سلام بچه ها ماجرایی رو که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به تابستون 87 زمانی که 25 سالم بود.من تو مخابرات کار میکردم 5شنبه ها تا ساعت 12 بشیتر اداره باز نبود یادم میاد یه روز 5شنبه که میخواستم از اداره بیام بیرون یه دختر آخر تایم اداری اومد که کار تلفنشو انجام بده (همینجا از دختره بگم براتون اسمش صنم بود و20 سالش بود از هیکل دختره بگم براتون قدش حدود168 میشد سفید بود وبدن خوبی داشت چشمای درشت و زیبا داشت یادم میاد کون و سینه ردیفی داشت جوری که خیلی جلوه میکرد و موقع راه رفتن از پشت چنان رقصی میکرد کونش که از حشر کون راست میکردی در جا مخصوصا اینکه مانتوهای جذب میپوشید حتی یه بار تو میدون بهارستان گشت ارشاد گرفتش منم قیافم خوبه و جوری نیست که مورد پسند واقع نشم اونروزم حسابی به خودم رسیده بودم و حسابی ادکلن زده بودم وخوشش اومده بود چون بعدها بهم گفت اگه روز اول بوی خوب نمیدادی شاید خوشم نمیومد ازت!) اما زمانی اومده بود که در اداره رو بسته بودن و میخواستم برم خونه به دختره گفتم تعطیل شده و بره شنبه بیاد و اون در جواب من گفت منم خودم مخابراتی هستم
یه همکار باید کار همکارشو انجام بده منم گفتم باشه ولی شنبه انجام میدم چون رو میزم تلفن نداشتم به همین خاطر شماره موبایلشو گرفتم و شماره موبایلمو بهش دادم که نیاد براش تلفنی انجام بدم اونم گفت باشه و رفت از همون لحظه دختره رفت تو مخم .بعد از ظهر همون رزو یه جوک براش فرستادم و بعد از چند دقیقه براش نوشتم که ببخشید اشتباه شده و میخواستم به یکی از دوستام بدم اشتباهی به تو دادم و اونم در جواب گفت اشکالی نداره چیز بدی که نبود و اونم برام یه جوک فرستاد واز همونجا باب رفاقت باز شد تا شنبه براش چندتایی جوک فرستادم و اونم همینطور. شنبه چند باری زنگ زد که پیگیری کارشو بکنه و هر دفعه باهاش صمیمیتر صحبت میکردم رابطه تلفنیمون چند روزی طول کشید و تقریبا راجع به همه چیز صحبت میکردیم و براش اهمیت نداشت منم که از خدا خواسته سریع صحبتها رو میکشوندم به سمت سکس.تو همون هفته باهاش قرار گذاشتم میدان ونک رفتم سر قرار و همون اول بعد از سلام تا راه افتادیم گوشیمو گرفت وگفت تو گوشیت فیلم سوپر داری؟منم چند تایی داشتم رفتیم سمت پارک ملت ونشستیم منم چند تا کلیپ بهش نشون دادم یکم که صحبت کردیم شروع کرد ازخاطراتش تعریف کردن و همونجا بی مقدمه گفت پرده من حلقویه!
