اسم من مانیه و ۲۴ سال دارم. داستانی که میخوام تعریف کنم مربوط میشه به حدود ۵ سال پیش، یعنی وقتی که ۱۹ سالم بود و تازه دانشجو شده بودم. این دخترخالهای که میخوام داستانشو بگم یعنی آزیتا ۱۲ سالی از من بزرگتره. یعنی اون موقع ۳۱ سالش بود. اون زمان خیلی برام عجیب بود که دختری مثل اون توی این سن هنوز ازدواج نکرده. آزیتا خیلی خوشگل بود و از نظر اندامی هم حرف نداشت. در یک کلام هات. حدودا ۱۸۵ قد (۱۰ سانتی بلندتر از من) با پاهای کشیده و باسن خوشفرم و البته پستونای نسبتا بزرگی که البته مشخص بود که عمل کردهس و طبیعی نیست ولی کاملا متناسب با هیکلش بود و ترکیب فوقالعادهای ازش درست کرده بود. خلاصه تو خونواده پدریم یه چیز خاصی بود بین همه دخترای دیگه. بخصوص که خونواده پدریم یهجورایی سنتی هستن و اکثر دخترای خانواده تا حدودی با حجاب. ولی آزیتا با بقیه فرق داشت. منم همیشه با اون راحتتر از بقیه بودم. خوشم میومد که زیاد تابع سنتای خانوادگی نیست و هر کاری که دوست داره انجام میده و هر جوری که دوست داره لباس میپوشه. و البته همیشه به صورت مخفیانهای بهش یه تمایل جنسی هم داشتم که البته هیچ وقت بروز نمیدادم و همیشه از این موضوع که به دختر خالهم اینجوری علاقه دارم خجالت میکشیدم.
اون سال که ترم دوم دانشگاه بودم با دو تا دختر دوست شده بودم که با هردوشون بهم زدم فقط به خاطر اینکه تمایلی به سکس نداشتن. تو اون دوره زمانی خیلی بیشتر از همیشه و دیوونهوار دنبال سکس بودم. حتی سکس پولی. از اینور و اونور شماره چند تا جنده رو گیر آوردم و باهاشون سکس کردم. نمیدونم چه مرگم شده بود که سیرایی نداشتم و واسه سکس به هر دری میزدم. تا اینکه کم کم به سرم زد که ترتیب آزیتا رو بدم و کاری که همیشه تو ذهن انجام میدادم و این دفعه واقعی انجام بدم. دیوونه شده بودم انگار. فکر احمقانهای بود. تو اون خونواده سنتی اگه قضیه رو کسی میفهمید!!!
خلاصه منتظر فرصتی بودم تا نقشه رو عملی کنم. ولی قبل از اینکه فرصت اصلی گیرم بیاد تصمیم گرفتم تو هر موقعیتی شده یه کم نخ بدم که ببینم مزه دهنش چی هست.
خلاصه دو سه باری که طبق معمول همیشه با هم حرف میزدیم من سعی کردم یه کم خودمو بیشتر بهش بچسبونم وبغلش کنم یکی دو بارم صورتشو به یه بهانهای بوسیدم. خوشبختانه نه تنها عکسالعمل تندی نشون نداد و حتی لبخندی هم میزد. خوشحال بودم که حتما خودشم دلش میخواد.
چند روز بعد از آخرین باری که دیدمش خونه تنها بودم. پدر و مادرم رفته بودن یه مجلس عروسی و تا آخر شب نمیومدن. منم تصمیم داشتم شبو با دیدن فیلم پورن بگذرونم که یهو زنگ خونه صدا خورد. درو که باز کردم دیدم آزیتاست. حالش زیاد خوب نبود. گفت که با پدر و مادرش بحثش شده و از خونه زده بیرون و میخواست امشبو خونه ما (یعنی خونه خاله خودش) بمونه. هر چی ازش پرسیدم که دعواشون سر چی بوده نگفت. یه کم باهاش حرف زدم و سعی کردم آرومش کنم. یه کم که حالش بهتر شد صورتشو بوسیدم و رفتم رو مبل کنارش نشستم. همین که نشستم یهو یادم اومد که چه موقعیت خوبی پیش اومده برای عملی کردن نقشهم. یه دفعه هیجان و استرس بهم هجوم آورد. دیگه نمیتونستم حرف بزنم. ولی خودم جمع و جور کردم و به خودم گفتم یا امشب یا هیچ وقت!
دستمو گذاشتم رو زانوش و آروم نوازش کردم. کم کم دستمو آوردم بالاتر. چیزی نگفت، منم همهش داشتم نگاش میکردم که ببینم چه عکسالعملی نشون میده. دیگه دستم رسید به بالای رونش که یهو دستشو گذاشت رو دست منو نذاشت بالاتر برم. برگشت نگام کرد و گفت: چی کار میکنی؟
یه کم ترسیدم ولی لحنش خیلی تهدید کننده نبود.
گفتم: هیچی، فقط میخواستم فکرتو از اون موضوع منحرف کنم.
گفت: آره. منم باور کردم! راستشو بگو، تا دیدی خونه خالیه گفتی بیام یه حرکتی بزنم شاید گرفت؟
گفتم: نه به خدا. منظوری نداشتم.
گفت: تمومش کن. با بچه که طرف نیستی. چند وقتی هست که رفتارت عوض شده با من. معلوم بود یه چیزی توسرت هست.
گفتم: ببخش آزی. اصلا دیوونه شدم یه مدته. نمی دونم دارم چی کار میکنم.
گفت: باشه حالا. نمیخواد معذرت خواهی کنی. برو یه لیوان اب وردار بیار به جای اینکارا، دهنم خشکید.
من که رفتم براش آب بیارم اونم مانتو و روسریشو درآورد و با یه تاپ و شلوار جین دوباره نشست رو همون مبله. لیوانو که بهش دادم میخواستم برم اونور بشینم که گفت: بیا بشین اینجا ببینم!
بعد اینکه نشستم برگشت تو صورتم نگاه کرد و گفت:
خب! بگو ببینم حرکت بعدیت چی بود؟ دیگه چی نقشهای داشتی؟
از خجالت دیگه میخواستم برم تو زمین. نمیدونستم چی جواب بدم. ساکت موندم و نگاهمو دوختم به زمین.
گفت: پس چی شد؟ چرا حرف نمیزنی؟ نمیخوای ادامه بدی؟
گفتم: ممممممممم. ادامه بدم؟
گفت: آره
گفتم: داری شوخی میکنی؟
گفت: نه. خیلی جدی دارم میگم. اگه میخوای ادامه بده، ولی فقط حواست باشه، اگه میخوای ادامه بدی دیگه هر کاری که من گفتم باید انجام بدی. راه برگشتی نیست. بهانه هم نداریم.
من که باورم نمیشد که قضیه یهو داره ختم به خیر میشه باز زبونم بند اومد و فقط یه خندهای اومد رو لبم.
گفت: چی شد؟ قبوله؟
گفتم: قبوله. هر چی تو بگی.
اینو که گفتم صورتشو آورد جلو و یه لب خوشگل از هم گرفتیم. حدود یک دقیقهای این فرنچ کیس ما ادامه داشت تا اینکه گفت پاشو و لباساتو دربیار.
وای دیگه داشتم از هیجان میمردم. بالاخره فانتزی همیشگیم داشت به واقعیت تبدیل میشد.
بلند شدم و اول پیراهن و درآوردم و بعدم شلوارو. هنوز شرت درنیاورده بودم که آزی بلند شد و اومد طرفم و دوباره ازم لب گرفت. بعدش دستاشو گذاشت روسینهم و هلم داد به طرف مبل و خودشم پرید روم و بازم شروع کرد به لب گرفتن. بعد کم کم رفت رفت پایینتر رو گلوم و بعد همینجور ادامه داد و سینه و شکم بوسید و رفت پایین تا رسید به شرتم. یه کم از روی شرت کیرم و بوسید و آروم آروم شرت کشید پایین تا کیرم بیافته بیرون. یه کیر تقریبا ۱۷ سانتی!
کیرمو دستش گرفت و گفت: ااوووممم. بد نیست. خوشگله. یه کم با دستاش ماساژ داد و بعد شروع کرد به ساک زدن. اول فقط سرشو تو دهنش کرد و بعد کم کم بیشترش و تو دهنش جا داد. خلیی حس خوبی میداد. خیلی خوب ساک میزد. ۳-۴ دقیقه که ساک زد دیدم دیگه دارم منفجر میشم. گفتم بسه دیگه داره آبم میاد.
یه لحظه وایساد و گفت: اشکال نداره بذار بیاد. میخوام بخورمش.
گفتم: آخه من که هنوز کاری نکردم! حالا میخوام تازه بکنمت.
گفت عیب نداره. حالا وقت زیاده… و دوباره ادامه داد به ساک زدن و بعد از حدود یک دقیقه دیگه ساک زدن بهش گفتم که داره میاد. اونم سرشو یه کم برد عقب و یه کم با دست ماساژ داد تا آبم خالی شد تو دهنش و اونم همهشو خورد. تا بحال کسی یه همچین حالی نداده بود بهم، اونم فقط با ساک زدن. بیحال شده بودم و فکر میکردم باید یه کم استراحت کنیم تا بتونیم دوباره شروع کنیم. ولی دیدم آزی دوباره پاشد و اومد رو پاهام نشست و دوباره شروع کرد به لب گرفتن.
بعد چند ثانیه یواش تو گوشم گفت: نمیخوای منو لخت ببینی؟
باورم نمیشد فقط دو دقیقه بعد ارضا شدنم دوباره کیرم راست بشه با شنیدن این حرف.
گفتم: چرا عزیزم. میخوام اون پستونای خوشگلتو بخورم.
گفت پس شروع کن. منم همون جور که رو پاهام نشسته بود شروع کردم و تاپو از تنش در آوردم. یه سوتین سفید خوشگل زیرش پوشیده بود. شروع کردم به بوسیدن گلوش و سینهش و چاک پستونای بزرگش. چه عطر خوبی داشت تنش. دوست داشتم تا ابد تو بغلش باشم. بعدش دستمو بردم دور کمرش و یواش یواش رفتم بالا تا رسیدم به بند سوتینش و بازش کردم. آروم سوتینو از رو پستوناش برداشتم. وای چقدر بزرگ و خوش فرم بودن. چه نوک پستون بزرگ و باحالی. تو یه نگاه عاشقشون شدم! دیگه طاقت نیاوردم و حمله کردم بهش و شروع کردم به خوردن پستوناش. با زبونم با نوک پستوناش بازی میکردم و اطرافشو میبوسیدم. آزیتا هم که حسابی حشری شده بود صدای آه و اوفش بلند شده بود. چند دقیقهای مشغول اون پستونای خوشمزه بودم. دلم نمیخواست ولشون کنم. ولی آزی بعد چند دقیقه بهم گفت: بریم تو اتاق خواب.
از رو پاهام اومد پایین و دستمو گرفتم و با هم رفتیم سمت اتاق. دوباره دستشو گذاشت رو سینهم و هلم داد روی تخت و گفت: حالا میخوام یه سورپرایز بهت نشون بدم.
دیگه داشتم میمردم از خوشی. بالاخره میخواستم اون کون و کوس قشنگشو ببینم و بعدش بکنمش.
اول خیلی آروم شلوارشو کشید پایینو از پاهاش بیرون آورد. وقتی دوباره بلند شد دستشو گذاشته بود رو شورتش. بعد پشت به من کرد و شورتشو درآورد تا بالاخره من بتونم کون خوشگلشو ببینم. وای که عجب چیزی بود. آماده بودم که پاشم و برم کیرم و بذارم تو کونش. ولی صبر کردم تا اینکه خودش اجازه بده.
همین جور که آزیتا پشتش به من بود سرش و برگردوند و پرسید: میخوای سورپرایزمو ببینی؟
گفتم: آره عزیز دلم!
وقتی برگشت چیزی دیدم که حتی تصورشم نمیتونستم بکنم. هنگ کرده بودم. آزیتا یه کیر گنده داشت. باورم نمیشد. آزی یه ترنس بود. یه شیمیل! پس چرا هیچ وقت چیزی در این مورد نشنیده بودم. چطور خودم هیچ خاطره و ذهنیتی راجبش نداشتم. چطوری تا حالا تو خونواده صحبتی راجب این موضوع نشده بود؟ همینجور تو فکر بودم که صدا آزی رو شنیدم که میگفت: چت شد؟ گفتم که سورپرایز دارم برات. پاشو بیا از نزدیک ببینش. بگیرش تو دستت.
یه کم من و من کردم هر چی سعی کردم نتونستم چیزی بگم.
آزیتا گفت: یادت که نرفته چی گفتی؟ همون اولش قبول کردی که هر کاری من گفتم انجام میدی.
