سلام دوستان . خاطره ای که براتون تعریف کاملاً حقیقت داره و مربوط میشه به زمان دانشجویی من .
سال 81 تو شهر سنندج درس میخوندم .اون موقع به خاطر درآمد زایی کارهای گرافیکی انجام میدادم و برای چاپ سفارشاتی که برام میومد به یه دفتر چاپ تو خیابان پاسداران سنندج می رفتم که اون دفتر داخل یه پاساژی بود که اسم اون پاساژ تو ذهنم نیست . روبروی دفتر چاپ یه نمایشگاه و فروشگاه لباس عروس بود که یه منشی ردیفی داشت . قد متوسط – تپل و صورت با نمکی داشت که خیلی به من آمار میداد . منم از خودم تعریف نباشه قد بلند و اندام ورزیده دارم . تقریباً یک ترم از تحصیلم مونده بود که یک روز که واسه سفارش چاپ رفته بودم چاپخونه.گیسو (اسم مستعار منشی نمایشگاه لباس عروس ) طوری بهم آمار میداد که مسئول چاپخونه هم که یه جوونی بود هم سن و سال خودم گیر داد که یه شماره تماس به گیسو بدم . منم از چاپخونه رفتم بیرون و یه چرخی تو پاساژ زدم – یه کارت از جیبم درآوردم و رفتم داخل نمایشگاه . کارتمو دادم به گیسو و گفتم شمارتو بهم بده.
گیسو هم کارت نمایشگاه و داد و گفت فردا 10 صبح زنگ بزن.فرداش من زنگ زدم و یه کم حرف زدیم و تا حدودی در دوستی باز شد . اون موقع موبایل نداشتم و شماره خونه مجردی که تو سنندج داشتمو به گیسو داده بودم.چند جلسه ای تلفنی با گیسو صحبت کردم . دختر با نمک و شیطونی بود . ازش خوشم اومده بود ولی بیشتر دنبال این بودم که بکشونمش خونه و یه حرکت جهشی بزنم.
گیسو چون اقوام زیاد داشتن تو سنندج اهل بیرون رفتن و پارک و کافی و شاپ و این صحبتا نبود .منم که دنبال تلفن بازی نبودم . ناگفته نباشه که گیسو ترم آخر من تو همون دانشگاه ما پذیرش شد و تو رشته حسابداری ( منم که ترم آخر عمران بودم ) . خلاصه یه روز که داشتیم با این خانم تلفنی کسشعر میگفتیم بهش گفت گیسو من از تلفن بازی و بچه بازی خسته شدم . این چه رفاقتیه ؟؟؟؟؟اونم همون بهانه های قبلی و نهایتاً گفت تو بگو من چه کار کنم . منم بهش پیشنهاد دادم که بیاد خونم . خونه من شهرک کشاورز بود و تا دانشکده علوم انسانی تقریباً 10 دقیقه پیاده راه بود . خلاصه گیسو پذیرفت و قرار شد تو همون هفته بعد از یه کلاس بعد از ظهر در خدمتش باشم . به خودم قول دادم که وقتی اومد جلو خودمو بگیرم و خیلی زود وارد اصل قضیه نشم . بالاخره باید ترم آخری هم فیض می بردم و بعد میومدم تهران . خلاصه روز موعود فرا رسید و گیسو خانم خرامان خرامان وارد خونه دانشجویی من شد که واقعاً خونه مرتب و ردیف و کس پسندی بود . ترتیب پذیرایی و دادم و نشستم کنار این خانم تپلی که از تصور غلتیدن تو اون گوشت و کون هم لذت میبردم . گرم صحبت شدیم و من دست گیسو و گرفتم و آروم آروم نوازش میکردم و گیسو خانم هم گیسو زبونی میکرد و میخندید . من دست گیسو و رها کردم و شروع کردم به میوه پوست کردن . چیدم تو بشقاب و گذاشتم جلوش . تا اومد یه برش سیب برداره بشقاب برداشتمو و گفتم خودم باید دهنت بذارم . اونم با یه شیطنت یه لبخندی زدو چشاشو بست و دهنشو باز کرد . یه برش سیب گذاشتم دهنشو خورد . یه پر پرتقال و به همین ترتیب گیسو هم دهن من میوه میذاشت . نوبت من که شد باز گیسو چشاشو بست و من اینبار جای میوه