سلام امیدوارم از داستانی که مینویسم خوشتون بیاد….
تقریبا 2 هفته پیش بود که با یکی از دوستای قدیمیم(شهرزاد) که توی چت باهم سکس داشتیم حرف میزدم که بهم گفت سینا دوست نداری کون بدی؟تا حالا کون ندادی؟اولش یکم ناراحت شدم و گفتم نه من عمری همه رو گاییدم حالا خودم بدم؟؟؟گفت مگه چیه؟اشکالی نداره بدی تازه خیلی هم حال میکنی.گفتم من اهل دادن به کسی نیستم ولی اگه تو بودی شاید قبول میکردم.راستی اینم بگم که من با شهرزاد همشهری هستم و اینکه بیشتر از 3 سال هست که با هم چت میکنیم و حدودا 2 ساله که سکس چت داریم.شهرزاد گفت یعنی اگه بیام باهم حال کنیم میذاری منم با یه چیزی کونتو بکنم؟گفتم آره.گفت اگه نذاری منم بهت نمیدما.گفتم قول میدم بهت که اینکارو بکنم و بذارم با هرچی که خواستی کونمو بکنی.
دو،سه روز بعدش قرار شد که بیاد خونمون.قبل از اینکه بیاد بهم زنگ زد و گفت تو خونتون خیار دارین؟فهمیدم که میخواد از خیار استفاده کنه.رفتم تو یخچال نگاه کردم دیدم هست گفتم آره داریم.گفت من نیم ساعت دیگه اونجام.منم نمیدونم چرا هوس کون دادن افتاده بود به جونم،نمیدونم چرا اینجوری شده بودم.بالاخره شهرزاد اومد و دعوتش کردم اومد داخل.وارد خونه که شد شروع کردیم به لب گرفتن و مالیدن همدیگه.بردمش توی اتاقم بلندش کردم گذاشتمش روی تختم و لباشو میخوردم اونم با هیجان خیلی زیاد لبامو میخورد…
مانتوشو درآوردمو تاپشو دادم بالا سینه های کوچولوش رو از روی سوتین میخوردم و با دستم از روی شلوارش کسشو میمالیدم.اونم لباشو گاز میگرفت و حرفی نمیزد.سوتینشو باز کردمو رفتم سراغ سینه هاش،نوک سینه هاشو شروع کردم به مکیدن.اونقدر نوک سینه هاشو مکیدم که قرمز قرمز شده بودن اونم همش داشت آه میکشید.بعدش سینه های کوچولوشو میکردم تو دهنم و باز میفرستادمش بیرون هی اینکارو تکرار میکردم تا حسابی دیوونش کنم.رفتم پایینتر و روی شکمشو یکم لیسیدم و تند تند بوس میکردم و رسیدم به شلوارش.دکمه های شلوارشو باز کردمو شلوارشو کشیدم پایین و از پاش در اوردم.حالا یه شورت خوشگل صورتی فقط تنش بود که یکم هم خیس شده بود.زبونمو از روی شورت گذاشتم روی کسش و یکم لیس زدم بعدش چندتا بوس هم کردمو رفتم طرف رونای لاغر و خوشگلش.روی روناشو دور شورتشو هی بوس میکردمو میلیسدم تا حسابی حشریش کنم.بعد چند دقیقه که اینکارارو کردم بلند شدمو بولیز خودمو در اوردمو شلوارکمو هم در آوردم و با شورت نشستم جلوش.گفتم به حالت 69 بشیم.دراز کشیدم اونم اومد روم و در همین حالت شورت همدیگرو در آوردیم و من شروع کردم به خوردن کس خوشگل و خوشمزش اونم سر کیر منو میخورد.(کیر من 21 سانتی متره)