گفتم: آخه این فرق داره. من نمیدونستم تو اینجوری هستی.
گفت: به هر حال قولیه که دادی. نباید از زیرش در بری. اگه هم بخوای در بری من نمیذارم. امشب باید یه حال اساسی باهات بکنم. بعدشم مطمئن باش خودتم خوشت میاد.
گفتم: آزی تو رو خدا بیخیال.
گفت: مجبورم نکن به زور بذارمش تو دهنت. میدونی که زورم بهت میرسه. پس پا شو مثل یه پسر خوب بیا و کاری که بهت میگم انجام بده. بهت قول میدم خوشت بیاد.
راست میگم قدش بلندتر از من بود و اندامشم پرتر از من که خیلی لاغرم. حتما زورش به من میرسید.
خلاصه با دودلی پاشدم و رفتم طرفش. یه کم این پا و اون پا کردم شاید تصمیمش عوض بشه. دستاشو گذاشت دو طرف سرم و لبامو بوسید و تو گوشم گفت: نترس عزیزم. بهت قول میدم خوشت بیاد. حالا برو شروع کن.
نشستم رو زانوهام. کیرش جلوی صورتم بود. چقدر بزرگ بود. از مال خودم بلندتر و کلفتتر بود. فکر کنم ۲۰ سانتی میشد. صاف و خوش فرم بود و کاملا سفت شده بود. گرفتمش تو دستم. آروم سرش و گذاشتم تو دهنم. انتظار داشتم خیلی بدمزه باشه و بدم بیاد. ولی اینجوری نبود. آروم آروم حجم بیشتریشو میدادم تو دهنم و عقب و جلو میکردم. کم کم داشتم بهش عادت میکردم و حتی داشت خوشم میومدم. آزی هم مدام بهم میگفت که چیکار کنم. دیگه بعد۴-۵ دقیقه گرم شده بودم و داشتم کیف میکردم که آزی سرم برد عقب و پرسید: خوشت اومد نه؟ دیدی گفتم؟
منم با یه خنده بهش فهموندم که خوشم اومده.
آزیتا گفت: ولی دیگه بسه. میخوام دیگه بکنمت.
یهو یه عرق سردی به بدنم نشست. واسه اینکه منو نکنه گفتم: ولی من میخوام بازم برات ساک بزنم. (میخواستم انقدر ساک بزنم که آبش بیاد و بیخیال بشه!)
گفت: باشه ولی فقط یک دقیقه.
دوباره شروع کردم و سعی کردم هر جوری شده آبشو بیارم. ولی نشد.
آزی گفت: پا شو. ولی من باز داشتم ادامه میدادم. اونم خم شد و زیر بغلمو گرفت و منو بلند کرد.
گفت: دیگه وقتشه بکنمت. نترس! دیدی که از ساک زدن خوشت اومد. از اینم خوشت میاد. بعد گفت که برو روی تخت سگی بشین.
خودشم اومد و پشت سرم نشست. من سرم و برگردونده بودم و نگاش میکردم. چشمام قفل شده بود روی اون کیر گندهش. خیلی بزرگ بود. چطوری میخواست بکنتش توی کون من؟ چجوری میخواستم تحمل کنم؟
آزی اول صورتشو برد جلوی کونم شروع کرد به لیس زدن سرواخ کونم. یه کم که خیسش کرد بعد انگشتشو کرد تو دهنشو بعد شروع کرد به انگشت کردن من و آروم آروم انگشتشو کرد تو و خیلی آروم عقب و جلو میکرد. میخواست که سوراخمو باز کنه بعد از یه کم ور رفتن باهام انگشتشو درآورد و این دفعه دو تا انگشتو تو دهنش کرد. این دفعه میخواست با دو تا انگشت منو بکنه که یه کمی درد داشت. یکی دو دقیقه هم اینجوری با سوراخم بازی کرد تا اینکه گفت: خب دیگه تقریبا آماده شدی.
هنوز کیرش سفت سفت بود. معلوم بود خیلی حشریه. داشت با دستش کیرشو میمالید و خودشو آماده میکرد و رفت پشتم وایساد.
داشت با آب دهن کیرشو خیس میکرد که یهو من داد زدم: آزی، نمیخوای که بدون کاندوم بکنی؟
گفت: نگران نباش! من هیچ مرضی ندارم. تو که نداری؟ بعدش با خنده گفت: نترس حامله نمیشی!