لبمو گذاشتم رو لبش . یه لحظه جا خورد . اصلاً انتظار نداشت . ولی عکس العمل بدی هم نشون نداد و لبمو بوسید و یه لبخند نازی زد . بشقاب میوه رو گذاشتم رو میز و بازم شروع به نوازش دستش کردم . اینبار بهش نزدیکتر شدم . تقریبا چسبیده بودم بهش . وای که چه رونای گرمی داشت . تصورشو بکنید که یه کس ردیف پیشت باشه و اون روز تصمیم به کردن نداشته باشی . آخ که چه شق درد بدی بود . تقریبا با هر نوازش یه بوسه رو گونه گیسو میزدم و حرفای عاشقانه ( کسشعر ) که دختر خانوما خیلی دوست داشتن براش میگفتم و اونم تو حال خودش داشت کیف میکرد . 2 ساعتی پیشم بود . من که از بیضه درد دیگه جون نداشتم . ولی راضی بودم چون گیسو اون روز خیلی با رفتار من حال کرده بود ( اینو تو دعوت های بعدی بهم گفت ) خلاصه موقع رفتن همو به آغوش گرفتیم و واسه چند دقیقه لب به لب بودیم . من که حسابی راست کرده بودم ، محکم گیسو و به خودم چسبوندم که راستی کیرم و حس کنه و احساس کنه من عاشق اونم و با وجود کیر راست و خونه خالی ازش سکس نخاستم . گیسو رفت و شب بهم زنگ زد و بابت همه چی تشکر کرد و آخر حرفهاش بهم گفت که سفتی کیرم و حس کرده و به وجودم افتخار کرده که اینقدر باکلاس باهاش رفتار کردم و خوره بازی در نیاوردم . البته گیسو خانم بجای واژه پر افتخار کیر بعلت خجالت الکی که از خودش نشون میداد از کلمه آلت تناسلی استفاده کرد .
گیسو بهم قول داد که تو چند روز آینده بازم پیشم بیاد . دو هفته ای گذشت و من منتظر روز قرار تا اینکه گیسو اومد و اینبار به محض ورود به خونه خودشو چسبوند بهم و یه لب سیر به هم دادیم . گیسو روسریشو باز کرد و بی مقدمه مانتوشو درآورد . نه اینکه لخت بشه . یه تاپ تنش بود با یه شلوار لی . وای خدا چی میدیدم . چه کونی . چقدر گرد و دوست داشتنی بود . باور کنید اون لحظه آرزویی جز کردن اون کون نداشتم . گیسو نشست و منم بساط پذیرایی رو مهیا کردم . اینبار یه مقدار هم آبجو آوردم . مشغول حرف و بوسه بودیم . چند پیک آبجو ریختم و با هم خوردیم . تصمیم داشتم به هر ترتیبی شده اون روز گیسو و لخت کنم و خودمو رو کونش خالی کنم . شروع به نوازش گردنو لاله گوشش کردم و با لبام رفتم سراغ گردن و گوش و زیر چونه .گیسو لذت میبرد و منم فقط به فکر کردن . همونطور که گردنشو میخوردم رفتم رو سر سینه و یه کم پایینتر که سوتیئن نامرد محدودم کرد . شروع به نوازش سینهاش کردم و تا جایی که راه میداد لبامو به سینه و چاک سینه گیسو می رسوندم و زبون میزدم . تا اینکه گیسو دستش رفت به سمت تاپش و کشید بالا و گفت راحت بخور . منم نامردی نکردمو سینه هاشو از زیر سوتیئن درآوردم و شروع به خوردن کردم . گیسو تو لذت کامل بود و من تو حال خوردن سینه هاش ((((( واقعاً من لذتی نمیبردم از خوردن سینه هاش .فقط میخوردم تا مستش کنم و به اون کون زیبا برسم – اینم بگم که من دیوانه و روانی کونهای گرد و تپلی ام )))) شکمشو میمالیدمو سینه هاشو میخوردم و سعی کردم دستمو برسونم به زیر شلوار . شلوارش تنگ بود و ورود دست من به محدود غیر مجاز خیلی سخت بود . صداش دراومد که آرش چیکار میکنی ؟؟؟؟اونجا نه . منم با یه لحن مظلوم نمایانه چند بار ازش خواستم که فقط نوازش .