گفت با یه پسره دوست بوده وقرار بوده بیاد خواستگاریش وبه همین بهونه باهاش سکس کرده چند باری والان پسره ولش کرده کم کم که صحبت کرد از لا به لای حرفاش سوتی داد که تا حالا به چند نفری داده وبعدها گفت از 15سالگی از کون میداده الان حدود 2 ساله از جلو میده چون فهمیده حلقویه و گفت با هرکی که دوست بوده بهش داده خلاصه تو همون قرار اول فهمیدم که 8 ماهی سکس نداشته و حالش خیلی بده خودش میگفت که خیلی کسم میخاره و حتما باید سکس کنه و میگفت آدم خیلی حشری ای هست.دیگه از همون روز تلفنامون وصحبتهامون فقط راجع به سکس بود وتقریبا مخ منو گائیده بود که مکان جور کنم منم خودم خیلی تو کف بودم که یه روزعروسی دختر عمه ام بود تو اصفهان وخانوادم میخاستن برن و من نرفتم که این فرصت طلائی رو از دست ندم سریع زنگ زدم به صنم و گفتم فلان روز خونه برای چند روز خالی میشه.خلاصه رفتن به عروسی و من به صنم گفتم که فردا صیح اول وقت بیاد خونه یادمه چند روزی پشت هم تعطیل بود صبح زودتر بیدار شدم قرار بود ساعت8 بیاد دقیقا سر ساعت هشت زنگ خونه رو زد منم یه راستی کرده بودم داشتم میمردم از شق درد صنم اومد تو و حشر ور دیدم که تو چشماش موج میزد کیر منو که دید زد زیر خنده گفت جر ندی شلوارتو گفتم خوب بیا درش بیار تا جر نخوره ولی خودت جر میخوری.چسبیدیم به هم شرع کردیم به لب گرفتن صداش میلرزید از حشر زیاد مثل مار میپیچید به دستو پام لامصب مانتو شلوار شو در اوردم یه شرت مشکی پاش بود با یه سوتینه صورتی شرتش از بس خیس کرده بود خودشو سفیدک زده بود یکم دیگه لب گرفقتیم سوتینشو باز کردم انصافا سینه های ردیفی داشت از حق نگذریم از این سینه های شل نبود خوابوندمش و شروع کردم به خوردن سینه هاش مثل قحطی زده ها میخوردمش نالش در اومده بود از شدت خواستن کیر ناله میکرد
شرتمو در آورد و گفت عجب کیری این دیگه چیه از نظر خودم کیر فیل افکنی ندارم قدش18 سانته و کلفتیش 7 سانت صنم گفت من کیر زیاد دیدم ولی اینجوری نبودن شروع کرد به ور رفتن با کیرم اهل ساک زدن نبود دوست نداشت اصرار کردم قبول کرد شروع کرد به خوردن کیرم ساک زدنش تعریفی نداشت زیاد حال نکردم.گفتم ولش کن و شرتشو کشیدم پائین کس خوش فرمی داشت میزون میزون بود خیس خیس بود انگار ماست مالیده بودن به لاپاش از بس ترشح کرده بود پاهاشو دادم بالا و سر کیرمو گذاشتم دم سوراخ یادم میاد از اوج حشر چشماش نیمه باز بود یکم مالیدم به چوچولش آخ و اوخش در اومده بود گذاشتم دم سوراخو یکم فشار دادم دیدم نمیره تو چون خیلی وقت بود نداده بود بیشر فشار دادم تا سرش یره تو و وای وای صنم منو بیشتر حشری میکرد یکمه دیگه فشار دادم تا نصفه ها رفته بود واحساس کردم لذت خوبی داره میبره تا ته کردم تو و نگه داشتم دردش گرفته بود ولی دوست نداشت در بیارم میگفت دردشو دوست دارم توی کسمو داره میخارونه عاشق دردشم منم که رسیده بود به بیخ کیرم سفت فشارش دادم که جیغش در اومد خلاصه کم کم شروع کردم به تلمبه زدن وبا هر تلمبه وای وای صنم بیشتر میشد دفعه اول ابم زود اومد تقریبا10 بیشتر طول نکشید و ریختم رو شکمش بهم گفت چقد آب داری آخه خیلی وقت بود ارضا نشده بودم
یکم استراحت کردیم وکنار هم دراز کشیدیم موقع استراحتم انگولکش میکردم بعد از یک ساعت دوباره شروع کردیم به کردن این سری بیشتر کردمش و مدلهای مختلفو انجام دادیم یادم میاد خوابوندمش وخوابیدم رو کونش و خواستم از پشت بکنم که نذاشت گفت خیلی وقته از پشت نداده و نمیتونه منم بیخیال شدم(اما حالا افسوس اون کون رو میخورم لامصب نمیدونی چی بود) همونجا از پشت گذاشتم تو کسش و محکم هل دادم تو از شدت درد ماهیچه های کونشو سفت کرده بود و شروع کردم به تلبمه زدن خلاصه اونروز تا بعد از ظهر خونه ما بود و4 بار گائیدمش از شدت سکس چشماش قرمز شده بود.
بعد از اونروز یه مدت با هم بودیم اما کم کم رابطمون سردتر و سردتر شد تا اینکه به کل قطع رابطه کردیم (البته تقصیر اون بود).الان بعد از 5 سال بد جوری هواشو کردم و آرزومه یه بار دیگه بکنمش.همین اواخر یه بار تو اتوبوس دیدیمش اول نشناختم یکم چشم تو چشم شدم دیدم خودشه و اونم شناخته بود از نوع نگاهش معلوم بود اما افسوس که دستش حلقه دیدم. این بود ماجرای سکس من با صنم امید وارم خوشتون اومده باشه و حشری شده باشید بعد از خوندن .
نوشته: ؟