چارهای نبود. دیگه کونم داشت از آکبندی در میومد!
سر کیرشو گذاشت در کونم و یه کم چرخوند دور سوراخم. بعد آروم آروم فشار داد تو تا سرش رفت داخل. یه کم جابجا شد و دوباره فشار داد تو.تقریبا ۷-۸ سانتی ازش رفت تو. خیلی اولش درد داشت. نمیتونستم نفس بکشم. ازی شروع کرد به عقب و جلو کردن. منم چنگ زده بودم به ملحفههای روی تخت و به زور داشتم تحمل میکردم. هر بار که میداد تو به نظرم یه بیشتر فرو میکرد. فکر کنم بعد از چند دقیقه ۱۳-۱۴ سانت از کیرش تو کونم بود که یهو وایساد و گفت: آمادهای؟ میخوام تا ته بکنم تو.
چارهای نداشتم جز اینکه اوکی بدم. یهو با یه حرکت سریع همه کیر ۲۰ سانتیشو تا ته کرد تو کونم. احساس کردم تمام دل و روده سوخت. فکر کنم یه داد خیلی بلند زدم چون آزی گفت: ساکت بچه!
چند لحظهای همون شکلی موند. منم یه کم آروم شدم. بعدش خیلی ملایم شروع کرد به گاییدن من. کم کم سرعتشو بیشتر و بیشتر میکرد. خیلی حرفهای میکرد. دیگه دردشو کمتر حس میکردم و داشت خوشم میومد. احساس باحالی داشت. یه چیز گرم و زنده رو تو کونم احساس میکردم. با وجود دردش، لذت بخشم بود. بعد یه مدت آزیتا وزنش آورد روم و منو پخش زمین (تخت) کرد. من کامل روی شکم خوابیده بودم و اونم روی من و داشت منو میکرد. از اینورم داشت شونه و گردنمو میبوسید. وای حالا دیگه خیلی خوشم اومده بود. به خصوص وقتی که نوک پستونشو روی کمرم احساس میکردم.
آزی بعد یه مدت کیرشو درآورد و خودش به پشت خوابید و بهم گفت که روی کیرش بشینم. دیگه حسابی سوراخم گشاد شده بود و عادت کرده بودم. راحت کیرش رفت توی کونم .سعی کردم یه کمی بالا و پایین کنم ولی چون اولین بارم بود برام سخت بود. به خاطر همین زیاد رو این پوزیشن نموندیم. همونطور که من روی کیر آزیتا نشسته بودم، اونم نشست و منو بغل کرد و یه کم چرخید و پاشو گذاشت رو زمین. بعد خیلی سریع بلند شد و منم از جا کند. وای چه زوری داشت این دختر. البته من وزنم سبکه ولی بازم این خیلی پوزیشن سختیه. خلاصه منو همینطور تو تو هوا داشت بالا و پایین میکرد. این کارش حسابی منو تحریک کرد. دیگه حسابی داشتم حال میکردم. یک دقیقهای تو همین پوزیشن منو کرد و بعد گذاشتم روی صندلی و ادامه داد. همونجوری با اون حالم گفتم: دختر تو چه کمری داری؟ یه خندهای کرد و گفت: حالا کجاشو دیدی!
بعدش دوباره از رو صندلی بلندم کرد و بردم روی تخت و به پشت خوابوندم. تو همه این مدت یه لحظه کیرش از تو کونم در نیومد. پاهام گذاشت رو شونههام و دوباره شروع کرد به گاییدن. و این دفعه همزمان با یه دستش شروع کرد به مالوندن کیر من که همینجوری داشت می ترکید. یه چند ثانیه مالوندنش کافی بود تا آبم برای بار دوم بیاد و بریزه روی شکمم. آزی انشگتشو که آب کیری شده بود گذاشت تو دهن من و منم میک میزدمش. بعدش دیگه آزیتا سرعت عقب و جلو کردنشو زیاد کرد و حدود یک دقیقه وحشیانه منو کرد. تو این مدت سر و صدای هر دوتامون به آسمون رفته بود. آزیتا هم دیگه معلوم بود به اوج لذت رسیده که یهو داد زد: دارم میام، باید همهشو بخوری! سریع کیرشو درآورد و نشست رو سینهمو کیرشو گذاشت جلوی دهنم شروع کرد به پاشیدن آبش توی دهنم. منی که تا یک ساعت پیش فکر این چیزا رو نمیکردم الان داشتم آب کیر دختر خالهم رو میخوردم. و چقدرم دوست داشت خوردنشو. بعد اینکه همه آبشو خوردم یه کم دیگه براش ساک زدمو کیرشو تمیز کردم.
