من و زن عمو الهام

سلام دوستان من تصمیم گرفتم یکی از خاطره ها مو واستون بنویسم ک درباره زن عموی عزیزم هست، اول از خودم بگم 19 سالمه و دانشجوام بعضی وقتا تو آژانسم کار میکنم ، از اصل داستان دور نشیم و درباره زن عموم بگم قدش 167 تقریبا کون و سینه سفید کلن خط لبش و مزه چشمش و ابروش تتو هست صورتشم نمیدونم چیکار کرده ک خیلی سفید شده لبشم رنگیه بدون رژ خلاصه عجب چیزیه
 
.من از وقتی 15سالم بود تو کفش بودم ک بکنمش، من تو کف کسی نبودم ولی این خیلی تحریکم میکرد
،همیشه از من خوشش میومد چون باهاش رو بوسی میکردم و دست میدادم (خودمو نمیگرفتم)، یه روز یکی زنگ به آژانس سرویس میخواست منم رفتم دنبالش یه دختر خوشکل بود، منم داشتم میرفتم دیدم زن عموی بنده با یه مربی باشگاه میخورد باشه اخه خیلی هیکلی بود تو یه ماشینن و دستش رو بازو مرده بود میخورد از این خر کیرا باشه، دختره رو رسوندم رفتم خونه، تو فکرش بودم ک چ جوری بکنمش حس میکردم کردنش مثه اب خوردنه ولی موقعیتش نبود، تا چند شب بعد ک رفتیم خونشون علی اصرار کرد من خونشون بمونم پسرش12سالشه منم از خدام بود عمومم اصرار میکرد اخه اونا خیلی خر پولن و حسابی به خودشون میرسن، چشمامو باز کردم دیدم صبح شده علی رفته مدرسه، عمو هم سرکار،زن عمو هم نبود اومدم سر یخچال یه چیزی بخورم، اول اب خوردم معدم درد گرفت بعدش یه سیب خوردم رفتم لباسامو بپوشم و شرتا و کرستای زن عمو رو دید بزنم
 
داشتم باهاشون حال میکردم، زن عمو اومد گفت صبحونه خوردی گفتم ن گفت بشین برات بیارم، زن عموم گفت من پایه همه چیتم عرق پاسور قلیون، (عرق واسش مثه اب معدنی بود)، منم میخندیدم، رفت سریخچال دستمو انداختم لپشو گرفتم گفتم دوست دارم داشت تخمم میومد تو حلقم، اونم منم همینطور مهدی جان لبشو بوسیدم شروع کردیم به لب دادن خیلی راحت تر از چیزی ک حتی تو خواب میدیدم بار اول بود میخواستم زن بکنم
وقتی سینش خورد بم اتیش گرفتم دیگه هیچی جلو دارم نبود بعد از اینکه لب گرفتم لباسشو در اوردم، بعد بر عکش شد سوتینشو هم در اوردم رفتم سراغ ممش ک گفت بریم رو تخت؟گفتم اره سوتینشو در اوردم ربع ساعتی خوردم ممشو خیلی دوس داشتم بعد از خودنشو شورتشو در اوردم کسشو میمالیدم ک اه و نالش بلند شده بود فقط میگفت عزیزم کیر…….، شرتمو در اورد با لبای خشگلی ک الهام داشت امکان نداشت ساک زدنشو فراموش کنم فقط زبون میزد بعد مثه اب نبات سرشو میخورد، که خیلی حال میکردم
 
بش گفتم بسه، سر کیرمو با روغن چرب کردم کردم با فشار تمام تو کوسش ک گفت مهدییییییییییییی، ،یه دقیقه نشد ک ابم اومد خیلی بم نچسبید کوسش خوب نبود کلن عشقه کونم ده دقیقه نشد ک کیرم شد سیخ، اینبار نوبت کون بود ک گاییده بشه بش گفتم اجازست صندوقتو امتحان کنم گفت باشه مهدی جان، سر کیرمو کردم پر از کرم وکونشو چرب کردم مثه کون دخترایی ک کرده بودم تنگ نبود یه کم راحت تر رفت تو و یه اخ گفت توش مثه کوره بود اه اه میکرد منم سینشو گرفته بودم و تند تند میکردم من روش بودم و اون زیرم داشت ابم میومد بش نگفتم همشو خالی کردم تو کونش، بعدشم نشستم کیرمو واسم ساک میزد
دیگه کیرم نای بلند شدن نداشت بعدشم ممه خوردم گفتم خوشبحال عمو گفت اونم مثه تو دوس داره، حسابی ممه خوردم اخ ک کیرم الانم پاشد بعدش بوسش کردم و  بش گفتم شمارمم بزنه تو گوشیش بعدش اومدم لباسامو پوشیدم وبعد تا جلو در همراهیم کرد، بعد رفتم الان یه هفتست ک از اون ماجرا گذشته وقت نشده دوباره بکنمش اگه تونستم بازم مینویسم، راستی من بچه شیرازم داستان حقیقت بود خواستید باور کنید نخواستیدم نکنید
فعلا کاکو.

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

10 دیدگاه دربارهٔ «من و زن عمو الهام»

    1. جوووون فرشته خانوم بیا پیش خودم کیرم ۲۴ سانته ۰۹۳۸۸۵۱۷۱۸۳.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا