سلامی دوباره بعد ازدو ماه
نه که خیلی دفه ی پیش نظراتون خوب بود بازم خاطره میخوام بنویسم
اصن میدونی چیه کافر همه را به کیش خود پندارد اونایی که خودشون میان اراجیف مغز نداشتشونو مینویسن فکر میکنن همه مثل خودشونن
بگذریم…
راستشو بخواین این داستان اولین سکس جدی منه
6 ماه بود باهاش دوست شده بودم(بهزاد)
اون موقع اصن نمیدونستم که میتونم از کس هم سکس داشته باشم. بعد از کلی اصرار بهزاد من راضی به کون دادن شدم
چون اصلا از دردشو این حرفا با خبر نبودم هیچ ترسی نداشتم. فقط استرس داشتم که بتونم ارضاش کنم یا نه!!! باهاش کل انداخته بودم که 45 دقیقه کون بدم بهش(گه خوردم) چون صبحا 10 11 میرفت مغازه و اون موقع من شبا نمیتونستم بیرون باشم که قرارمون بعد از ساعت کاریش باشه صبح ساعت 9 رفتم م جمهوری که بیاد دنبالم خونشونو نمیشناختم
خلاصه اینه سوار شدم و رفتیم خونه، خونشون کوچیک بود و مامانش توی پذیرایی خوابیده بود که بعدا فهمیدم خودشو زده بوده به خواب که پسرش راحت کارشو بکنه… رفتیم تو اتاق بهزاد گفت لباساتو درار تا بیام! نمیدونستم واسه چی رفت !!!! چند دقیقه بعد برگشت و شروع کردیم به لب گرفتن و بخور بخور من خیلی به لاله ی گوش حساسم اونم زوم کرده بود رو گوشم ول کن هم نبود دیگه حالم حسابی بد شده بود یه تاپ مشکی و شلوار لی تنم بود زیپ شلوارم و باز کرد و کشید پایین!!!! کون گنده ندیده بود انگار هول بود!
گفت شلوارمو درار و ساک بزن منم با کمال میل دراوردم شروع کردم به خوردن!! برام جالب بود چون از همون اول که دست زدم به کیرش راست بود نمیدونم چرا شک نکردم!! (اینم بگم که کیرش 17 سانته) اصن سینه هام نخورد بی شعور اصن تاپمم درنیاورد عین وحشیا برم گردوندو شورتمو کشید پایین تف انداخت سر کیرش و بهم گفت قمبل کن. منم قمبل کردم یه چک زد به لپ کونمو کیرش گذاشت رو سوراخمو هول داد توش دلم هورری ریخت همون لحظه گفتم درارش ولی دیگه توله سگ صدای منو نمیشنید! پهلوهامو گرفته بودو همش تلمبه میزد و منم جیغای کوچیک میزدم که اونم نامردی نمیکردو صورتمو تو بالش فشار میداد، اصن حس خوبی نبود… هم داشتم خفه میشدم هم کون میدادم فک کنم یه ربعی گذشته بود من درد نداشتم ولی دیگه حالی واسم نمونده بود گفتم آبت نمیااااااد؟ گفت هنوز 45 مین نشده عجله نکن!!! باورتون نمیشه 2تا کاندوم تاخیری گذاشته بود و به گفته ی خودش که بعد از سکس فهمیدم هم قرص خورده بود و هم لیدوکائین زده بود فقط واسه رو کم کنی!! آخه برادره من مگه داری میری جنگ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پوزیشنو عوض کرد یه کم من کاملا دراز کشیدم و اون خوابید روم… اینجوری راحت تر بودم. انقد پهلوها و سینه هامو فشار داده بود قرمزوکبود بودم دیگه
کیرشو کشید بیرون و دراز کشید گفت بیا بشین روش منم که اصن نمیتونستم تکون بخورم سوراخ کونمم بسته نمیشد به زور خودمو انداختم روش و کیرشو کرد تو کونم دوباره. اصلا هیچی حس نمیکردم از بس گشاد شده بود خودش تو بالا پایین کردن کمکم میکرد چون نمیتونستم تکون بدم خودمو…
بعد از چند مین دوباره برگشتیم به حالت قمبل زدم زیر گریه چون کونم میسوخت بعدشم بهزاد دستشو بهم نشون داد که خونی بود و با خنده گفت کونتو پاره کردم برو حالشو ببر گفتم تورو خدا جون بهزاد تمومش کن دیگه گفت دیدی کم آوردییییییییییی
کاندوماشو دراورد و 7 8 تا تلمبه زدو آبشو ریخت تو کونم…
یعنی تا دو هفته من نمیتونستم بشینمممممم دم عید بود حتی نتونستم یه مهمونی برم….. همینجا از همین تریبون اعلام میکنم که من یه روز کونتو پاره میکنم بهزاااااااااااااااااااااد…
نوشته: sheyda sheytoon
چه قد وحشیانه دادی
salam mikhai ba mnm bashi