سلام..ستاره هستم 18سالمه
داستان از اونجایی شروع شد که من تازه حس های دخترونه رو تو خودم حس میکردمو میخواستم ادم جدبدی باشم…از طرفیم تعریف های دوستام منو به سمت دوستی با پسرا تحریک کرده بود
هروز از صبح میرفتم کتابخونه تا ظهر و بعدشم میرفتم کتابخونه بعدی که شیفت دخترونه باشه…یعنی حدودا تا عصر خونه نمیومدم.
کم کم به خودمو سروتیپم میرسیدمو ارایش میکردم…حتی یکی دوبار با دوستم اپیلاسیون رفتمو کم کم روم باز شد
خلاصه توهمین رفت و امدا با پسری اشنا شدم که دوسال ازخودم بزرگتر بود و اسمش حسام بود..البته این اسم مستعاره.
خلاصه اینکه رابطمون صمیمی شد تا جایی که شبا میگفت کاش کنارم بودی و لباتو میخوردم.منم که تازه طعم محبت پسرونه رو میچشیدم خوشم میومد.تااینکه یه روز بهم گفت که باهاش بیرون برمو بعد کلی اصرار قبول کردم که به یه کافی شاپ بریم.کتابخونه رو پیچوندمو رفتم سرقرار
سوار ماشین که شدم قلبم تند میزد..اولین بار بود کنار پسری میشستم که بهم ابراز علاقه کرده بود
..تو راه کمی حرف زدیمو خندیدیمو صمیمی تر شدیم..که یهو گفت عجب تیپی زدی ستاره.نکنه میخوای ماروبکشی دختر. من فقط خندیدم و نتونستم چیزی بگم…خلاصه رسیدیمو رفتیم داخل کافی شاپ…تجعب کردم که هیشکی نبود…ازش پرسیدم چقدر اینجا خلوته که دیدم داره درو قفل میکنه….گفت اگه بگم فقط منوتو اینجاییم چی؟…دهنم چسبید کف زمین…ترس برم داشت.اومدم سمتم..عقب عقب رفتم خوردم پام لیز خورد…جیغ زدمو افتادم..بدجوری دردم اومده بود..تا اومدم به خودم بیام دیدم خودشو انداخت ..از ترس داشتم میمردم.گفتم دیوونه بلندشو له شدم سنگینی ها..انگار مست بود اصلا صدا نشنید صورتشو میورد جلو که برسه به لبم..با دست بهش میزدمو تقریبا جیغ میزدم که بروگمشو..ولم کن دیوونه. یهو وحشی شد دوتا دستامو گرفت کنار سرم گذاشت.انقدر ترسیده بودم که باخودم گفتم حتما غش میکنم.لبشو گذاشت رو لبامو شروع کرد خوردنو گاز گرفتن. اول حالم داشت بدمیشدوهمش تقلا میکردم..کم کم انگاری که شهوت خودمم برانگیخته شده بودو بی تقلا منتظر تموم شدن بودم…چشمامو بستمو اشک ریختم.لبام داشت خون میومد دیگه که ول کردو شالمو بازکردو گردنمو لیسید….
گریم شدت گرفته بود چون تازه فهمیدم درحد یه بوسه نیست و بدبخت شدم.سرشو اورد بالا گفت مال خودمی..اینجا غیرما هیشکی نیست..پس سروصدانکن که نتیجش کتکه…میدونی که دلم نمیخواد بزنمت پس دخترخوبی باش تا بهت خوش بگذره. نمیدونم از روی اجبار بود یا شهوت یا هرجی اما سرمو به علامت قبول کردن تکون دادمو اروم اشک ریختم…دکمه های مانتومو باز کردودراورد…از رو تاپ دست کشید رو سینه هامو سریع تاپو از تنم دراوردو سوتینمو با دندون کشید پایین …سینه هام سایز70…
گفت جووووونن..جنده ی خوشگلم اگه بدونی چقد دلم میخواست این پستونارو بجومو بمکم…بعد یه سیلی به دوتا سینه هام زدو من از درد لبمو گاز گرفتم…گفت اووووفف..لامصبا چه تکونی میخورن..جووون..اینا مال منن..میکنم میبرمشون…جووونن… یه دستشو گذاشت رو سنه راستمو چپی رو وحشیانه به دندون گرفتو مکید…جیغم رفت هوا…یه لحظه با تعجب نگام کرد…من رو سینه هام خیلی حساسم و دست بهش بخوره تمام بدنم میلرزه….سینه راستمو محکم چنگ میزدو چپیمو میمکیدو گاز میگرفت…خیلی خورد..نمیدونم چقدر شد…اونقری که بیحال شدمو سینه هام کبود شدن.
