راز کوچک من و عمه‌

با سلام خدمت دوستان عزیز.
بچه که بودم کلاس دوم و سوم بودم با ننم و عمم زیاد میرفتیم حموم بیرون یه نمره میگرفتیم و سه تایی میرفتیم توش عمم فوری ننمو لخت میکرد و خودشو بعد منو.. اخه پولی بودو عمم برای اینکه پولش زیاد نشه همه کارارو سریع انجام میداد.. فوری اب داغو باز میکرد تا کل حموم بخار میکرد منم از همون بچگی شیطون بودم از پایین هی کس و کون عمه و نممو دید میزدم اما جرات نداشتم دست بزنم حموم که بخار میکرد دیگه چیزی دیده نمیشد منم شیطونی میکردمو خودمو به کس و کونشون میمالیدم ننم بغلم میکرد سینه های نرمی داشت منو میزاشت روی رونهاش عمم اول منو ایف میکشید تا نرم بشم بعدخودشونو خلاصه تا دوازده سالگی باهاشون حموم میرفتم عمم مجرد بود اما خیلی حشری بود بعضی وقتامنو تو حموم منو میزاشت رو شکمش و میگفت بین پاهاش سر بخورم الان میفهمم که باهام حال میکرده خلاصه بعد چندشال عمم ازدواج کرد و یه سال بیشتر طول نکشید که شوهره معتاد از اب در اومد و عمم طلاق گرفت و پیش ننم تو همون خونه قدیمی زندگی میکرد ….
 
خلاصه من خیلی میرم خونشون اکثر شبا اونجا میخابم تا اینکه یه شب که خابیده بودم پای عمم خورد به صورتم اخه عمم و ننم پیش هم میخابیدن و من پایین پاشون جامو مینداختم چن اتاق کوچک بود بهتر از این نمیشد..تا پاش به صورتم خورد بیدار شدم با دست پاشو گرفتم گذاشتم کنا که دیدم شلوار پاش نیست فقط یه دامن بود اخ که حالم عوض شد شهوتی شدم کیرم سیخ شد دستمو به ساق پاش مالیدم دیدم عکس العملی نداره جلوتر رفتم دیدم خاب خابه دستم تقریبا رسیده بود به کسش اما جرات نکردم دست بزنم که یه باره عمم تکونی خورد و دستم لای کسش گیر کرد بدبخت شدم ساق پاش جلو دهنم بود دستم بین رون هاش نزدیک کسش یه کم دستمو کشیدم بیارم بیرون که عمم رونشو فشار داد نزاشت فهمیدم بیداره خاستم بگم غلط کردم که دستمو گرفت گذاشت رو کسش ..ضربان قلبم رفت رو هزار با انگشتام قلقلکش دادم دوباره فشار داد دیدم هیچی نمیگه با دست دیگه لپ کونشو گرفتم فشار دادم هیچی نگفت کیرم سیخ سیخ شده بود خرو پف ننم بلند شده بود جرات پیدا کردمو خودمو کشیدم بالاتر کیرمو مالیدم به پاش هیچی نمیگفت دوباره رفتم بالاتر سینه هاشو گرفتم کیرمو مالیدم به رونش دیدم بله خودشم میخاد.
 
کم کم بیجامه مو دادم پایین ننم اونطرف عمم بود منم اینطرف رفتم بالاتر تا اینکه صورت به صورت شدم کیرم شق شده بود دست بردم لای پای عمم هیچی پاش نبود حتی یه شرت دامنش رو دادم بابا کیرمو گذاشتم رو کسش تو اون تاریکی صورت عمم مشخص نبود کسش خیس شده بود اب کیرم راه افتاد تا اینکه خودش با دست کیرمو کرد تو کسش.. فشار دادم رفت تو..نزدیک بود ابم بیاد درش اوردم کیرمو با دست فشار داد بعدش تکون داد یه دفه ابم ریخت تو دستش ولو شدم دستشو مشت کرد که نریزه رفت دستشویی باورم نمیشد عمم چقد حشریه..سریع رفتم جای خودم که نکنه ننم بیدار شه که دوباره عمم اومد خابید اینبار پاهاشو بدون ترس میمالیدم خیلی شهوتی شده بودم پاهاشو باز کرده بود تو تاریکی خودمو کشیدم لای پاهاش دست زدم به کسش که خیس بود .
 
عمم کسشو شسته بود از زیر پتو سینه خیز رفتم تا نزدیک کسش شروع کردم به خوردن کسش اینقد زبون کردم توش و کسشو لیسیدم که با دست سرمو گرفت گفتم حتما ارضا شده خودمو کشیدم عقب و پاهاشو گرفتم و کیرمو زدم به زیر پاش با پاهاش کیرمو گرفت یه کم فشارش داد خودمو هی تکون میدادم تا ابم اومد …وای صبح که بلند شدم به عمم نگا میکردم انگار نه انگار که دیشب چیکار کردیم که اومد کنار گوشم گفت بزار موقعت خوب پیش بیاد باهم اینکارو میکنیم الان ننه هست نزار بفهمه …
 
نوشته: شاطر

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «راز کوچک من و عمه‌»

  1. باحال بود..اگه ننه روهم میکردی دیگه عالی میشد اوووووووووووف

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا