با سلام خدمت دوستان عزیزاولاشرمنده که داستان براتون می خوام بنویسم اما گفتم شایدشما هم دوست داشته باشید.بازم شرمنده.
من ساشا 24 ساله قد 178 وزن 68 کیلو از خودم تعریف نمی کنم اما بد نیستم.از خودم بگم من تو کار آهنگسازی و خوانندگی هستم.این داستانی هم که براتون شرح میدم واسه 4 ماهه پیشه.
که یه روزخانمی به موبایلم زنگ زد :گفت آقا ساشا من هم گفتم درخدمتم :گفت می شه همدیگه روملاقات کنیم گفتم بابته چی باید هم دیگه رو ببینیم.
گفت:اگه بشه می خوام در رابطه کارم باهاتون مشورت کنم.گفتم بفرمایید گفت آقا ساشا من می خوام آهنگ سازی یاد بگیرم چون شمارویکی از دوستان معرفی کرده و به کارتون ایمان داشت خواستم که کمکم کنید گفتم چشم حتما.سرتونو به درد نیارم میرم سر اصل مطلب.
خلاصه باهم قرار گذاشتیم که هم دیگه روببینیم.روزدوشنبه های من off منه تایمم آزاده باهاش تو یه کافی شاپ که خیابان سعادت آباد بودقرارگذاشتیم.من رفتم نمی دونم چرااونروز من تیپ مردونه زدم سر تا پا مشکی پوشدیم.وقتی داشتم می رفتم به خدا دلم خیلی آشوب بود خیلی شور میزدامابه خودم چون اتقاد داشتم رفتم.رسیدم کافی شاپ قبلش میزرزرو کرده بودم نشستم بعدچنددقیقه دیدم یکی از پشت بهم گفت سلام صدای ملیحی داشت به گوشم اون صدا انگار آشنا بود بر گشتم دیدم یه دختر حدودا26.27 ساله که قدش فکر کنم 170وزنشم 60تا 65 بودچشماش طوسی بود رنگ پوستشم گندمی یه مانتو قرمز مشکی بلندیه شلوارمشکی با روسری مشکی موهاشو طوری ریخته بودبیرون که آدم بد شیفتش می شد خلاصه نشست.باهم داشتیم راجب کارم صحبت می کردیم که من راهنماییش کردم گفتم باید چیکار کنه.اونروزواقعاتاشب خیلی در گیربودم که این کی بود من دیدم .
شب ساعت 11:10دقیقه بود که تلفنم زنگ خورد اماچون از یه تلفن غریبه بود جواب ندادم تارفت روپیغم گیرگوش کردم ببینم کیه تاصدای سوگندروشنیدم گوشی روبرداشتم طوری حرف زدم که نفهمه منتظرزنگش بودم.بهم گفت ساشا می خوام ببینمت گفتم این موقع شب گفت آره مهمه گفتم بهت خبر میدم.اولش ترسیدم بعدش دلم آرووم گرفت بهش زنگ زدم گفتم سوگند جان آخه الان کجا بریم.خیلی راحت گفت خونه من بهش گفتم مگه تنهازندگی می کنی گفت آره مگه مشکلی داره.گفتم نه باشه آدرستو اس کن گفت باشه الان اس می کنم خداحافظی کردیمو.پاشدم حاظرشدم سوارماشینم شدم دیدم اس ام اسش اومد ادرسش یکم آشنابودخلاصه رفتم زنگ زدم بدون جواب باز شددر رفتم بالادر خونه که باز شد خیلی تعجب کردم دیدم سوگند با یه لباس خواب یاسی خیلی خوشگل باآرایش ملایم موهای فر کرده جلو در بود بهش دست دادم بد یه دفعه یه بوس کوچولواز صورتم کرددلم ریخت رفتم تو نشستم رو کاناپه گفت چی می خوری گفتم مرسی اگه یه لیوان نوشیدنی بهم بدی رفتو واسم یه لیوان آب پرتقال اووردخوردم گفتم حالا چی شد این موقع شب زنگ زدی کار مهمت چی بود برگشت گفت بهت می گم نگران نباش اومد پیشم کنارم نشست یه سیگار روشن کردگفت می خوام یه چی بهت بگم شاید خیلی جا بخوری اما خوشحال می شی گفتم بگو چه بهتر شروع کرد از خودش گفتن که الان چند ماهه جدا شده سر همین تنهاست گفتم حالا می شه بگی چی می خواستی بگی دیدم یکم داره چشاش خیس می شه گفتم چیزه بدی گفتم ناراحت شدی گفت نه فقط می خوام ببخشی منوحلالم کن خندم گرفت گفتم سوگند جان حالت خوبه این چه حرفیه میزنی آخه کاری نکردی عزیزم گفت چرا ساشا من به تو خیلی بد کردم گفتم واضح بگو نمی فهمم چی می گی تو صورتم نگاه نمی کرد یه دفعه برگشت گفت ساشا من عسلم همونی که قدرتو ندونست همونی که بهت خیانت کرد همونی که رودلت پا گذاشت بازم بگم همین طوری که می گفت بغضم ترکید یه چند دقیقه ایی تو بغل هم گریه کردیم بد آرووم شد گفتم آ تو من اصلا باورم نمی شه میدونی چی کشیدم میدونی چه بلایی سرم اومد چند ساله هم دیگه رو ندیدیم حقه من این نبود گفت می دونم به خدا جبران می کنم گفتم چیو داغه دلمو گفت نه بهت ثابت می کنم هم خییلی خییلی خوشحال بودم هم ناراحت.بگذریم که چی شد ساعت 2 بود گفتم من میرم گفت نمی خواد بری پیش من بمون خیلی حرفا دارم باهات
منم دیدم که اسرار می کنه درخواستشو قبول کردم موندم اونشب گفتم چطوری پیدام کردی گفت داشتم آهنگ دانلود می کرم که به اسم ساشا بر خوردم بد از اینکه دانلودش کردم گوش کردم دیدم صدای توگریم گرفت که خدایا این ساشایه منه هر جوری بود شمارتو از ادمین سایت گرفتم بهت زنگ زدم حالا بی معرفت چطور منونشناختی بهش گفتم خیلی عوض شدی. نازش کردم بوسش کردم با موهاش بازی کردم پاشدم 2 تا گیلاس ریختم با هم خوردیم تو چشای هم خیره شدیم باگریمون گرفت کفن بشم اگه دروغ بگم چرا که پسره خیلی احساسی هستم .صورتموبه صورتش نزدیک کردم تو حال گریه بغلش کردم محکم لبشو خوردم بد گفتم دیگه بسه گریه نکن همه چی دیگه تموم شد بازم بهم رسیدیم پا شدیم رفتیم کنار شومینه دراز کشیدیم شومینه که گرم بود منم که آبانی داغه داغ نفهمیدم دیگه چی شد اول بهش گفتم عسل گفت جان دل عسل گفتم هیچی گفت بگو جون من گفتم ناراحت می شی گفت اشکالی نداره به جون می خرمش سرموانداختم پایین گفتم خیلی دوست دارم دیگه از من جدا نشو خواهشا گفت این چه حرفیه تو زندگی منی دیگه قول میدم سرتو بیار بالا ناز من نگاش کردم اومد جلو شروع کرد بوسیدنم بد رفتیم سراغ لب هم لباشو خیلی آروووم می خوردم گه گاهی لبشو یه گاز ریز می گرفتم دیگه یواش یواش بندای لباسشو اندختم پایین واااااااییییییییی خدا واقعا این همون عسل سوتیینشو بندی بود باز کردم از گردنش شروع کردم مک زدن به لاله گوشش رسیدم آرووم لباشو بهم سابید یه آخی گفت گفتم جون دلم نفسم یواش اومدم پایین به سینه هاش رسیدم سینه هاش سایز 75 گرد نوکای صورتی گرفتم تو دستم سینشو هی لیس خوشگل می زدم نوک زبونمو انقد به نوک سینش زدم دیگه صداش بلند شد
آآآآآآآآآآآِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِییییییییی ساشا جونم همه کسم لباسشو کامل در اووردم کونش انقد نازو خوشگل بود از پشت خوابوندمش رو کمرش با زبونم وسط کمرشو لیس زدم تا به کونش رسیدم اول بوسش کردم بد لای کونشو باز کردم سوراخ کونشو لیس زدم زبونمو یه جورایی می مالیدم که خوشش بیاد یواش یواش برگروندمش دوباره لباشو خوردم خیلی لباش داغ و آتیشی بود اومدم پایین رسدم به کوسش یه طور خاصی بود کسش نمی تونم توصیف کنمش اول یه زبون زدم دیدم بد به خودش می پیچه دود ستی لاشو باز کردم مک میزدم لاشو طوری که داشت دیوونه می شد هی می گفت ساشا نه نه تورو خدا دارم میمیرم یه چند دقیقه ای به کارم اامه دادم منو بلند کرد گفت ساشا می خوام گفتم بیا عزیز دلم مال خودته شلوارمو در اوورد کیرمو گرفت تو دستش اول با انگشت کوچیکش روش مالوند بد یواش کرد تو دهنش ووووووووووااااااااااااااااااایییییییییی طوری بود که احساس کردم داره جونم از تنم میره بیرون سر کیرمو هی لیسای خفن میزد بد تو همون شرایط گفتم عسلم بیا بشین روش خوابیدم اومد روم اول با کسش تند تند می مالید رو کیرم آآآآآآآآآآآآآآآآآآخخخخخخخخ ووووووووووووووووووخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ میکرد بد سرشو گرفتم کردم تو کسش راستش خیلی تنگ بود با هر زحمتی کردم توش وای انقد داغ بود که داشته آتیش می گرفتم اول آروم می کردم بد چند دقیقه داد زد ساشا دردم میاذ تتند تند بکن منم تا جایی که تونستم تند تند میزدم طوری که کمرم دیگه درد گرفت گفتم پا شو پشتتو بهم کن اونم با صدای شهوت ناکش گفت بببببببباااااااااااااااااااااااااااا ششششششهههههههههه زندگیم برگشت کیرمو کردم تو کوسش از پشت پاشو دادم بالا تند تند تلبه میزدم داشت از شهوت سینه هاشوو چنگ میزد دستمو برم طرف دهنش اتگشتمو میک میزد گفتم عسل اجازه میدی بکنم تو کونت گفت ساشا می میرم به خدا گفتم قول میدم درد گرفت نمی کنم گفت باشه به صورت چهار دستوپا نشست منم کیرمو آررررررررروووووووووووممممممممممممم
آآآآآآآآآآآآآآآآرررررروووووووووووومممممممممم یواش هل میدادم تو نمیرفت جیغ میزد ساشا ننننههههههههههه نمیره به خدا اخه خیلی تنگ بوددیدم داره اذیت می شه راضی نشدم به خاطر خودم درد بکشه گفتم برگرد ول کن عزیزم نمی کنم بر گردوندمش روش افتادم کیرمو کردم دوباره تو کسش داد میزد ساشا ساشا آآآآآآآآآآآآآآآآآآآخخخخخخخخخخ ساشا جونم چه کیری داری به هیچ کس نمیدمش مال خودمه آآآآآآآآآآیییییییییییی ساشا جرم بده ساشا پارم کن سسسسسسسسسااااااااااااااااااااااااااااااااااشششششششششششااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا که گفت فهمیدم ارضا شده لبمو میک زد منم تند تر کردم بد چند دقیقه آب منم داشت میومد گفتم عسل گفت جون عسل داره میاد کجا بریزم گفت مال خودته هر جا می خوای بریز بریز تو دهنم بریز روو سینم بهش گفتم تو ارزشت از این چیزا خیلی بیشتره که بریزم رو تو عسل من داشت میومد کیرمو کشیدم از کسش بیرون ریختم لای پاش بد بغل هم خوابیدیمم تا یه نیم ساعتی تو این نیم ساعت سرش رو قلبم بود منم با موهاش بازی می کردم بوسش می کرم بد پا شدیم رفتیم حمام من اونو شستم اونم منو شست اومدیم بیرون رفتیم تا فردا ظهر بغل هم خواب بودیم بعداشم من پا شدم رفتم استودیو اونم رفت سر کار بعد این ماجرا با هم بودیم تا ایم که یه خواستگار خوب در شان خودش پیدا شد از من اجازه گرفت منم با کمال میل قبول کردم رفت پی زندگیش.
شاید بگید که چرا این کارو کردی منمن می گم اگه آدم طرفشو بخواد از همه چی مهم تر آرامششه بد خوشبختیش منم چون دوسش داشتم اجازه دادم.
دوستای عزیز من اگه با حرفم بی ادبی کردم به حرمت خودشون و به بزرگی خودشون ببخشید دوستون دارم بوووووسسسسس بوووسسسس
نوشته: ساش
قشنگ بود و پر مغز و پر احساس شاش عزیز!