مدتی بود که با یکی از اعضای سایت بنام امید دوست شده بودم.امید 35 سالش بود و متاهل. او برای من از زنش می گفت و من هم همینطور و با هم سکس چت می کردیم. چند تایی عکس هم ردو بدل کردیم. مدتی بعد من سوار ماشین امید شدم و روی موبایل عکس های اندامی از همسرانمون به هم نشون می دادیم و هر دو از این کار لذت می بردیم تا جاییکه کیرمون رو در می اوردیم و به کیر هم دست می زدیم. دو ماه از این رابطه گذشته بود که امید به من یک پیشنهاد داد. گفت که من بعنوان یک برده برم خونشون و شاهد سکس اون و زنش باشم. شرایطش کمی سخت بود. از من خواسته بود تا هنگام سوار شدن در ماشین دست هایم را ببندد و یک عینک تمام دودی به چشمم بزند تا آدرس آپارتمانش را نفهمم و در یک کلام غلط اضافی نکنم. من هم قبول کردم.
روز 5 شنبه بود که سوار ماشینش شدم. بلا فاصله دستهایم را با یک تسمه بست طوریکه فقط با بریدن تسمه باز می شد. یک عینک هم به چشمم زد و به سمت خونه رفتیم. توی راه هماهنگی های لازم را انجام دادیم. وقتی وارد خونشون شدم هنوز عینک داشتم.امید من رو از کمر به یک ستون بست.
خودش رفت توی اتاق و بعد با زنش اومدن. با هم صحبت کردن. بعد امید با یک دست صورتم رو گرفت و عینک رو از رو چشمم برداشت و گفت به خانومم سلام کن .
من بدون اونکه دقیقا ببینمش سلام کردم. زنش توی اشپزخونه و پشت اوپن بود.اولین چیزی که جلب توجه کرد ماسکی بود که به صورتش زده بود و فقط بینی و دهنش دیده می شد.البته من صورت زنش رو قبلا دیده بودم و ظاهرا برای اینکه زنش راحت تر باشه اینکارو کرده بود.یک تاپ تنش بود و چاک سینش دیده می شد. امید فقط یک شلوارک تنش بود.من گفتم خیلی زیبا هستید و زنش با صدای ملایمی گفت متشکرم. امید یک چشمک به من زد و رفت توی آشپزخونه و زنش رو بوسید و بغلش کرد. من گفتم خوشبحالت. چه زن سکسی داری و از این حرفا. بعد گفت بریم لختش کنیم.دست زنش رو گرفت و دیدم که یک دامن کوتاه مشکی تنشه که پاهای سفید و تپلش به زیبایی می درخشید.یک جفت کفش پاشنه بلند پاش بود. بوی ادکلن هم به مشامم رسید. امید اومد سمت من و دکمه های پیراهنم رو باز کرد و خودش شلوارم رو آزاد کرد و کشید پایین هنوز شورت پام بود اما شلوارم تا آخر پایین کشید. گفت دستامو ببرم روی سرم و بعد زیرپوشم رو داد بالا و انداخت روی سرم طوریکه دیگه راحت اونها رو نمی دیدم و فقط سایه هاشونو می دیدم.گفتم داری چیکار می کنی بزار ببینمتون که امید گفت ساکت شو و دیگه حرفی نزن.
دوباره زنش رو بغل کرد و همونطور که بوس بوس می کردن زنش رو عقب عقب آورد تا باسنش به کیر من بخوره که اولین بار زنش جاخورد اما امید تو همون وضعیت کمی نگرش داشت. کون نرمی داشت. امید گفت دست کن تو شورتش و بعد دست داغش کیرم رو لمس کرد و از شورت آورد بیرون. من که خیلی حشری شده بودم و کیرم داشت راست می شد. امید به زنش گفت که برگرده و صورت زنش به سمت من بود. امید تاپ زنش رو به سمت بالا کشید و نفسهای زنش توی صورت من بود. بعد عقب رفتن و امید یک صندلی کنارم گذاشت. از کمر آزادم کرد و روی صندلی منو نشوند و دوباره به صندلی بست.دستهامم از پشت به صندلی قلاب کرد. به زنش گفت دامنش رو دربیاره و بشینه روی زانوهام. دوباره لب گرفتن و بوسیدنشون شروع شد.بعد از زنش خواست تا برعکس بشینه طوریکه بدنش رو به من باشه.تمام این مدت اون رو کیرم نشسته بود.امید کیرش رو بیرون اورده بود تا زنش ساک بزنه. گاهی کیرش از دهن زنش می افتاد بیرون و صدای ملچ ملوچش در میومد.کمی بعد زیر پوشم رو از صورتم آزاد کرد و نیمرخ زنش جلو صورتم بود امید هم کنارم ایستاده بود.کیرش رو توی دهن زنش یک طرف گذاشت طوریکه لپش قلمبه شد و به من گفت اونجا رو ببوس.دیدن صحنه ساک زدن اونم در فاصله چند سانتی خیلی حشری کننده بود. بعد امید سگک سوتین زنش رو باز کرد و درحالیکه زنش رو به من بود سوتین رو دراورد. سینهای خوش فرم و خیره کننده حداقل سایز 85 رو داشتن لامصب ها.بلافاصله با سینه های زنش ور رفت.
زنش چشمهاشو بسته بود .به زنش گفت با سینه هات بازی کن و اونم کمی باسینه هاش ور رفت. بعد دست زنش رو گرفت و بلندش کرد و گفت به کیر این هم دست بزن بدبخت داره می میره. درحالیکه پشتش به من بود با کیرم یکی دوبار بازی کرد و خایه هامم یه دستمالی کرد.امید یک مبل یک نفره رو آورد جلوی من و همونطوریکه زنش جلوی من ایستاده بود و پشتش به من بود دست انداخت لای پای زنش و با کس و کونش بازی کرد و یکی دوضربه ای هم به باسنش زد. بعد زنش رو مبل نشست و امید کیرش رو گذاشت دهن زنش و همزمان که براش ساک می زد شلوارک خودشم درآورد و به زنش گفت بشینه زمین و با کسش بازی کنه. من که دیگه داشتم سنگ کوب می کردم. جنده خانم چنان با کسش بازی می کرد که نگو. با یک دستش شورتشو زده بود کنار و با اون یکی می مالید. امید گفت بزن رو پیشونی کست صداشو بشنویم و زنش هم کرد. شلپ. امید کیرشو می کرد تو دهن زنش و درمی اورد و با دستشم سینه های زنش رو می مالید. چندین بار موقعیت ایستادنش رو عوض کرد. من فقط کارم آه و اوف کردن بود که ناگهان زنش ارگاسم شد و امید اومد کنار من و زنش با کیر هردوی ما بازی کرد تا آبمون بیاد.
امیدوارم از این داستان خوشتون اومده باشه.
نوشته: سیسی
داستان تخیلی خوبی بود….
😛