زنم چه جنده‌ای بود و من نمیدونستم

سلام.
بردیا هستم ۳۵سالمه متألم و قیافه معمولی دارم.
زنم مژگان جووووون اسمشه، قدش ۱۷۰، پوست روشن و قیافه تودل برویی داره، درکل خوشگله ولی عروسک نیست!!
سینه هاش شاید۸۰ و کونشم گرد و قمبل، درکل اندامش سکسی و خوردنیه.
هروقت میریم بازارواسه خرید، مانتوتنگ میپوشه و اندامهاش به طرز عجیبی شهوتناک میشه، جوریکه وقتی توپیاده رو قدم میزنیم حداقل صدنفر ازشلوغیه پیاده رو استفاده کرده و کون زنمو مورد نوازش دستشون قرارمیدن،
خب بریم سراصل مطلب:
یروزغروب ازسرکاربرگشتم که دیدم زنم خونه نیست، چهارساعت بهش زنگ زدم و دنبالش گشتم تا بالاخره خواهرش زنگ زدگفت باباش رفته دنبالش برده خونه، منم ازاین موضوع عصبانی شدم و با خانواده مژگان دعوام شد البته تلفنی، بخاطرهمین پدرش لج افتاد و اجازه نمیداد زنم برگرده و مجبورشدم دوماه ونیم مجردی تحمل کنم ولی بحدی سختی کشیدم اونمدت که باخودم عهدکردم اگه مژگان برگرده منم انتقام بگیرم و هرجورشده پا رودلم بزارم و زنمو بندازم زیر چندتا کیرکلفت، واسه همینم قبل ازاینکه مژگان برگرده با پسرهمسایمون که اسد اسمشه حرفزدم و همه چیوبهش گفتم و اونم یه دوست هیکلی داشت به اسم صادق که ازاون آدمای لات و کیرکلفته، خلاصه چندروز قبل ازاینکه زنم برگرده من و اسد وصادق شبا خونه من جمع میشدیم و نقشه میکشیدیم که چطوری مژگانو ترتیب بدن.

 
بالاخره باکمک قانون و دادسرا موفق شدم مژگانو ازدست پدرش دربیارم و بعدازدوماه و نیم بالاخره صداش و قیافشو باهم ببینم، تواون مدت حتی یک کلمه هم باهاش حرف نزده بودم چه برسه به دیدنش!!
ازهمون روزکه زنمو پس گرفتم تصمیم گرفتم باخودم ببرمش سرکار و طبق نقشه ای که کشیده بودیم اینجوری میتونستم عملیش کنم، یروزکه رفتیم سرکار، اسدوصادق هم خونهء اسد بودن و پدرمادرشو فرستاده بود شهرستان خونه اقوامش که البته اینم جزیی ازنقشه بود، ساعت۱۲ ظهربودکه رییسم طبق هماهنگیه قبلی مثلا منو فرستاد مأموریت به شهرستان مجاور، منم یه آژانس واسه مژگان گرفتم و فرستادمش خونه، اونکه حرکت کرد به اسد زنگزدم تا آماده باشن و خودمم با ماشین دوستم افتادم دنبال زنم تا مطمئن بشم میره خونه، اینم بگم که درب حیاطمون وقتی هواگرم میشه ازبیرون اصلا بازنمیشه بعلت انبساط، مژگان رسید درب خونه و کلید انداخت درو بازکنه اما نشدکه نشد تااینکه رفت درخونه اسد که تااون از رودیوار بره ازداخل درو براش بازکنه، اینم بگم که زنم تابستونا هروقت ازبیرون برمیگرده خونه عادت داره که فوری لخت بشه ونیم ساعت درازبکشه و با هندزفری آهنگ گوش کنه، البته شرت و کرستشو درنمیاره، این موضوعوبه اسدوصادق گفته بودم تا واسه گاییدن مژگان ارهمون زمان نیم ساعته که لخته استفاده کنن،

 

بهرحال اسد و صادق دونفری رفته بودن توحیاط ولی صادق تو انباریه کوچیک گوشه حیاط پنهان میشه و اسد درو بازمیکنه و میره، منم فوری خودمو به خونه اسد رسوندم و همراه اسد دوباره از رو دیوار رفتیم حیاط خونه ما، دیگه مطمئن بودیم که مژگان الان لخت روتخت درازکشیده و هندزفری توگوششه، تختخواب تو اتاقی بودکه اصلا نمیشد حتی ببینی تو حال پذیرایی چه خبره، راحت رفتیم توخونه و منم رفتم روسقف حموم که یه پنجره کوچولو داشت که به اتاق خواب دید داشت ولی من دیده نمیشدم چون امتحانش کرده بودیم ازقبل، میشد راحت تواتاقوببینم و گاییده شدنه زنمو نگاه کنم، اسدوصادق هم ماسکهایی که قبلا خریده بودیم رو به صورت زدن و کیرشونم ازشلوار درآوردن و یهو باسرعت برق و باد رفتن تواتاق و قبل ازاینکه مژگان ازجاش تکون بخوره صادق که هیکلش درشت بود و ینفره میتونست مژگانونگه داره محکم گرفتش و دست گذاشت رو دهنش و مژگان جون هرچی زور میزد اصلا نمیتونست تکون بخوره و اسد هم بلادرنگ شرت مژگانوکشید پایین و یه تف به کیرش مالید و سرکیرشوتنظیم کرد روکوس زنم و با یه فشار محکم تا ته کیرشو کرد توکوس زن خوشگلم و شروع کرد تلمبه زدن تااینکه بعداز حدودا پنج دقیقه ابش اومد و همشو ریخت توکوس مژگان جونم…

