شد منم ناراهت شدم پشتشو کرد بخابه دست کشیدم روسرش برگشت چسبید بهمو شروکرد لبامو خوردن هی میگفت دوست دارم انگار یه جورایی از این کار من خوشش اومده بود همینجور که لبامو میخورد با کیرم ور میرفت انقد این کارو کرد که دیگه داشتم دیوونه میشدم که نفهمیدم کی رفت پایینو کیرمو کرد تو دهنش که با 2 3 بار مک زدن چنان ابی ازم میومد که دهنش پر شده بود

دیگه نا نداشتم چند دقیقه بعد با مسواک از دسشویی اومد بی رون با اینکه خیلی خسته بودم افتادم به جونش لباش سینه هاش گلوش لاله گوشش که نگو وقتی میخوردم غش میکرد که اونم با کیرم ور میرفت راست که شد کاندمو کشید روشو اروم نشست روش انقدر خودشو سفت می کرد که دو بار کاندمو دراورد هنوز بعد حدود 1سال داغی کسشو رو کیرم احساس میکنم 10 دقیقه گزشت یدفه کیرم داغتر شد خودشو چسبوند به من لباشو گذاشت رو لبام که چرخوندمش افتادم روشو خودمو مهکم بهش فشار دادمو اونم تا میتونست کسشو اورد بالا تمام اب کمرم پر شد تو کاندم وقتی میخاستم دربیارم کاندم اون تو جا موند هنوز خودشو شل نکرده بود رو چوچولشو مالیدمو کاندومو برداشتم بعد رفتیم حمومو اومدیم خابیدیم 3روز همین داستان بود که موقع خدافظی ایمیل فیس بوکشو بهم داد وبا بغذو گریه هردو خداحافظی کردیم حالا من خیلی احساس تنهایی میکنم ومیخام یه دوست داشته باشم البته نه برای سکس .
مرسی که خوندین
بوس بوس

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا