آبش رو که توی کونم خالی کرد کیرش رو ازتوی کونم دراورد ودرکنارم دراز کشید.چه سکس توپی بود وچقدر هردو حال کرده بودیم.رضا با بی حالی روی تخت دراز کشید ومنم با دستم آرام بدنش رو نوازش می دادم.می دونستم بعد ازارضای اول دیگه سکس رو ادامه نمیده اما منی که همیشه تشنه کیر بودم تلاشم رو می کردم که کیرش رودوباره راست کنم با اینکه می دونستم فایده ای نداره.دستم رو که به کیرش رسوندم دستم رو برداشت وگفت:مانی برای فرداشب وقت داری؟منم یه لبخند زدم وگفتم:من واسه تو همیشه وقت دارم عزیزم.توی چشمام نگاه کرد وگفت:ولی فردا شب یه شب متفاوته.قضیه جالب شد.پرسیدم:چه تفاوتی داره؟رضا:تو فقط بگو فردا شب وقت داری یا نه؟با کنجکاوی پرسیدم:داری صحبت ازسکس می کنی؟رضا:آره اما یه سکس خاص ومتفاوت.دوباره پرسیدم:خب اون چیه؟من باید بدونم قراره چیکارکنم یا نه؟رضا:نظرت راجع به یک گی ضربدری چیه؟با تعجب گفتم:گی ضربدری؟رضا:آره نشنیدی که میگن سکس ضربدری؟این که دو تا مرد مثلا زناشون رو با هم عوض می کنن وباهاشون سکس می کنن؟گفتم:چرا خب شنیدم اما مگه من زن تو هستم؟رضا خندید وگفت:مگه نیستی جنده؟تو کونی من هستی.-:درسته پس یعنی این طوری…….
حرفم رو قطع کرد وگفت:خیلی واضحه.اگه پایه باشی فردا شب 4 تا پسر خوشگل دورهم جمع میشیم.اون وقت یکی ازاونا میاد تو رو می کنه ومنم میرم کونی اون طرف رو می کنم.نظرت چیه؟-:یعنی برم به یکی دیگه کون بدم؟تو ناراحت نمیشی؟رضا خندید وگفت:نکنه جدی جدی فکرکردی که زن منی؟البته که هستی ولی خب ناراحت نمیشم.این طوری لذتش هم بیشتره ویه تنوعی هم میشه.-:طرف می تونه بهم حال بده؟رضا:آره اصلا نگران نباش.اون کارش درسته.-:اون کونی هم می تونه تو رو ارضاء کنه؟رضا:اونم مثل تو یه کونی باالفطره است وکارش همینه.هرچند که هیچکی مثل تو منو ارضا نمی کنه.حالا چی میگی؟فردا شب می تونی بیای؟-:هرجا که باشم تاآخر شب باید برگردم خونه.رضا:نگران نباش.شام رو دورهم می خوریم وتا قبل از ساعت 12 کارمون تموم میشه وبرمی گردیم.پس قبوله دیگه؟-:فقط یه شرط دیگه.رضا:باشه بگو.-:من الان هنوز ارضا نشدم.بازم کیر می خوام.رضا:جون مانی الآن حسش نیست.-:بهتره حسش باشه چون فردا شب ممکنه منم حس وحال کون دادن نداشته باشم.خلاصه اون روز رضا رو راضی کردم که یه بار دیگه با هم سکس داشته باشیم.رضا دوست صمیمی منه و25 سال داره وتوی یه سوئئت جدا ازخانواده اش زندگی می کنه.منم 22 سال دارم ودانشجوی سال آخر هستم.بیشتر از 10 ساله که با رضا دوستم ودرحدود 4 سالی هم میشد که بهش کون می دادم.با هیچ کس دیگری نبودم وفقط به رضا می دادم.رضا یه جوون هیکلی وزیبا است که عاشقشم وهمیشه ازسکس باهاش لذت می برم.منم قیافه ام بد نیست واندامم هم معمولیه.باسنم بزرگه وکونم هم به لطف زحمات رضا اندازه یه ده تومنی شده.ازاون جایی که معمولا هرروز یا یه روز درمیان با رضا سکس می کنم همیشه کونم رو تمیز وبراق می کنم.اما حالا بعد از4 سال می خواستم یه سکس جدید رو تجریبه کنم.وقتی از رضا پرسیدم که طرف کیه بهم گفت که طرف یکی ازاقوام دورشه واسمش محمده .اون کونی دیگه هم که گویا همیشه روی کیر این محمد سواره پسر عموی محمده واسمش معینه.محمد 24 ساله وکیر خر ومعین هم 20 ساله وازاون کونده های روزگاره.قرا بود شب بعد همگی خونه رضا دور هم جمع بشیم .شب بعد من ورضا توی خونه بودیم وماهواره نگاه می کردیم.ساعت نزدیک هشت ونیم بود که زنگ آپارتمانش به صدا دراومد ومحمد ومعین وارد شدن.همه با هم دست دادیم واحوال پرسی کردیم.محمد پسری قد بلند والبته لاغرتر ازرضا بود.قیافه اش بد نبود ودرواقع ازش خوشم اومد.معین هم که قیافه اش خیلی شبیه کونیا بود صورت سفیدی داشت وابروهاش رو هم کمی برداشته بودومثل دخترا موهای بلندی داشت.رضا برای یک لحظه هم ازاون کونی چشم برنمی داشت ومحمد هم تمام حواسش به من بود.
من ومعین هم به هم نگاه می کردیم.یه جورایی می خواستیم با هم کلکل کنیم وببینیم کدوممون کونی بهتری هستیم.شام درحدود ساعت 9 صرف شد ویک ساعت بعد هم به شوخی وخنده بینمون گذاشت.ساعت کمی از10 شب گذشته بود که رضا پیشنهاد کرد که به کار اصلیمون برسیم.انگار اون معین کونی حسابی عقل وهوشش رو برده بود.محمد ومعین هم قبول کردن ورضا گفت:واحدم خیلی بزرگ نیست ویه اتاق با یه تخت یه نفره بیشتر نداره .دونفرمون باید بریم توی اتاق وروی تخت ودونفر دیگه هم همین جا روی کاناپه.مشکلی که نیست؟محمد:نه البته اگه من واین مانی جون بریم توی اتاق.رضا:مسئله ای نیست.به هرحال شما مهمانین.معین:من یه پیشنهادی دارم.به نظرم اول یه دست جدا ازهم سکس کنیم وبار دوم همگی یک جا وبا هم حال کنیم.مثلا ما بریم توی اتاق یا شما بیاین پیش ما.-:اصلا می تونیم یه کاردیگه انجام بدیم.حالا که یه تخت بیشتر نداریم می تونیم همین جا توی هال رخت خواب پهن کنیم وهمه با هم مشغول بشیم.هر 4 نفر درکنارهم.پیشنهاد من مورد قبول همگی قرار گرفت ولحظاتی بعد رختخواب ها آماده درهال قرار داده شده بود وهمگی برای سکس آماده بودیم.به پیشنهاد محمد اول من ومعین لباس هامون رو درآوردیم ولخت شدیم.معین بدن سفید وفوق العاده توپی داشت ولبهاش هم قلوه ای وخوردنی بود.سینه اش ازسینه من کوچکتر بود وکیرش هم که اندازه دودول بچه مدرسه ای ها بود.همه نگاه ها به من ومعین که لخت بودیم دوخته شده بود .نفهمیدم که یکدفعه چی شد که ناگهان به سمت معین هجوم بردم وروش افتادم.به قدری حرکتم غیر منتظره بود که همگی حتی خود معین جا خوردن.معین رو توی رختوخواب خوابوندم وخودم هم روش افتادم ولبم رو روی لبش گذاشتم.اولین بار بود که با یه کونی مثل خودم لب می گرفتم اما معین چیز میزانی بود.معین هم بالاخره به خودش اومد وباهام همراهی می کرد.با اشتیاق لب همدیگرو می مکیدیم ومعین هم با دستاش کونم رو می مالید.اصلا توجهی به رضا ومحمد نداشتیم وبا هم مشغول عشق بازی بودیم غافل ازاینکه اونا هم لخت شدن وآماده هستن.همون طور که هم آغوش معین بودم دستی قوی رو روی کون خودم احساس کردم که سعی داشت قاچ های کونم رو ازهم باز کنه.منم بی توجه به اون لب معین رو می خوردم.همون زمان بود که سر وصدای رضا دراومد:مانی ولش کن ما هم باهاش کار داریما.سرم رو بلند کردم ودیدم که کیر به دست بالای سرم وایساده.پس اونی که پشتم بود محمد بود.بالاخره رضایت دادم وازروی معین بلند شدم وخیلی زود محمد جای منو گرفت وروی معین افتاد ومنم به سمت رضا رفتم.بدون اینکه باهاش لب بگیرم درمقابلش زانو زدم وبه سراغ کیرش رفتم.محمد ومعین هم باهم مشغول بودن وسر وصداشون دراومده بود.بدون معطلی کیر رضا رو توی دهنم گذاشتمومشغول مکیدن شدم.رضا هم چشماش رو بست وکیرش رو کاملا دراختیار من قرار داد.
همون طور که کیر رضا رو می خوردم ازبغل به اونا نگاه می کردم.محمد روی سینه معین نشسته بود وازهمون جا کیرش رو توی دهن معین عقب وجلو می کرد.اون کونی هم خیلی خوب بلد بود ساک بزنه وبه همین خاطر بود که حسابی آه وناله محمد رو درآورده بود.پس تصمیم گرفتم که کم نیارم.کیر رضا رو توی دهنم عقب وجلو می کردم.سر کیرش رو لیس می زدم ودوباره توی دهنم میذاشتم.رضا هم دیگه ازخود بی خود شده بود ومحکم توی دهنم تلمبه میزد.دهنم حسابی به وسیله رضا درحال گاییده شدن بود که صدای فریاد معین برای لحظه ای با عث شد هردومون متوقف بشیم.نگاه کردم دیدم بله محمد معین رو سگی خوابونده وکیرش رو تا دسته توی کون معین کرده.کیرش بزرگ بود وازاینکه معین درحال جرخوردن بود خوشحال شدم اما یادم اومد که خودم هم قراره با اون کیر گاییده بشم.معین همچنان داد میزد ومحمد هم با قدرت کیرش رو توی کون اون بیچاره فرو می کرد.همون زمان رضا کیرش رو ازتوی دهن من خارج کرد ودرمقابل معین که سگی نشسته بود قرار گرفت.معین هم با یه حرکت سریع کیر رضا رو توی دهنش گذاشت تا همزمان با کونش دهنش هم گاییده بشه.حالا محمد ورضا با معین مشغول بودن ودیگه کیری نبود که من باهاش حال کنم.برای اینکه بیکار نمونم مثل مار به زیر بدن معین خزیدم وجلوی کیرش توقف کردم.با اینکه کیرش بزرگ نبود اما ازهیچی که بهتر بود.کیرش رو که توی دهنم گذاشتم انگار جان گرفت.دیگه لذت براش ازاین بیشتر نمیشد.کیرش توی دهن من بود.کیر محمد توی کونش وکیر رضا هم توی دهنش بود.منم می خواستم براش مرام بذارم وبه همین خاطر کیرش رو با سرعت توی دهنم عقب وجلو می کردم اما معین که به نظر خیلی بی جنبه بود سریع ارضاء شد ویه آه کشید.کمی ازآبش توی دهنم وبیشترش روی صورتم ریخت.برای لحظه ای محمد ورضا مکث کردن ومنم ازاون زیر بیرون اومدم.همگی با دیدن صورت آب کیری من زدن زیر خنده.محمد ورضا کیرشون رو از کون ودهن معین بیرون آوردن ومعین هم با شتاب به سمتم اومد وتمام آب کیر خودش که روی صورتم ریخته بود رو لیس زد وخورد.نگاه قدرشناسانه اش بهم حس خوبی رو داد.انگار اصلا انتظار نداشت که کیرش رو بخورم وازاین وضع راضی بود.این بار رضا منو به حالت سگی خوابوند ومحمد هم قاچ های کونم رو کاملا ازهم باز کرد ورضا هم کیرش رو با سوراخ کونم تنظیم کرد.یه فشار داد وسر کیرش وارد کونم شد.لبم رو گاز گرفتم وچشمام رو بستم اما صدام رو بیرون ندادم.رضا هم این بار یه فشار محکم داد ومن دیگه این بار نتونستم مقاومت کنم وآخ بلندی گفتم که محمد ومعین هم همزمان گفتن جووووونننننن.کونم درحال گاییده شدن توسط کیر رضا بود ومحمد هم پوزیشن رو عوض کرده بود ومعین رو روی کیر خودش نشونده بود.معین ابتدا به آرامی وسپس تند تر روی کیر محمد بالا وپایین می رفت وازروی لذت وکمی درد آه وناله می کرد.محمد هم قربون صدقه اش می رفت واززیر کیرش رو با فشار توی کون معین عقب وجلو می کرد.
رضا هم همین جور که منو می گایید با دست به باسنم ضربه میزد ومنم کونم روشل می کردم تا راه برای ورد کیر رضا توی کونم هموار بشه.پنج دقیقه ای گذشت ومعین ازروی کیر محمد بلند شد ومحمد کیر به دست جلوی من ظاهر شد.کیرش جلوی صورتم بود وخواسته اش ازم یه ساک زدن حسابی بود.منم کیرش رو توی دهنم گذاشتم ومشغول ساک زدن شدم.سکس با دوتا کیر به صورت همزمان لذت غریبی بود که تازه داشتم تجربه اش می کردم.محمد سرم رو میان دوتا دستاش گرفته بود وبا قدرت توی دهنم تلمبه میزد.کیرش تا ته حلقم می رسید ومنم بعضی وقتا عوقم می گرفت اما جلوی خودم رو می گرفتم که بالا نیارم.رضا کیرش رو ازتوی کونم خارج کرد وبه سراغ معین رفت.معین هم درابتدا یه ساک مختصر زد ودوباره به حالت سگی خوابید.رضا هم پشت سرش قرار گرفت وبدون معطلی وبا تمام وجود کیرش رو وارد کون معین کرد که جیغ معین به آسمان رفت.ازروی جیغی که زد میشد فهمید که رضا تمام کیرش رو وارد کونش کرده بود وبالاخره به آرزوش رسیده بود.ازاول شب خیلی تو نخ معین بود وبالاخره تونسته بود کونش رو فتح کنه.محمد که این صحنه رو دید طاقت نیاورد و اونم پشت سرم قرار گرفت.کیرش رو با سوراخ کونم تنظیم کرد وانوم با یک فشار محکم تمام کیرش رو وارد کونم کرد.چون چند دقیقه ای به رضا کون داده بودم سوراخم گشاد شده بود ولی با این حال یه داد بلند زدم که محمد رو حشری تر کرد.محمد:ای جووووونننننن.چه کونی داری مانی جووووونننن.اوووفففففف.آهههههههه.رضا هم با تمام قدرت داشت کون معین رو می گایید ومعین هم که دیگه حسابی حشری وتشنه کیر بود با التماس از رضا می خواست که کونش رو بگاد وحرفهاش رضا رو هم حسابی حشری کرده بود.منم فقط آه وناله می کردم وداشتم لذت می بردم.محمد هم کارش رو خوب بلد بود وحرفه ای کونم رو می گایید.سر وصدای معین ورضا قطع شده بود وقتی بهشون نگاه کردم دیدم باز هم پوزیشن رو عوض کردن واین بار رضا معین رو به پهلو خوابونده و ازپهلو داره کونش رو میگاد.معین هم که روش به سمت من بود چشماش رو بسته بود وداشت حال می کرد.محمد هم کیرش رو ازتوی کونم خارج کرد وتوی رختخواب نشست وازمن خواست روی کیرش بشینم.قبل ازاینکه روی کیرش قرار بگیرم ازمن خواست که یه ساک براش بزنم وبعدش سکس رو ادامه بدیم ومنم موافقت کردم.روی کیرش خم شدم وکیرش رو به دهن گرفتم ومشغول ساک زدن شدم.محمد هم سرم رو محکم به سمت کیرش فشار می داد وبازم کیرش تا ته وارد حلقم میشد.نوع سکس کردنش رو دوست داشتم وهرچند که کمی خشن بود ولی ازسکس باهاش لذت می بردم.این وضعیت زیاد ادامه نداشت که ازمن خواست روی کیرش بشینم.سوراخ کونم رو با کیرش تنظیم کردم وخیلی آرام روی کیرش فرود اومدم کمی ازکیرش وارد کونم شده بود که با یک فشار دیگه کاملا روی کیرش نشستم .می خواستم روی کیرش بالا وپایین برم که خودش ازاون زیر زحمت گاییدنم رو کشید وکیرش رو توی کونم عقب وجلو می کرد.رضا ومعین هم با دیدن این صحنه ازجاشون پاشدن وبه کنار ما اومدن.رضا کیرش رو مقابل صورتم گرفت ومنم با اشتیاق کامل مثل یه آب نبات چوبی اونو توی دهنم گذاشتم ومشغول مکیدنش شدم.
همون زمان هم دستی کیرم رو مالوند ولحظاتی بعد کیرم گرمای عجیب وتازه ای را احساس کرد.بله حدسم درست بود ومعین داشت کیرم رو ساک میزد.اولین بار بود که چنین حالتی رو تجربه می کردم.همه جوره داشتم لذت می بردم وهر سه اونها به نوعی درخدمت من بودن برای ارضا کردن من.دیگه ازدرد کون خبری نبود ومن داشتم ازکون دادن به محمد لذت می بردم.رضا هم که دهنم رو می گایید ومعین هم که داشت برای من ساک میزد.لحظات فوق العاده ای برای من درحال سپری شدن بود.دیگه دراوج لذت بودم وزمان ارضای من فرارسیده بود.بیشتر ازاین نتونستم مقاومت کنم وآب کیرم توی دهن وصورت معین خالی شد.رضا که صورت آب کیری معین رو دید کیرش رو ازدهنم خارج کرد وباز هم به سراغ معین رفت.با انگشت دستش آب کیرهایی که روی صورت معین ریخته بود رو جمع کرد وتوی دهن معین ریخت.معین هم کمی آب کیر منو مزه مزه کرد اما اونو فرو نداد وبالای سرم حاضر شد.دهنش رو باز کرد ومنم همزمان دهنم رو باز کردم.معین آب کیری که توی دهنش جمع شده بود رو توی دهن من تف کرد ومنم که به قدری حشری بودم بدون اینکه بدم بیاد آب کیر رو قورت دادم ومعین هم همزمان لبش رو روی لبم گذاشت.ولی رضا خیلی زود معین رو برد وتوی رختخواب به پشت خوابوند.من هم ازروی کیر محمد بلند شدم ودرکنار معین وچسبیده به او به پشت خوابیدم.محمد ورضا هم بالای سر ما حاضر شدن.محمد پاهای منو ازهم باز کرد وبالا داد وخودش هم بین پاهام نشست ورضا هم همین کارو با معین انجام داد.هردو کیرهاشون رو با سوراخ من ومعین تنظیم کردن وهمزمان کیرهاشون رو با فشار تا انتها وارد کونمون کردن ومن ومعین همزمان با هم داد زدیم.رضا ومحمد هم همزمان مشغول گاییدن ما شدن.صحنه فوق العاده زیبا وحشری کننده ای به وجود اومده بود وکون من ومعین با یک پوزیشن وبه صورت همزمان توسط محمد ورضا درحال گاییده شدن بود.محمد ورضا کیرشون رو توی کون ما عقب وجلو می کردن وقربون صدقه ما می رفتن.من هم سرم رو به سمت معین چرخوندم ودریک لحظه لب هامون روی هم قرار گرفته بود.عاشق لب های معین شده بودم.من و معین با هم لب می گرفتیم ومحمد ورضا هم همون طور که به سینه های نه چندان بزرگ وبرجسته من ومعین چنگ مینداختن با تمام قدرت مشغول گاییدن کونمون هم بودن.تمام حرکات محمد ورضا با هم هماهنگ بود وبه نظر تمرین کرده بودن.من ومعین ازلب گرفتن دست برداشتیم واین بار محمد ورضا کاملا روی ما خم شدن وهمون طور که کون ما رو می گاییدن مشغول لب گرفتن با ما شدن.لذت عجیب وغیر قابل وصفی رو تجربه می کردم.
ضربات محمد ورضا هرلحظه سریعتر ومحکم تر میشد واونا همزمان لب من ومعین رو هم می خوردن ومی مکیدن.بار دیگه ازرومون بلند شدن وبا قدرت مشغول گاییدن ما شدن.من ومعین هم دوباره مشغول لب گرفتن شدیم.هر بار که کیر محمد ورضا درکون من ومعین عقب وجلو میشد بدن ما هم براثر تلمبه های آنها به بالا وپایین می رفت.حتی دلم نمی خواست برای لحظه ای ازلب های مثل عسل معین جدا بشم.ضربات محمد ورضا شدید ترشده بود.اما به نظر رضا زودتر درحال ارضا شدن بود.من ومعین دیگه ازلب خوردن دست برداشته ومنتظر پاشیدن آب کیر به روی بدن خودمون شدیم.رضا چند تا تلمبه محکم توی کون معین زد وناگهان کیرش رو ازکونش بیرون کشید وبا آه وناله آب کیرش رو با فشار زیاد روی شکم وصورت معین خالی کرد وارضاء شد.رضا بی حال درکنار معین روی رختخواب ولو شد ومحمد هم با دیدن ارضاء شدن رضا کیرش رو چند باری تا دسته وارد کونم کرد واونم ناگهان کیرش رو ازداخل کونم خارج کرد وآب کیرش که خیلی زیادتر هم بود با فشار زیادی روی سینه وصورتم پاشید واو هم ارضاء شد.محمد هم درکنار من روی زمین ولو شد.تمام بدن من ومعین پراز آب کیر بود وآدم رو برای لیسیدن وخوردن اون آب کیرها وسوسه می کرد.من روی معین خم شدم وتمام آب کیری که روی صورت وسینه اش پاشیده بود رو لیسیدم وپس ازاینکه توی دهنم جمع کردم بلعیدم.سپس با انگشت هرچه آب کیر محمد روی صورت وسینه ام ریخته بود رو جمع کردم وتوی دهنم گذاشتم وبار دیگر مزه مزه کردم اما این بار فرو ندادم وسرم را بالای سر معین خم کردم.دهنم رو باز کردم ومعین هم دهنش رو باز کرد ومن تمام آب کیری که توی دهنم جمع شده بود رو توی دهن معین خالی کردم واو هم بدون معطلی همه اش رو بلعید.هر4 نفر خسته وبی حال والبته راضی ازسکس فوق العاده لذت بخشی که با هم داشتیم درکنار هم دراز کشیده بودیم.ساعت نزدیک 12 شب بود.این مقدمه ای برای گی های ضربدری ما درآینده بود.
age xastid manam hastam inam shomaram 09355443661
اگه کسی گی خواست من هستم این هم شمارمه 09102691839