آزی دوباره لبامو بوسید و کنارم رو تخت ولو شد. اونم دیگه حالی نداشت…
خیلی باحال بود کاش من جای تو بودم
من خیلی دوست دارم با یک دوجنسه سکس کنم
عاشق اینم که یک دو جنسه منو بکنه و بکنمش
اما نسبت به پسرها تمایلی ندارم
پس چرا تو نکردیش
همیشه که نباید دوطرفه باشه
09301295549یه دوجنسه زن نما میخام منو بکنه زن با کیر مصنوعیم قبوله با لباس چرم
سلام. منم میخوام به یه شیمیل بدم. 30 سالمه. اینم ایمیلمه [email protected] اگه شیمیل هست ایمیل بزنه پشیمون نمیشین. قدم 192. وزنم 77
کاش یکی هم پیدا بشه منو بکنه چه شیمیل چه زنی با کیر مصنوعی خیلی تنگم پشیمون نمیشید
09365621361 بزنگ بکنمت
فقد پیام بده بیام بکنمت09051058238
وای وای عجب حالی کردی تو پسر
من هم خیلی دوست دارم یه زن یا دختر که بزرگتر از من باشه منو بکنه سکس خشن و وحشیانه.
این ایمیله باهام تماس بگیر منو با دختر خاله ات آشنا کن.
[email protected]
دوستاره رابطه با یک شیمیل
من عاشق سکسی بادوجنسه یا شیمیل یا ترنس که بهش حال بدم وبردگیشو بکنم قد 175 وزن 75 هیکل ورزشکاری پوست سفیداینم شمارمه 09380647915 و اینم ایمیله [email protected] منتظرم
من عاشقه این هستم که به دو دوجنسه بدم. پول هم بهش می دم قدم 175و وزنم60 سفید فقط اگه دو جنسه زنگ بزن09014780627
سلام منم عاشق شیمیلم یکیشونو با من آشنا کنید اینم ایمیلم
[email protected]
تمایل به آشنایی با ی شیمیل دارم+31682571008واتساپ
منم دوست دارم به ازی بدم البته اولین باره ازیتا جون کارشو بلده شماره میزارم قرار بزاریم۰۹۱۳۹۳۳۸۷۲۸
منم دوست دارم با یه اخانم ترنس با شخصیت که اصفهانی باشه آشنا بشم و خوب باقی ماجرا…….
اینم شمارم:
09393071397 لطفا قبلش اس ام اس بدید
سلام منمم خیلی دوست دارم با یک شیمیل رابطه داشته باشم اینم شمارم از مشهد 09105003152
شمیل لازم 09383587131 تلگرام
ی شیمیل بیاد تلگرام قول میدم ازهرنظر حمایتش کنم09350507037
خیلی زیبا بود
ی شیمیل که کاملا دختر باشه از نظر صدا وفیس برا ازدواج بزنگه۰۹۳۵۰۵۰۷۰۳۷
سلام. ماهان هستم 30 ساله از تهران. عاشق شیمیل و خانمهای لز. لطفا فقط شیمیل ها و خانمهای لز فاعل تماس بگیرن. ممنونم. تلگرام : 09333955233
پیامک : 09190900680
خواهشا فقط شیمیل فاعل و خانم لز فاعل
سلام ی ی دوجنسه دختر از اهواز بزنگه اگ راضی بود برا ازدواج۰۹۳۰۶۵۵۷۳۲۷از اهواااااززززز
تهران شیمیل واسه سکس دوطرفه کامل بیاد تلگرام
@ghorghori
یه شیمیل مهربون و وفادار اس بده بهم
یه پسه مهربون ود وس داشتنی با ظاهری مردانه و موجه هستم
09907645947
شیمیل قمی بزنگه
09907645947
09058168424 دوجنسه خوزستان زنگ بزنه
یه شیمیل خوشگل بیاد از تهران fmn90
منم دوس دارم با ی شیمیل رابطه داشته باشم پیدا کردی اس بده خودمو میرسونم مشهد
@No_pain_no_gain18 آی دی تلگرامم