دایی رامین منو گایید

سلام به همه دخترای جوونی که مثل من سالها مجبور شدن خماری و بدنشونو سرکوب کنن. من ترانه 24 ساله و ساکن دالاس در آمریکا هستم. دوست ندارم واستون داستان بگم اما خوشحال میشم بخشی از سرنوشت منو شما بخونین و شایدم لذت ببرین یا حتی بدتون بیاد. من تا 20 سالگی ایران پیش مامان بزرگم در یک خونه ویلایی ناز در شرق تهران زندگی می‌کردم. یادمه حدودای 17 سالگی کم کم معنی بعضی کلماتو مثل کیر، ساک، کس دادن، کونی بودن رو دوست داشتم بدونم و ازشون خوشم میومد. اما من مثل خیلی از دخترا صرفا دنبال سکس عادی نبودم. به خاطر اندام هات سکسی بشدت دنبال یک دنیای سکسی و فوق شهوتی بودم. یادمه همیشه تو رویام دنبال چند کیر بودم. دوست داشتم مزه همه کیرای دنیا رو بچشم و به همه اونا بدم. اولا همیشه تو اتاق خودم لخت میشدم و بارها فیلمای سوپری که از دوستام می گرفتم رو نیگاه می کردم و با هرچی گیرم میومد خودمو ارضا می کردم. اما دوران ارضا کوتاه بود و باز کس و کون من کیر میخواست. همیشه توچت روم ها دنبال سکس گروهی بودم و اینو پیشنهاد میدادم اما جرات اجراشو نداشتم. تا 19 سالگی این روال ادامه داشت تا اینکه دنیای من کم کم با اومدن دایی رامینم از آمریکا برای موندن پیش من و مامانیم عوض شد. رامین حدودای 30 سال سن داشت و با بدن توپر و ورزشی منو حسابی شهوتی می کرد.

اولا اصلا روم نمیشد واقعیت نیاز سکسیمو به رامینم بگم اما اون با حرفاش، نگاهش، اندامش، صداش مدام منو اسیر و بنده خودش می کرد. من همیشه از اول بلوغ جنسی تنها آرزوم این بود که برده و کنیز یک مرد باشم و خودمو همه جوره در اختیارش بذارم. کم کم رابطمو با رامینی نزدیکتر و سکسی تر کردم اما اون برای سکس یا گاییدن من پیش قدم نمیشد. تا اینکه یه شب ازش خواستم کنارم بشینه و به حرفای دلم و خواسته هامو و نیازهام گوش کنه. گفتم دایی جونم من اگه برده و کنیز مردی نشم دیوونه میشم و نمیتونم زندگی کنم. اولش با تعجب نیگام میکرد ولی کم کم باور کرد که من نیاز دارم که برده باشم. بهش التماس کردم چون من از مردای دیگه میترسم که ازم سوء استفاده کنن خودش سرور و آقای من باشه. بالاخره حرفای من روی رامینی اثر کرد و دوران بردگی و خماری من شروع شد. چون من و دایی رامین توی اتاقی مشترک زندگی می کردیم قرارهایی واسه این نوع رابطه گذاشتیم. اول اینکه من همیشه موقعی که در اتاقمون قفله لخت باشم. همیشه روی چهار دست و پا باشم. همیشه عین حیوون خونگی رامینی باشم و هر کاری اون دوست داره با من بکنه. اولین سکسمونو با همین قرارا شروع کردیم و من شدم برده سکسی رامین و کنیز و حیوون خونگیش. لخت شدم و اونم یک قلاده به گردنم بست و من چهار دست و پا جلوش خم شدم تا کامل در اختیارش باشم. اول از همه وقتی صورتمو بالا آوردم یه سیلی زد توی صورتم و گفت جنده کونی انگشتای پامو بلیس و واسم واق واق کن، من عین یه حیوون خونگی واسش پارس کردم و انگشتای پاشو شروع کردم به لیسیدن، اون فحش میداد و من لیس میزدم، بعد کونمو طرفش کردم تا گاییدن منو شروع کنه، اما گفت برگرد و کیرمو بمیک، عین سگش میمیکیدم و میلیسیدم تا اینکه گفت حالا شاشمو بخور، اولین بار بود داغی شاش پسری رو حس می کردم….

اولین بار بود داغی شاش پسری رو حس می کردم. نتونستم قورتش بدم، کم کم از گوشه لبام میدادم بیرون و از لمس حرارتش با زبونم شدید لذت می‌بردم. وای لحظات نازی بود چون فانتزی سکسی که همیشه بهش فکر می کردمو الان با همه وجود داشتم حس می‌کردم. همون جور با چشای خمار داشتم به چشای شهوتی و پر خماری رامین نیگاه میکردم که اومد جلو و دستامو و پاهامو بست. من جلوش عین برده خم بودم و در اختیارش، و اونم عین یه سرور و خان بالای سر برده و کنیزش شروع کرد به زدن با دست به کون و رونام. من اصلا دیگه حالیم نمیشد که چی داره اتفاق می افته و فقط به بردگی خودم و لذت اون فکر میکردم. رامین اومد جلو تو موهام چنگ زد و سرمو کشید بالا و کیرشو با فشار تو حلقم کرد. اولش داشتم بالا میاوردم اما کم کم با فشار دستش شروع کردم به ساک زدن جوری که دهنم گاییده شد. شاید همه دخترا باور داشته باشن که لذیذترین چیز دنیا کیره که میشه با همه وجود خوردشو و ازش لذت برد. رامین منو میزد و کیرشو تو دهنم با فشار عقب و جلو می کرد، که دوباره گرمای شدیدی تو دهنم احساس کردم. اما اینبار لذیذترین چیز دنیا مهمون لب و زبونم داشت میشد. آب کیری سرشار از انرژی با طعمی گس و لذیذ، اصلا دوست نداشتم قورتش بدم. میخواستم مدتها تو دهنم مزه مزش کنم تا همش جذب دهنم بشه. وقتی قورتش میدادم با همه وجود لذت میبردم و با تمام نیرو میگفتم بردتم رامینم، بردتم. رامین چند لحظه آروم نشست و منو با اون دست و پاهای بسته نیگاه کرد، روی سینه هام، رونام، کونم همه سرخ شده بود از بس که منو زده بود و فحش داده بود. من هنوز شدید نیاز به گاییده شدن داشتم، اما رامین میگفت باید واسه گاییده شدن و بردگی التماس کنی. شروع کردم به لیسیدن پاها و بعدم رفتم سراغ کیرش، با همه وجودم ازش میخواستم منو بگاد، میگفتم سرورم، آقای من، من بردتم، کنیزتم، جندتم، منو بگاه، بکن، بزن. کونمو سمتش کردم تا بیشتر شهوتی بشه و به التماس کردنم افزودم. دلم میخواست عین سگ منو بکنه و با تمام نیروش سوراخ کونمو پاره کنه. حس اینکه یه کیر داغ و گنده داره تو کون یه برده و کنیز عقب و جلو میره داشت دیوونم می کرد…
داستان من زندگی منه و مهم نیست که عده ای اونو دوست داشته باشن یا نداشته باشن. تو آمریکا به خواسته های سکسی همه احترام میذارن و مثل شمایی که عقده های سکسی داری و با کامنتت میخوای اونو باز کنی رفتار نمیکنن. واسه همین به اونایی که عقده یه کس و کون و سینه واسه لمسش دارن میگم که اینجا کامنت بذارین و خودتونو خالی کنین…
داستان که نه، اما واقعیت زندگی سکسی من ادامه داره ….

نوشته: ترانه

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «دایی رامین منو گایید»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا