سلام.
من محمدم ۲۵ سالمه و یه ساله که ازدواج کردم. یه خواهرزن دارم به اسم فاطی که اونم ۲۵ سالشه و شوهر داره.
من با اینکه زنم از خوشگلی و تناسب اندام چیزی کم نداشت ولی بازم تو کف فاطی بودم و همیشه دلم میخواست حتی اگه یه بارم که شده بکنمش.
فاطی کمی قد بلند بودو نه لاغرو نه چاق, اندام خوبی داشت, مخصوصا بعضی وقتا که مانتو کوتاه میپوشید واقعا منو شهوتی میکرد. داستان از اونجا شروع شد که شوهر فاطی که دنبال پایه یکش بود بالاخره موفق شد بگیره و رفتو روی یه تریلی شد راننده و بیشتر اوغات خونه نبود, منم که تو کفش بودم با زنم همش میرفتیم خونشونو منم دیدامو میزدم. همیشه هم سعی میکردم که باهش شوخی کنمو اونم با من شوخی میکرد گاهی اوقات.
خلاصه همش توو فکر این بودم که چجوری بکنمش. تا اینکه یه روز به من زنگ زدو گفت اگه میشه برم دنبالشو باهاش تا یه شهر دیگه برمو اونجا خریداشو کنه و برگردیم, منم که از خدام بود سریع قبول کردمو رفتم خونشون. لباساشو پوشیده بودو آماده بود, و ایندفعه هم یه مانتو کوتاه مشکی با شلوار لی و یه شال آبی پوشیده بود.
رفتیم سوار ماشین شدیم که بریم به مقصد مورد نظرمون که تو ماشین منو فاطمه کنار هم نشسته بودیمو گاهی وقتا بدنمون بهم میخوردو من باهمون کلی حال میکردم. توی راه همش سعی میکردم باهاش حرف بزنمو صمیمی رفتار کنم باهاش, اونم با من گرم حرف میزد .
رسیذیم به مقصدو خریداشو کردو توو دو سه مورد از منم نظرخواهی کرد, مثلا تو خرید تاپ, یا یه لباس مجلسی که تن مانکن بودو خیلی قشنگ بود که من بهش گفتم توی تن تو این لباس خیلی قشنگتره آخه اندامت استانداردو مانکنیه, اونم حال میکرد از تعریفای من.
خلاصه برگشتیم خونشونو درو باز کردو رفتیم توو که گفتم وسایلارو بذارمو برم که گفت بمونو, چایی چیزی بخور میری حالا. منم از خدا خواسته قبول کردم.رفتو کتریو گذاشت رو گازو اومدو شروع کرد خریداشو چک کردنو دوباره نیگا کردن. که وقتی لباس مجلسیرو گرفت دستش من بهش گفتم حتما بقیه وقتی تورو توو این لباس ببینن از زیباییت لذت میبرن. گفت برم بپوشم نیگاش کنم ببینم چجوریه, گفتم حیفه که من نمیتونم توو این لباس ببینمت. که اونم گفت اگه میخوای میتونی ببینی البته اگه به کسی نگی. منم گفتم نه به کسی نمیگمو , با این حرفش چراغ سبزو داد, رفتو لباسو پوشیدو اومد, یه لباس مجلسی صورتی که از بالای سینه هاش لخت بودو از یکم پایینتره زانوهاشم لخت بود, اصلا تا حالا به همچین لباسی ندیده بودمش, مبهوتش شده بودم که پرسید چطوره, گفتم لباست خیلی عالیه اما خودت عالیتری, گفتم خیلی بهت میاد, خوش به حال شوهرت. گفت چرا, گفتم تورو توو این لباس ببینه خیلی حال میکنه.
کیرمم راست شده بودو همش واسه جابه جا کردنش مشکل داشتم, فاطمه هم فهمید, گفت بی جنبه. منم که حسابی شهوتی بودم بهش گفتم آخه نمیدونی چقد شهوت برانگیز شدی که, آدم دلش میخواد بخورتت, اونم که مشخص بود شهوتش داره میزنه بالا بهم گفت خب بیا بخور.
منم دیگه هیچی نگفتمو رفتم طرفشو شروع کردم به لب گرفتنو خوردن گردنش, حسابی که لبو گردنشو خوردم, لباسشو در آوردمو فقط یه شرتو سوتین مشکی توو او بدن سفید گذاشتم.
سوتینشو در آوردمو شروع کردم به خوردن سینه هاش که سفید بود با نوک قهوه ای, صدای آهو اوهش بلند شده بود, اومدم سراغ شرتش که درش بیارم, بهم گفت محمد به کسی چیزی نگیا, منم بهش اطمینان دادمو رفتم که کسشو بخورم که نذاشتو گفت تمیز نیست. لباسامو در آوردم, یکم با کیرم بازی کردو بعد گفت محمد بکن تو کسم دیگه, منم به پشت خوابوندمشو پاهاشو گذاشتم رو دوشموکیرمو یواش فرو کردم توو کسش…یه آهی گفت و شروع کردم به تلمبه زدن…
یه دو سه دقیقه ای که تلمبه زدم منو محکم چسبیدو ارضا شد, یه دقیقه دیگه بعد ارضا شدن فاطمه منم احساس کردم آبم داره میاد, سریع در آوردمو ریختم رو شکمش بعدم افتادم کنارش, یه هفت هشت دقیقه ای تو همون حالت بودیم که اون بلند شدو شروع کرد به تمیز کردن خودشو منم خودمو تمیز کردمو, بعد بهش گفتم واقعا سکس خوبی بودو همیشه آرزو داشتم باهاش سکس کنم. اونم گفت منم لذت بردم از سکسمون, بعد یه لب گرفتیم از همو من لباسامو پوشیدمو رفتم, تا الان که اینارو براتون مینویسم دوبار دیگه باهم سکس کردیم. امیدوارم به هرکی که دوس دارین باهاش سکس داشته باشین بهش برسین.
نوشته: ممد
خوب بود اگه کسی واسه سکس هست اینشمارمه 09368233171 حامد هستم
ای جانم باز اسم خواهرزن آمد وسط و دهنم آب افتاده . جوووووووون این خواهرزن چی هست که اینقدر شیرینه .
منم منم دهنم اب افتاد دلم به تاپ تپ تفتاد
منم دوسدارم خواهر زنم و بکنم دهن آب افتاد
هر خانمى كه دوست داره جر بخوره و يه سكس توپ داشته باشه
شمارشو ايميل كنه
فقط از تهران
آقايون لطفاً ايميل ندن
[email protected]
از خانمهای سکسی و بدون حاشیه برای سکس بیادماندنی و بینظیر دعوت میکنم …از خجالتشون هم در میام تا 50 سال تماس بگیرن09361475536 تهران
زنتم من بکنم خوبه؟
چه جوری خواهرزنم را حشری کنم
اگر منم خواهرت میکردم خوب بود شمارشا به منم بده توکفم
خوب بود به قول بچه‌ها دهنم اب افتاد خانوم از تبریز واسه دوستی سکسی میخوام 09142981346
خواهر زنای من و که اگه نگاشون کنی سگ دنبال آدم ول میدن .
حیف از من
سلام.علی از شیراز هستم.دنبال یه معشوقه باوفا هستم09398272424
سلام یه خانمه خوشکل وشهوتی میخام واسه دوستی وسکس تلفنی.اگه خانمی پایه هست لطفا پیام بده09336939824
سلام ادم بسیار حشری هستم خانمی رو میخوام واسه گاییدن تضمینی دو ساعت حداقل
سلام دوستان
منم یه خواهر زن دارم همسن خودمه خیلی خیلی ناز و خوشگله و خوش اندامه دلم میخواد بکنمش اما هیچ جوری راه نمیده بهش نزدیک شد مردم از بس بهش فکر کردم و به جایی نرسیدم . بنظرتون چیکار کنم ؟؟
من یه خواهر زن دارم داره طلاق می گیره خیلی دلم می خواد بکنمش،لطفاً راهنمایی کنید چطوری سر حرف باز کنم
هرچیزی راه داره .اول باید ببینی میشه باهاش لاس زد یا نه .اگه راه بده قطعا یعنی میشه کردش.
هرچیزی راه داره .اول باید ببینی میشه باهاش لاس زد یا نه .اگه راه بده قطعا یعنی میشه کردش.منم خواهر زن لاغر دارم خوشگل چشم ابی الان هر هفته بهم هم کس میده هم کون.
سلام من هم تو کف خواهر زنم هستم قبلا که عقد بودم خیلی تو کف بودم شبها موقع خواب یواش میرفتم یه کم با ممه هاش بازی میکردم یه شب هم یواش بهش چسبیدم تا ارضا شدم الان هم مجردی تو خانه اشان ساکنم همش تو کف خواهر زنم هستم راهنمایی کنید چجوری بتونم رابطه برقرار کنم که باهاش سکس کنم
منم همینطور
ادرس خونتون بده ميري پیش فاطی منم برم مراقب شاه کس خونت باشم سیر میکنمش
جوون منم ی خاهرزن دارم عاطفه جوون سینه هاش گنده اووف کسشم سفید کونش گنده گنده ها اخ هنیشه به کونش نگاه میکنم ی بار کلی فیلم سکسی براش دادم دعوام کرد جنده ولی میدونم با کسی دیگه میده اووف شوهردارهست کسش عالیه عالی کی باشه از کس بکنمش
سه ساله سمت زنی نرفتم… خیلی داغم عاشق بودن با یه خانم سن بالا و تپل و حشریم… ۰۹۱۱۴۷۱۵۱۸۴
من هم دوس دارم سکس کنم با خواهرر زنم
بهش پیشنهاد دادم ولی ناز میکنه
دوس داره ولی میترسه
کردن خواهرزن شوهردار اولش سخته چون اونم دلش میخواد ولی نگرانه آبروریزی بشه پس پا نمیده. ولی کافیه یه بار بتونی تو یه موقعیت کی تو بکنی توش. دیگه تو براش تبدیل میشی به یه بکن دوست داشتنی.
خواهر زن منم لاغر و قد درازه ۱۷۵ قدشه.خیلی مغروره و خواستگار هشو هی رد میکنه . وقتی میرم خونه مادر خانم راحت میگرده.مادر خانمم همش بهش میگه جلو داماد که من باشم حجاب بگیر ولی اون زیاد گوش نمیده. ساپورت تنگ میپوشه و دور از چشم مامامنش سرشو وا میکنه یا سینه هاشو میاندازه بیرون.هروقت می‌نشینیم پای تلویزیون میچسبم بهش دور از چشم مامانش و آبجی سینه های کوچیک شو فشار میدم.۱۶ سالشه و خیلی داغه.هربار میخوام برم خرید یا بیرون دنبال من میاد .دوتایی تنها میشیم بمال بمالیه . خیلی خیلی دوستش دارم .آخرش میدونم یه روزی میگامش .سینه دختر دبیرستانی و نوجوان مثل خواهرزنم سفید بلوری .دستمو میبرم از زیر لباس ممه ها شو فشار میدم چه حالی میده این مدل خواهر زن طلاست و قطعا یه روزی میشه گص و کونشو گایید