 

بعدش نوبته صادق شد و اونم کیرکلفت و درازشو از آب کوس زنم حسابی خیس کرد و گذاشت کون زنم و چنان تلمبه میزدکه گفتم الان تخت میشکنه، اونم ابشو ریخت توکون زنم و بعدش اسدوصادق مژگانوگرفتن و سه نفری روتخت درازکشیدن، مژگان هم که وسطشون بود تازه داشت زبان بازمیکرد ازبس شوکه شده بود، بالاخره شروع کرد حرفزدن و بعدازنیم ساعت چنان باهم صمیمی شدن که داشتم سکته میکردم، یههههوووو مژگان جونم یه چیزی گفت که نزدیک بود شاخ دربیارم!!!درکمال ناباوری به اسدوصادق گفت که دونفری همزمان بکننش!!!اونام ازخدا خواسته، مژگان نشست روشکم صادق و دستاشوگرفت گذاشت روپستوناش و کونشوگذاشت روکیره صادق و خودشوبهش میمالید، بعد با دستش کیر اسدوگرفت تو مشتش و براش میمالید تااینکه دوباره سیخ کردن، مژگان هم خوشحال وشادمان یکم بلندشد و بادست کیره صادقوگذاشت روکوسش و نشست رو کیرش و لامصب تا ته نشست روش و شروع کرد بالاپایین شدن، فقط مونده بودم که مژگان چطور ازکیره من میترسیدکه ۱۵سانت و باریک هم بود و هروقت سکس میکردیم کلی اه و ناله میکرد و میگفت زودترتمومش کنم ولی حالا کیربه اون بزرگی که بیشتر از بیست سانت و خیلیم کلفت تو کوسش بود اصلا خم به ابرو نیاورد، بعدش با چشم و ابرو به اسد اشاره زد که بره پشتش و اونم با آب دهن مژگان کیرشوخیس کرد و گذاشت درکونش و بهش میمالید تااینکه زن مهربونم باالتماس ازش خواست کیرشوبکنه توکونش، اونم با یکم فشار کیرشو فروکرد توکون زنم و دونفری شروع کردن گاییدنش…

 

وااااای که مژگان مادرجنده داشت چه حالی میکرد حرامزاده، بحدی حال میکردکه من با دیدن اونا آبم اومد، خلاصه بعداز حدودا پانزده دقیقه، اول اسد آبش اومد و همشو ریخت تو کون زنم و دوسه دیقه بعدشم صادق هم آبشوریخت توکوس مژگان جونم و دوباره کنارهم درازکشیدن.
حدودا دوساعت گذشت که تواین مدت همشون رفتن دسشوی و خودشونو تمیزکردن و آخرسر مژگان دوباره هوس کیره صادقوکرد، ایندفه مژگان واسه صادق ساک زد تاکیرش دوباره سیخ شد و ایندفه صادق تنهایی زنمو ترتیب داد و آبشو بازم خالی کرد تو کوسش، بعدش من ازخونه زدم بیرون و نیم ساعت بعدشم اسدوصادق از دیوار رفته بودن خونه اسد وبهم زنگزدن، منم که کلیدداشتم و هواهم درحدی خنک شده بودکه در باز بشه، دروبازکردم رفتم تو که دیدم مژگان داره دوش میگیره، منوکه دید انگار جن دیده باشه چنان جیغ کشید نزدیک بودسکته کنم.
منم رفتم توحموم و ازبس شهوت داشتم که همه چیزیادم رفت و فوری کیرموگذاشتم کون مژگان که هنوزم آب اونا توش بود و قشنگ احساسش میکردم، بحدی شهوت داشتم که دودیقه ای ابم اومد و همشو ریختم تو دهنش.
البته من و مژگان جونم همیشه ازکون سکس میکردیم واسه همینم کیره اونا زیاد اذیتش نکرد.