اونم قبول کرد که دکمه های شلوارشو باز کنه تا از رو شرت کسشو بمالم . ((( واسه رسیدن به اون کون کس لیسی هم عالمی داشت ))))کسش خیس خیس شده بودم . یه کم که مالیدم از لبه های شرتش انگشتم رو بردم تو کسشو لای کسشو مالیدم . حتی 5 دقیقه هم نشد .اینقدر تحریک شده بود که خودش شلوار و شرتشو با هم کشید پایین و سر منو به سمت کسش هل داد . من که کیرم داشت میترکید گفتم اجازه بده منم لباسم رو در بیارم که گیسو خواست خودش اینکارو واسم انجام بده . خلاصه هر دو لخت شدیم و گیسو خوابید رو زمین و من طوری خوابیدم که کیرم سمت صورت گیسو باشه و خودم کس لیسی کنم . خلاصه دوستان چند دقیقه ای به این منوال گذشت من خوردم و گیسو هم کیر خوری کرد . یه لحظه دیدم گیسو ناله ای کرد و چند تا نفس بلند کشید . فهمیدم ارضاء شده . زود بغلش کردمو نازشو کشیدم . چند دقیقه تو بغلم بود تا آروم شد و بهم گفت آرش جون ،ممنونم . واقعاً لذت بردم . حالا نوبت توئه . اما من دخترم .نمیتونم کس بهت بدم . منم از خدا خواسته پریدم تو حرفشو گفتم ، خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری
گفت یعنی چی ؟؟؟؟گفتم از کون بهم بده .
گفت شنیدم خیلی درد داره . گفتم اگه بهم اعتماد داری ،نمیذارم اذیت شی . گیسو قبول کردو من دست به کار شدم . خلاصه از هر ماده روان کننده ای فکرشو بکنید استفاده کردم تا 3 انگشتم تو کونش جا شد . آخ که چه تنگ و گرم بود . دیگه وقتش بود . ناگفته نمونه از ژل سیمپلکس استفاده کرده بودم و زمان واسه لذت کافی داشتم . گیسو قنبل کرد و من سیر کیرمو آروم دم سوراخش حرکت میدادم . هم کیر من و هم سوراخ گیسو هر دو چرب چرب آماده پذیرایی ازهم بودن . بعد از یه کم درمالی سرشو کردم تو . یه جیغ کوتاهی کشید. اما من بیشتر نکردم تا همچنان عضلات کونش به کیرم عادت کنه . آروم آروم میلی متری میکردم تو کونش تا اینکه کاملا با سایز کیر ما میزون شد . درد میکشید اما به گفته خودش لذت بخش ترین درد زندگیشو کشیده بود . حسابی گیسو و از کون کردمو همه آبمو تو کون گیسو خالی کردم .گیسو کونده اون روز با رضایت کامل از کون دادنش از خونه من رفت و منم که حسابی خسته شده بودم یه دوشی گرفتمو تخت خوابیدم . شانس بد من چند روز بعد گیسو منو با یکی از دوست دختر هام که فابریک بود دید و کلی داد و فریاد و فحش و بد و بیراه . حالا دیگه این یکی زید ما هم که قضیه رو دید شاکی و با من قهر کرد . از گیسو ناراحت شدم و به خودم قول دادم یه حال اساس ازش بگیرم . از در پشیمونی وارد شدم و خایمالی گیسو خانوم و میکرد . بلکم باز یه کون ردیف بهم بده . اما نداد که نداد . من به دروغ به گیسو گفته بودم که همه استاداشونو میشناسم و اگه از هر درسی نمره کم بیاره میتونم واسش نمره قبولی بگیرم .اینو فقط به دروغ گفته بودم تا بتونم یه طوری دل این خانومو بدست بیارم . ولی کله خرابتر از این حرفا بود . کم کم به امتحانهای پایان ترم نزدیک شده بودیم و من باید تمام واحد هامو پاس میکردم و از سسندج خداحافظی میکردم. یک ماهی دل به درسام دادم و گیسو هم مشغول درساش بود و اون یکی زید ما هم همچنان تو قهر .امتحانها تمام شد و من کمتر از 2 هفته دیگه مهمون سنندج بودم تا اینکه شرایط کردن کون گیسو خانوم مهیا شد . بچه ها میدونم داستانم طولانی شده اما سعی کردم چیزی از قلم نیافتاده باشه (((( عذر خواهی ))))