دوباره زد روشونو گفت من شیر میخوام جنده…این پستونا باید به من شیر بدن…دوباره افتاد به جونم…حیغ میزدمو میگفتم بسه. ول کرد سینمو گفت..جوون..ستاره..به نظرت این سینه ها چه جوری شیز میدن؟..نگا کرد به پاهام..گفت اره..خودشه…باید جرت بدم .باردارت کنم…بعد خندید…من گریه کردمو گفتم اشغال عوضی ازت متنفرم..عصبی شد..گفت تنبیهت میکنم تا حالیت شه..دوتا کلیپس از رو موهام برداشت و زد رو نوک سینه هام….اتقدر دردم اومد که زمینو چنگ میزدم..خواستم برشون دارم که گفت هی جنده..دست بهشون بزنی کستو چوچولاتو گیره میزنمو با کس اویزونت میکنم…زیپ شلوارمو کشبد پایینو شورتو شلوارمو دراوردو مثل گرسنه های افریقایی افتاد به جون کسم.صدای خوردنش کل فضا رو پرکرده بود..اووف داشتم میمردم از شهوت و درد…گاهی چوچولامو گاز میگرفت و انقدر فشار میداد که میگفتم الانه که خون بیاد…بعد کلی کس لیسی بلند شد لباساشو دراوردو گفت میدونم اهل کیرخوری نیستی…ولی به ضررخودته چون دردش بیشتره…بهش گفتم توروجون عزیزت…من دخترم..خواهش میکنم..ابرومو نبر..
کلی التماس کردمو گریه کردم..ولی فایده نداشت..اخرش این شد که گفت باز تنبیهت میکنمو منو برگردوندو با کمربند ده تا شلاق به کونم زد و من کاملا بیهوش شدم..به خودم اومدم دیدم داره میکنه تو..از درد جیغ زدم …فشارشو بیشتر کردو نامرد پردمو زد..چنان دردوحشتناکی داشت که صدای جیغم پرده گوش خودمم پاره کردو مدام تکون میخوردم که ازاد شم…دهنمو گرفت و شروع کرد تلمبه زدن….اتقدر زد که ابش اومدو خالی کرد توم….گفت جوووون..ستاره جونم خوب حال دادی…اما بعدا هم باید حال بدی ها..کون خوشگلت رو هم باید بگام….انقدر درد داشتم که از حال رفتمو چندساعت بیهوش بودم.به هوش که اومدم با بدیختی و درد لباس پوشیدم..حسام کمکم کرد..مهربون شده بود..ولی من ففط با خشم و نفرت نگاش میکردم
تو راه..تو ماشین گفت که فقط موقع سکس وحشی میشه و از سکس خشن و وحشی خوشش میاد …اخرشم تهدیدم کرد که اگه باز بهش ندم ابرومو میبره..الان یه ساله که باهاش رابطه دارم..اوایل واقعا ازش متنفر بودم…اما کم کم برام عادی شد و حس کردم خودمم به این چیزا نیاز دارم اما با محبت بیشتر و حسام بد فهمیدن این موضوع بیشتز بهم محبت میکرد تا من راضی تر باشم
ببخشید که طولانی شد
اگه شد بازم مینویسم.
ستاره کس بر باد رفته
سلام من به دنبال ی زن یا دختر جهت دوستی و سکس هستم اگه کسی تمایل داره z بزنه از اراک یا اطراف 09351603186 منتظرم
نیازمند یه نفر هستم براسکس دختر یازن باشه ترجیح میدم زن باشه خرجشم میدم اگه بود اس بده استان فارس.
09178542037
Joon sex mikham man pesar09378675883