خیلی قشنگ کیرمو میخورد حسابی داشتم حال میکردم منم کسشو با دستم باز کرده بودمو زبونمو توی کسش میچرخوندم اونم هی خودشو تکون میداد معلوم بود که نمیتونه زیاد تحمل کنه و اینکار بدجوری دیوونش میکنه.چند دقیقه دیگه که ادامه دادیم گفت سینا خیار برو بیار گفتم خودت بیا ببین کدومشو میخوای.بغلش کردمو بردمش توی آشپزخونه در یخچال رو باز کردم و خیار ها رو بهش نشون دادم.یه خیار متوسط رو انتخاب کرد و دوباره رفتیم توی اتاق.گفت اول تو منو میکنی یا من تورو؟گفتم اول تو بکن که بعدش من سرت تلافی کنم و خندیدم اونم خندید.گفت برگرد و خم شو.برگشتم و اونم زبونشو گذاشت روی سوراخ کونم و شروع کرد به لیسیدن سوراخ کونم.یکم قلقلک میومد ولی خیلی حال میداد.یکم که اینکارو کرد گفت حالا میخوام خیار رو خیس کنم و بکنم توی کونت.گفتم هر کاری میخوای بکن عزیزم
خیار رو میکرد توی دهنش و حسابی خیسش کرد یه تف دیگه انداخت روی سوراخ کونم و خیار رو گذاشت روی سوراخ کونم.خیلی آروم یه فشار کوچیک داد،یکم درد گرفت ولی هیچی نگفتم یکم دیگه فشار داد تا خواستم بگم خودش فهمید و همونجا خیار رو نگه داشت.یکم چرخوندش توی کونم تا سوراخم باز بشه.منم کم کم داشت خوشم میومد که یه فشار دیگه داد و یکم دیگه از خیار رفت توی کونم وااااااایییییییییییییییییی کونم انگار یکدفعه باز شد سریع شروع کرد به تلمبه زدن با خیار توی کونم منم هم درد داشتم هم حال میکردم.کیرم هم کاملا شق کرده بود.شهرزاد هم با اون دستش کیرمو میمالید واسم و با دست دیگش خیار رو توی کونم میکرد.اندازه خیار تقریبا 14و15 سانتی متر بود و تقریبا کلفت هم بود.همینجوری که تلمبه میزد گفت سینا جون دوس داری کون بدی؟گفتم آره جیگرم ولی فقط به تو.گفت دوس داری کونتو جر بدم.گفتم تو هرکاری بکنی دوس دارم.گفت دردت نمیاد عزیزم؟گفتم دردش هم شیرینه واسم
گفت فشار بدم؟گفتم آرههههههههه
خیار رو یه فشار محکم داد و انگار که واقعا کونم جررررررررر رفت.یه آخخخخخخخخخخ بلند گفتمو خواستم دستشو نگه دارم که دستمو گرفت گفت تحمل کن الان جا باز میکنه.کیرمو هم داشت میمالید منم با اینکه درد داشتم ولی تحمل کردم اونم خیار رو تا نصفه در میاورد و دوباره تقریبا تا ته میکرد توی کونم دیگه واسم عادی شد و راحت توی کونم با خیار تلمبه میزد و کیرمو میمالید.خیار رو تا ته کرد توی کونم و همونجا نگهش داشت چند ثانیه و گفت خودت فشار بده تا خیار از کونت بپره بیرون.منم با تمام قدرت فشار دادم و خیار از توی سوراخ کونم پرید بیرون و سوراخم بخاطر خالی شدنش یکم درد گرفت خیلی دوس داشتم یکی بود کیرشو میکرد توی کونم و آبشو هم میریخت توی کونم تا گرمای آبش کونمو سرحال کنه.بهش گفتم حالا نوبت توئه
همینجوری رو به بالا دراز بکش و پاهاتو بده بالا که میخوام جرت بدم.رفتم طرفش و کیرمو گذاشتم روی کسش و یکم مالیدم روش تا حشری بشه کسش خیس بود ولی یکم که کیرمو مالیدم روی کسش خیلی خیس تر شد.رفتم طرف صورتش،گفتم کیرمو بخور عزیزم
شروع کرد به خوردن کیرم و خایه هام.خایه هامو میکرد توی دهنش و میمکدشون بعد یه لیس خیلی ناز از زیر کیرم تا سر کیرم زد و اومد سر کیرمو کرد توی دهنش و دوباره شروع کرد به خوردن کیرم.گفتم حالا نوبت کونته،گفت سینا آروم بکنیا گفتم حالا بهت میگم
پاهاشو کامل دادم بالا تا سوراخ کونش قشنگ بیاد جلوی کیرم.کیرمو یکم مالیدم لای چاک کسش و یکم خیسش کردم و یه تف هم انداختم روی سوراخ کونش تا آماده ی کیر کلفت و بزرگ من بشه.کیرمو گذاشتم روی سوراخ کونش و یه فشار کوچیک دادم ولی یکم از سر کیرم بیشتر نرفت توی کونش یکم دیگه تف زدم به دور سر کیرم و سوراخ کونش و دستمو گذاشتم روی سینه های کوجولوش و یه فشار دیگه دادم و سر کیرم رفت توش،اونم هی آخ و اوخ میکرد ولی من محل نمیدادم و کار خودمو میکردم.گفت سینا فعلا فشار نده گفتم نمیشه عزیزم میخوام بیشتر بره توی کونت.یه فشار دیگه دادم و کیرم یکم دیگه رفت توی کونش اونم یه داد بلند زد،یکم کیرمو همونجا نگه داشتم تا کونش عادت کنه ویکم قربون صدقش رفتم تا چیزی نگه.کیرمو تا سرش میاوردم بیرون و دوباره میکردم تو کونش که کونش قشنگ باز بمونه و عادت کنه به تلمبه زدن کیرم.پرسیدم درد داری؟گفت نه.گفتم میخوام بازم بکنم توش گفت آروم.گفتم سعی میکنم کیرمو در اوردم و یه تف انداختم سر کیرمو یه تف هم روی سوراخ کون شهرزاد جونم انداختم و کیرمو کردم توی کونشو یه فشار خیلی محکم دادم که کیرم تا بیشتر از نصفش رفت توی کونش.یه آخ خیلی بلند گفت گفتم درش بیارم؟گفت نههههههههههه
گفتم پس کارت تمومه.تند تند شروع کردم به تلمبه زدن و کونشو همینجوری میکردم و اونم هم آخ و اوخ میکرد هم میگفت تندتر بکن کیرتو بیشتر بکن تو کونم.
اونقدر از کیرمو که بیرون از کونش بود رو تف زدم که خیس بشه و راحتتر بره تو کونش و با یه فشار دیگه کیرمو تا دسته کردم توی کونش اونم دیگه از شدت درد یه جیغ خیلی بلند زد و منم خم شدم روش و کیرمو نگه داشتم توی کونش که تا ته بمونه که کونش عادت کنه.شهرزاد هم منو محکم بغل کرده بود و هی میگفت آخ کونم آخ سینا خدا لعنتت کنه سینا عجب کیری داری
آروم آروم شروع کردم به تلمبه زدن،بعد از چند دقیقه تندترش کردمو همینجوری ادامه دادم.همینجوری که روش خمشده بودمو تلمبه میزدم توی چشماش نگاه میکردم ومیگفتم شهرزاد دوستت دارم اونم میگفت سینا جونم منم دوستت دارم.کونش کاملا باز شده بود منم دیگه داشتم با تمام قدرت و سرعت توی کونش تلمبه میزدم..بعد از چند دقیقه که همینجوری تلمبه میزدم توی کونش بهش گفتم آبم داره میاد چکارش کنم؟گفت کیرتو در بیار یه کار جالب میخوام بکنم.منم چندتا ضربه محکم دیگه توی کونش زدمو کیرمو در آوردم اونم سریع خیار رو آورد جلوی کیرم گفت آبتو بریز روی این.منم یکم جلق زدم و آبمو ریختم روی خیار و یکمم ریخت روی شکم شهرزاد.بعدش دیگه بیحال بیحال افتادم روی تخت کنار شهرزاد.بهش گفتم حالا اینو میخوای چکارش کنی؟گفت میخوام بخورمشون تو نمیخوری؟گفتم نه نوش جونت جیگرم.
اونم شروع کرد با ولع خیار رو که روش پر از آب کیرم بود رو گاز میزد و میخورد و منم نگاش میکردم.خیار رو تا ته خورد و گفت مرسی سینا جون خیلی خوشمزه بود منم گفتم مرسی که اومدی پیشم و مرسی که پیشنهاد دادی که کون بدم.بالاخره بعد از حدودا نیم ساعت که دراز کشیده بودیم بلند شدیم دستشویی رفتیم و بعدش لباس پوشید و رفت.
این روزا هم منتظر موقعیت هستیم که بهم حال بدیم…..
امیدوارم خوشتون اومده باشه
نوشته: سینا