گیسو ریاضی افتاد و نمره 7 اون راهی به سوی کردن مجدد اون گوشت خوشمزه . بهم زنگ زد که آرش من ریاضی 7 شدم . تو بهم قول دادی که نمره برام بگیری. منم گفت باشه . خیالت راحت . فرصت زیادی نداشتم . اون موقع نمره ها رو برد دانشگاه اعلام میشد . مثل حالا اینترنتی نبود . بعد از اینکه نمره ها اعلام میشد تو یه فرصت 3 روزه واسه تجدید نظر نهایی زمان بود و بعدشم نمره های نهایی اعلام میشد . باید تو این 3 روز کارو تموم میکردم . آماری که گرفته بودم ،فهمیده بودم استاد ریاضی خانوم بچه شهر پاوه است . با یکی از دوستام که بچه سقز بود هماهنگ کردم و ازش خواستم که به لهجه پاوه ای با گیسو خانوم صحبت کنه و خودشو جای استاد ریاضی معرفی کنه . هرگز یادم نمیره. دوستم با چنان مهارتی اینکارو کرد که گیسو ایمان پیدا کرد ریاضی پاس شده. به گیسو کون خوشگل زنگ زدم . گفتم گیسو شماره استادتو بهت میدم . باهاش هماهنگ کردم . محض تشکر یه زنگ بهش بزن و خودتم ازش تشکر کن . خیلی خوشحال شد و کلی قربون صدقم رفت . اما من براش شرط گذاشتم . گفتم الان شماره استادتو میدم.اما باهاش که حرف زدی و مطمئن شدی فردا صبح پیشمی . اگه نیای باهاش هماهنگ میکنم همون 7 رو برات تایید نهایی کنه . خلاصه گیسو پذیرفت و من شماره دوستمو بهش دادم.گیسو زنگ زد و رفیق من هم با هنرنمایی فوق العاده خودشو جای استاد اون جا زد و کلی منت سرش گذاشت که من به خاطر آرش اینکارو میکنم و هیچکس نفهمه که با من در تماس بودی و صحبتهایی که گیسو خیالش راحت بشه .
همه چی مطابق میل من انجام شد و گیسو جونم فردای اون روز ،ساعت 8 صبح با اون کون نازنینش فقط به نیت دادن به من به خونه مجردیم که یه دنیا ازش خاطره دارم اومد. بدون هیچ مقدمه ای ازش خواستم لخت بشه .خودم هم لخت شدم . خوابیدیمو همو بغل کردیم و بوسه و لب و نوازش کس و کون و کیر و ……….
گیسو رو شکم خوابید و من اومدم پشتش و طوری نشستم که کاملاً به کونش مشرف باشم . لای کونش و باز کردم . وای خدا . انگار نه انگار که یه بار اینو سیر کردم . اما کونی که اون داشت فوق العاده بود.بدون لحظه ای صبر شروع به خوردن سوراخ کونش کردم . لیس میزدم و زبونمو رو سوراخش فشار میدادم و از بالا تا پایین کسشو میلیسیدم . اصلا نمی خواستم لحظاتم رو از دست بدم . فقط کون گیسو رو میخواستم . با تمام وجودم کونشو میخوردم و آماده کردن میکردم. گیسو کاملا خیس خیس شده بود و ترشحات کسش بیرون اومده بود . با زبونم سوراخ کونشو میخوردم و با انگشنتم لای کسشو و ناز کسشو میمالیدم . غرق لذت بود و مثل دفعه ای قبل با ناله نفس نفس زنان به ارگاسم رسید و بی حال افتاد . اما من به کارم ادامه دادم .دیگه حسابی کونش خیس خورده بود .یه مقدار کرم به سر کیرم مالیدم و گذاشتم دم سوراخ کونش و با یه فشار کردم تو که از درد پاهاش رو سفت کرد و دستاشو مشت کرد . به همون حالت ثابت موندم تا یکم حالش جا بیاد . یکم که گذشت کاملا شل شد و خیلی ناز گفت بکن . منم نامردی نکردمو با چه عشقی اون کون زیبارو کردم و کردم و تلمبه زدم . بعد ازش خواستم به حالت سگی بشینه . تو همون حالت کونشو کردم و حسابی آبش دادم .گیسو تا عصر پیشم بود و یه بار هم بعد از ناهار بهم کون داد .
تا اینکه 3 روز بعد نمره های نهایی ریاضی گیسو خانوم اعلام شده و گیسو کون خوشگل من دید که نمره نهایی اون 7 اعلام شده . همون روز استادشو میبینه و علت رو جویا میشه .و استادش کاملاً اظهار بی اطلاعی میکنه از هماهنگی بابت دادن نمره . چند روزی به تلفن گیسو جواب ندادم . تا روزی که میخواستم سنندج رو ترک کنم. زنگ بهش زدم و تمام ماجرا رو براش تعریف کرد . بابت اینکه به خاطر نمره اینکارو باهاش کرده بودم چند تایی فحشم داد ،اما به خاطر عشقی که به کونش داشتم بخشیدم . بعد از اون ماجرا تا 2 سال بعد هم با هم دوست بودیم و من فصلی یه بار به سنندج میرفتم و گیسو عزیزم اون کون زیباش رو در اختیار کیر من میذاشت .