 
الانکه اینومینویسم دوهفته ازاون اتفاق گذشته ولی هنوز موندم که مژگان چطور تونست اون دوتا کیره کلفتوتحمل کنه ولی ازکیره کوچولوی من میترسه!!!!
تواین دوهفته یروزش رفتیم بازارواسه خریدن مانتوکه یه پسری چهارساعت دنبال ما میومد و ازهرفرصتی استفاده میکرد و دستشوبه کون زنم میرسوند، رفتیم یه مانتوه خیلی کوتاه و یه ساپورت سفید خریدیم و همونجا هم پوشیدشون و با همونا راه افتادیم بریم خونه، ساپورتش انقدتنگ و چسبیده بودکه ازپشت قشنگ رفته بود لای لمه های کون مژگان و هرکی نگاش میکرد انگار واقعا کونش لخت بود، ازمغازه بیرون اومدیم که متوجه شدم پسره هنوزم دنبالمونه، منم خودموزدم به خریت و پسره هم پشت سرمون راه میرفت و چن دیقه یبار انگشتشو میکرد توکون زنم، چشمای مژگان پرشده بود از آتیش شهوت، طوریکه احساس میکردم هرلحظه ممکنه همونجا وسط خیابون لخت بشه و کیر بخواد.

 

توراه رسیدیم نانوایی سنگک و رفتم داخل نون بگیرم و مژگان هم بیرون وایساد که وقتی اومدیم خونه خودش گفت که پسره بهش شماره داده، بعدازشام با موافقت همدیگه مژگان به پسره زنگزد و بعدازچنددیقه سکس تل شروع کردن و منم همزمان با سکس تله اونا داشتم کوس مژگانو میخوردم و بعدشم روش خوابیدم و گذاشتم کوسش و اونام به سکس تل ادامه میدادن تااینکه پسره پشت تلفن ابش اومد، ولی انصافا اون سکس تل باعث شد بهترین و لذت بخش ترین سکسمو با مژگان انجام بدم، جاتون خالی…

 

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

42 دیدگاه دربارهٔ «زنم چه جنده‌ای بود و من نمیدونستم»

  1. سلام اگه میشه شمارشو به منم بده من 35 سالمه و سایز کیرم 25 سانته و خیلی دیر ارضا میشم و اینم ای دیمه [email protected] منتظرم

  2. من رضام خیلی کوس وکون کردم ولی بازن متاهل سکسنمیکنم اگه زن مسن هس دلش کیرجوان میخاد زنگ بزنه 09339756014

  3. خانم شعبانی

    آفرین به زنت عجب جنده باحالیه کاش من هم بتونم این ور اون ور کوس بدم اما نمیشه

    1. سلام خانم شعبانی، اگه مایلین شماره بهتون میدم با زنم سه نفری سکس داشته باشیم، من و شما و مژگان جون، خیلی خیلی حال میکنی مطمئن باش.
      این شمارمه
      09363419133
      اگه سکس سه نفره هم مایل نبودین حداقل سکس تل درخدمتیم.

      1. خانم شعبانی دوس داشتی ی سکس خاطر انگیز داشته باشی من درخدمتم بین خودمون میمونه09300961580

    2. دوس داری بگو من بیام کوست بذارم..لازم نیس بری این ور و انور
      9350651522

    3. سلام مهدی هستم مجردم ۲۹سالمه.یه خانم میخوام صیغه کنم.ساکن کرجم.امکانات هم در اختیارش میذارم.لطفا خانمی که مایله زنگ بزنه۰۹۳۶۸۴۲۰۷۲۸

    4. سلام منم خیلی دلم میخواد با یه زن اینجوری سکس کنم اما نمیتونم ۰۹۱۴۳۴۹۹۴۳۴

    5. سلام خانم شعبانی حالتون؟
      اگه سکس عالی خواستید با من تماس بگیرید.
      09338843382

  4. فکرنمیکردم داستانم چاپ بشه، خیییییلییییی خوشحالم که اولین داستانم منتشر شد، منتظر داستانهای بعدیم باشین، خیلی باحالتر میشه.
    کیر همتون تو کوس و کون مژگان جونم.

    1. خواهشنا شماره زنتو بده، واقعا من یک مدرس دانشگاه هستم دوست دارم مژگان جون تورو بگام‌ . مردانگی کن و شمارش بهم بده

  5. منم دوست دارم زنمو جلوم بکنن خیلی دوست دارم باجناقم بکندش

  6. دمت گرم پس اسد و اونیکی چی شدن منمذبکن خوبی ام ۲۰ طول ۵ قطر بزنگه اگه خواست ۰۹۵۹۸۴۸۳۰۱

  7. یکی از اطراف اسلامشهر زنگ بزنه واسه سکس ضربدری هم هستیم۰۹۳۹۹۲۹۷۰۷۵

  8. پيمان هستم 28 سالمه و از تهران
    زوج هاي عزيز و خانوما و دختر خانومايي كه يه رابطه گرمو و سكسي ميخوان 09382832043

  9. داستان زیبا و قشنگی بود من امیرم و ۳۳سالمه اگه سکس سه نفره بخواید در خدمته شما ذوج خوش سکس هستم ۰۹۳۶۶۵۱۵۶۳۴

  10. وحید 1970

    سلام وقت بخیر من هم بایه هستم اگر دوست داشتید میتونیم بیشتر آشنا بشیم، من تجربه داشتم تو ایران و آلمان،،

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا