من میلاد هستم 19 سالمه بابام یه بازاریه ورشکستس و متاسفانه از وقتی که دیدمش پای منقلو بافوره یه خواهربزرگتر ازخودمم دارم که تو شیراز دانشجو و یه مامان تپل دارم که اسمش مریم حودود44 سالشه البته عکسای 10 سال پیشروکه نگاه میکنم خیلی لاغرتراز الان بوده ولی الان بزنم به تخته توپ توپ شده یه هیکل گوشتی و نرم با رونو کون گوشتی سفید سینه ها و شکمش معمولیه ولی از کون نگواصلا به بالا تنش نمییا همچین چیزی داشته باشه از همونا که من میمیرم براش. مامان هیچ وقت دامن نمی پوشه همیشه یا شلوارک نخی پوشیده که از بس نازک رنگ شرتشم معلومه یه شلوار استرج تنگ که کونش تو شلوار جا نمیشه ولی از بس نرم و شل حتی وقتی شلوار استرجم جمش کرده باز موقع راه رفتن میلرزه و میماله به هم مامان مریم حتی جلو مهمونا هم با شلوار استرج میگرده که خیلی تابلو بابامم که دیگه خیلی غیرتی بشه بهش میگه یه دامن بپوش ولی مامان میگه دستو پاگیره نمی خوام مردای فامیلم که چشاشون همش دونبال کون مامان وقتی راه میره همه لرزشو لمبرای گوشتی شو نگاه میکنن مامان مریمم یکم یشتر قرش میده جوری که تابلو نشه ولی من چون حالت عادیشو دیدم میفهمم که داره از قصد کونش قرمیده موقه راه رفتن از این که مردارو با کونش دیونه کنه خوشش مییاد برالعس زنای فامیل که از چشم چرونیه شوهراشون حرص میخورن برا همین خونه ما خیلی کم مهمون مییاد ولی بابا مامان هفته ای دو سه شب میرن مهمونیهای دوستانه با دوستای بابام خدای خیلی به ما کمک میکنن اگه اونا نبودن نمی دونم خرج خونه ما از کجا در مییومد
بابام که بیکار تازه یه خرج عملم داره مامانم که کار نمی کنه منم تو خونه تنهام مامان همیشه قبل مهمونی میره حموم وکلی به خودش میرسه نمی دونین چه لعبتی میشه آرایش غلیظ با لباسای بازمن که پسرشم آرزوی کردنشو میکردم کونش از رو مانتو هم معلوم بود چقد گندس و زورکی اونجا جا شده. تا پاشونو از در بیرون می زاشتن من میرفتم سر لباس زیرای مامان که تو حموم بود وای هنوز بوی تنشو میداد شورت کرستشو میمالیدم به کیرم و با هاشون حال میکردم این کار همیشگی من بود تا اینکه یه شب وقتی لخت رو تختم بودم شورت مامانم روی صورتم بوش میکردم و باهاش جق میزدم وقتی آبم امد خیلی احساس خستگی کردم انگار دیگه هیچ انرژی نداشتم و همونجوری خوابم برد.صبح که پا شدم دیدم شرت کرست مامان نیست پتومم کشیده شده روم وای انگار دنیا رو سرم خراب شد نمی دونستم الان که مامان منو ببیبه چی میشه اصلا نمی تننستم تو روش نگاه منم تو همین فکرا بودم که مامان گفت میلاد جان پاشو دیگه مدرست دیر میشه ها منم که نمی دونستم باید چیکارکنم لال شده بودم هیچی نگفتم یه چند دقیقه که گذشت مامان امد تو اتاقم گفت پاشو دیگه تمبل منم از خجالت زیر پتو بودم ولی برالعکس مامان از هر روز مهربونترشده بود شاید نمی خواست جلو بابام تابلو کنه تا بعدن خودش پدرمو در بیاره شنیدم که صدای درامد بابام از خونه رفت بیرون(احتمالان دونبال جنس) بعد مامان امد پتورو زد کنار گفت چیشده حالت خوب نیست منم با تتپته گفت نه مامانم گفت آره رنگت پریده عیبی نداره استراحت کن عزیزم من زنگ میزنم با مدرسه هماهنگ میکنم بعد رفت که زنگ بزنه من گریم گرفته بود نمی دونستم باید چیکار کنم بعد مامان امد تو اتاق گفت خوب حالت چطوره من باز هیچی نگفتم مامان پتو زد کنار وقتی دید من دارم گریه میکنم نشست کنار تختم گفت چی شده منم بی اختیار بقلش کردم و گریم بیشتر شد همش بهش التماس میکردم که مامان غلط کردم گوخوردم ببخشید تورو خدا به بابا چیزی نگو مامان سرمو آورد بالا گفت چی میگی تو چرا گریه میکنی من نمی فهمم منم گفت به خاطر کار دیشبم می دونم که فهمیدی بعد مامان گفت آهان جریان اینکه رفتی سر لباس زیرای من و باهاشون جق میزدی این کلمرو که گفت میخواستم آب بشم ولی مامان بغلم کرد گفت عیبی نداره عزیزم من که ناراحت نشدم حالا که چیزی نشده پاشو بیا صبونتو بخور بعد دربارش با هم حرف میزنیم
منم رفتم صورتمو شستم سر میز صبحانه مامان گفت دیگه نبینم گریه کنی ها مرد گنده زشته من گفتم آخه من کار اشتباهی کردم مامان گفت نه شاید اگه منم جای تو بودمو بهم فشار مییومد همینکارو میکردم آخه من قبل از اینکه معنیه کامل سکس رو بفهمم ازدواج کردم وبهم فشار روانی نیومد ولی به تو حق میدم میدونی من اشتباه کردم من یجورای حواسم نبود که تو بزرگ شدی غیراز غذا پول توجیبی نیازهای دیگه ایم داری که من بی توجهی کردم منم سرم پایین بود از این که مامانم با این اتفاق اینجوری برخورد کرده بود خیلی بهش افتخار میکردم آخه فکر نمیکنم هرکسی با این روشن فکری برخورد کنه بعد گفت حالا یا بایید برات زن بگیرم یا یه فکر دیگه برات بکنم بعد گفت تو برو استراحت کن تا منم برم یه دوش بگیرم دیشب دیر امدیم حالشو نداشتم دوش بگیرم بعد رفت حموم منم رو تختم دراز کشیده بودم وبه حرفای مامان فکر میکردم. چند دقیقه بعد مامان صدام کرد تو اتاق رفتم دیدم هنوز ربدوشامش تنشه گفت مدرسه رو که الکی پیچ.ندی بیا موهای منو سشواربکش یه کاره مفید بکون(بکون آخر حرفشو خیلی با تاکید گفت) نشست رو صندلی میز توالت اتاقش منم پشتش وایسادم و شرو کردم موهاشو سشوار کشیدن بعد مامان سر حرفو باز کرد گفت خوب دوست داری زنت چجوری باشه من گفتم مامان شوخی میکنی گفت نه جدی میگم دیگه وقتشه که یکی کنارت باشه تا تنها نباشی بری سر وقت لباس زیرای مامان یکی باشه که حسابی بهت حال بده منم خجالت کشیدم دوباره گفت نگوفتی دوست داری زنت چجوری باشه منم گفتم چیبگم آخه مامان گفت خجالت نکش دارم نظرتو میپرسم منم همون چیزی رو که واقعا دوست داشتم گفتم گفتم یه زن تپل مپل مامان زد زیر خنده گفت ای بد جنس پس از خانموای تپل مپل خوشت میاد گفتم آره
بعد مامان گفت وای ی ی چقد گرمم شد و کمربند ربدوشامشو باز کرد من از بالابرای اولین بار سینه های مامانو دیدم عجب سینه های داشت کامل کرستو پر کرده بود خیلی قلمبه بوداز بقل شونش رونای سفیدشو که دیدم نفسم بند امد دستم خشک شد مامانم فهمید گفت کارتو بکون منم ادامه دادم یه کمی شکم داشت ولی انم قشنگ بود روناشو که نگو تمام صندلی رو پر کرده بود سفید سفید مثل برف خیلی پوست سفیدو زندهای داره حتی یه ذره هم چوروک نخورده از بس به خودش میرسه. بعد مامان گفت از کجای خانومای تپل مپل خوشت میاد منم با پروی گفتم از رونا باسناشون تازه خانومای تپل سینه های بزرگم دارن که خیلی دوست دارم فقط شکمش خیلی گنده نباشه بعد مامان با خنده گفت خوب دیگه نون اضافه نوشابه چیزدیگه نمیخوای من یه دم چشام رو سینه های نپل و رونای گوشتی مامان بود کیرم دیگه داشت میرسید به کمرمامان بعد مامان از جاش بلند شد ربدوشامشو در آورد گفت اینا که گفتی میشه این که جلوته از این بدن خوشت میاد من سورخ شده بودم بعد مامان گفت توام که کشتی منو با این خجالت کشیدنت هرجی میشه سرخ میشه منو نگاه کن میگم خوبه؟ دوست داری منم گفتم آره عالیه بعد مامان گفت خوب حالا که پول مول نداریم تورو داماد کنیم توام هنوز سنت کمه و آمادگیشو نداری مهمتر تا بگردیم دونبال یه عروسه تپل مپل که مثل منم باشه (ن دیگه داشتم میمردم مامان حی حرفشو طولانی میکرد) تا اون موقع من خودم میشم زنت چطوره گفتم چی مامان با لبخند گفت ما میشیم زنو شوهر چطوره من نمی دونستم چی باید بگم
مامان گفت از جلو شلوارت که معلومه خیلی خوشحالی ولی باز روت نمیشه بگی بعد مامان منو انداخت رو تخت شلوارمواز پام در آورد گفتم مامان این کار درست نیست مامانم گفت مگه کاری که تو دیشب کردی درست بود بعد کیرمو از رو شرت گرفت گفت درش بیار ببینمش دیشب با این که بی حال بود ولی چیز خوبی به نظر میومد بعد شرتمم کشید پایین و کیرمو گرفت و دستش فشارمیداد سرشو لیس میزد چشاش خمار خمار شده بود بعد گفت توام مشقول شو دیگه بهت نمی یاد اینقد دستو پا چلفتی باشی نشون بده پسر منی منم که دیگه مجوزو از مامان گرفته بودم پریدم روشو کلی ماچش کردم مامان قح قح میخندید میگفت چیکار میکنی دیونه منم ازش تشکر میکردم بعد سینه های تپلشو از تو کرستش در آوردم و مثل مردای تو فیلم سوپرا هم میمکیدمشو هم میلیسیدم مامان خیلی خوشش امده بود سرمو فشار میداد تو سینه هاش بعد رفتم سر شرتش درش آوردم وای چه کسی داشت مامان پف کرده و تمیز خیلی خوشکل بود نمی دونستم کجاشو بخورم کسشو شکمشو روناشو همه جاش خوردنی بودن مامان دیگه نمی تونست چشماشو باز کنه روناشو میچسبوندم به هم و صورتمو میکردم لاش چه حالی میداد نرم سفید سیر نمیشدم مامان سرمو آورد جلو کسش که یعنی کسمو بخور منم می لسیسدمش مامان دیگه صداش در آمد گفت نلیس بمکش محکم بمکش منم چوچولشو میمکیدم مامان داشت آخ و اخ میکرد بعد شل شد یه نفس عمیق کشید منو کشید رو خودش محکم بقلم کرد وای چه حس خوبی بود لخت لخت بقل مامان خودمو بیشتر بهش میچسبوندم تا تمام بدنم بماله بهش چه بدن نرم و گوشتی بعد گفت دیدی گفتم بهت نمیاد پخمه باشی منم تو بغل مامان میلولیدم و لذت میبرم مامان داغ داغ شده بود من از ان بدتر بعد مامان گفت خوب دوست داری مامانو چجوری بکونی همیشه تو فکرت چجوری مامانو میکردی همونجوری بکون باشه
گفتم باشه میشه برگردی مامانم برگشت انگار میخواد آمپول بزنه انم چه آمپولی وای اصلا فکرشم نمی کردم کون مامان اینقد خوشکلو بزرگ باشه با اینکه خیلی دید زده بودمش ولی لختش یه چیز دیگه بود هم بزرگ بود هم نرم دستمو از بالا شونه هاش آروم میکشیدم تا روی کونش میمالیدمش مثل موج تکون میخورد خیلی گنده بود نمی تونم براتون خوب بزرگیشو توصیف کنم حدودی عرضش سه وجبو نیم میشه مثل کوه میمونه قلمبه نرم سفید دیگه آدم از یه کون چی میخواد طاغت نیاوردم شیرجه زدم با صورت تو کون مامان صورتمو فرو میکردم تو دوتا کوه گوشت مامان سیر نمیشدم بعد لمبرای کونشو از هم باز کردم سوراخ قهوای شو دیدم خیلی تر تمیز بود مامان حسابی به خودش رسیده بود صورتمو کردم لای لمبرای مامان ودستامو ول کردم صورتم گیر کرده بود ان لا به زور زبونمو میزدم به سوراخش که مامانم خیلی خوشش مییومد از تکونای که میخورد معلوم بود یکم که سوراخشو لیسیدم مامان بلند شد گفت صبر کن الان میام بعد از رو تخت پاشد رفت بیرون اتاق وای کونش چه خود نمای میکرد موقع راه رفتن مثل ژله میلرزیدو میمالید به هم لمبراش همدیگرو هول میدادن چپ و راست روناش اینقد تپوله که وسط پاش معلوم نیست بعد رفت بیرون اتاق منم با چشم تعقیبش میکردم خیلی با حال بود بهترین کون دنیا بود برا من. بعد با یه قوطی کرم که عکس یه زن لخت روش بود امد گفت اینم وسیله کارگفتم مامان خیلی کون قشنگی داری وقتی راه میره آدمو دیونه میکنی بعد مامان گفت پس هنوز خبر نداری توش چه خبره امد دوباره خوابید رو تخت کرمو داد دستم گفت کیرتو با سوراخ کون منو حسابی چرب کن میخوام ببینم چیکار میکنی ها من سریع دست به کار شدم اول کیرمو حسابی کرم زدم بعد مامان طاق باز خوابید و پاهشو جم کرد تو شکمش لمبرای کونش قشنگ از هم باز شدن و سوراخش زد بیرون منم سوراخ مامانو حسابی کرم زدمو انگشت کردم به مامان گفتم چهار دستو پاشو میخام وقتی میکنمت لرزش لمبراتو ببینم مامان گفت انجوری نصف کیرت لای لمبرای کونم حروم میشه چیزیش به من نمیرسه ولی چون دوست داری باشه سریع برگشت منم کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونش و سرشو آروم کردم تو همینجوری نگر داشتم و از بالا کون قمبول کرده مامانو نگاه میکردم بعد مامان گفت بقیشم بکن تو وای نمی دونین وقتی کیرم رفت توش دیگه داشت میسوخت خیلی داغ بود
من که داشت نفسم بند میومد مامانم میگفت بیشتر بیشتر من تا جای که میشد کردم تو بعد کشیدم بیرون و دوباره کردم تو دیگه تند تند تلمبه میزدم وقتی رونای پام با لمبرای مامان میخورد به هم شالاپ شالاپ صدا میداد بعد مامان گفت بکون تو نیگردار منم کردم تومامان خودشو هی شلو سفت میکرد که کیرمو تو خودش حس کنه منم خوشم میومد بعد دوباره شروع کردم به کردن رو کون مامان موج راه افتاده بود خیلی قشنگو حشری کننده بعد مامان دوباره به همون حالت اولش برگشت گفت حالا تا تح بکون تو من کردم کونش باز شده بود تا تح کیرم رفت تو کونش نمی دونم چیشد که مامان یه آه بلند کشید دیونه شد گفت بازم بکن بکش بیرون دوباره تا تح بکن منم چند بار دیگه ایکارو کردم حس کردم آبم داره میاد به مامان گفتم گفت بریز تو کونم عزیزم آخ جون آبت امد دیگه آبتو حدر ندیا همیشه بریزش تو کون مامان باشه باشه باشه و خودشم آبش امد منم با همون حالت خوابیدم روش مامان عرق کرده بود ازش تشکر کردم بعد تو بغلش از حال رفتم خیلی خوب بود نمی خواستم از جام بلند بشم بعد به مامان گفتم چی شد که یدفه داد زدی درد گرفت مامان گفت نه نمی دونم چیه ولی وقتی حشری میشم یه چیزی تو کونم به خارش میفته که اون تح محاست تا کیر نره توش آروم نمیشم باید تا تح بره تو کونم بماله بهش تا از خارش بیفته منم اون حالتو خیلی دوست دارم سیر نمیشم ازش( قابل توجه خانم ها از تجربیات مامان جونم استفاده کنین) برا همینه که روز به روز پربار تر میشه یعنی الان با کمال میل حاضرم باز کونمو بگای حالشو داری منم گفتم حتما منم از کونت سیر نمیشم مامان جون گرم صحبتای سکسی بودیم که تلفن زنگ زد مامان پاشد بره جواب بده که دیدم آبم از کونش زده بیرون و روی لمبرای کونش پخش شده بهش دستمال دادم که خودشو پاک کنه ولی گفت نه این حالتو دوست دارم وقتی لای کونم پرآب کیره و لیذ میخوره رو هم مورمورم میشه دوست دارم بعد با همون رقس قشنگ کونش رفت تلفن جواب بده منم از پشت نگاش میکردم باورم نمیشد من الان این کونو کرده بودم برام غیره ممکن بود ولی شده بود
من رو تخت ولو شده بودم و مامانو نگاه میکردم دیدم مامان داره همش میگه نمیشه چرا نمی فهمی میگم الان نه نمی دونستم موضوع چیه بیشتر که دقت کردم دیدم مامان میگه الان مهمون دارم نمیشه بزار برا بعدا یه چند دقیقه این حرفارو تکرار کرد و بلاخره گوشی رو قطع کرد بعد امد رو تخت خوابید گفتم مامان چی شده کی بود گفت هیچی یکی از دوستای بابات بود گفتم چی کار داشت گفت ولش کن الان مییاد میفهمی منم رفتم تو بغل مامان پوست نرم بدنش آرامش میداد بهم بعد مامان گفت می خوام یه چیزی رو بهت بگم ولی باید قول بدی توام مثل من منطقی برخورد کنی باشه منم گفتم باشه مامان شروع کرد از سکس و فانتزی سکسی حرف زدن و خود منو مثال زد و گفت مثلا فانتزی سکسی تومامانت که من باشم بود که هیچ مادری این کارو برا بچش نمیکنه درسته منم گفتم درسته بعد مامان گفت ولی من خودمو در اختیار تو گزاشتم تا هرکاری میخوای بکونی حالا میخوام از فانتزی سکسی خودم برات بگم خوب ببین من یه زن خیلی خیلی حشری هستم با یه شوهر سردو بی رمق و به شدت تنوع طلب بزار راحت بگم بهت من با خیلی ها سکس داشتم و دارم اگه یه روز سکس نکنم و کسو کونم کیر نبینه روزم شب نمیشه منم شوکه شده بودم ولی چیزی نمی تونستم بگم مامان جوری حرف میزد که من نتونم چیزی بگم چون سکس منم با اون یه کار خلاف بود مثل کاری که اون میکرد و به خاطر همین من چیزی نمی تونستم بگم و خیلی دمق شده بودم بعد مامان گفت ببین عزیزم من با این کار هم نیاز خودمو بر آورده میکنم هم نیاز شما رو نه اینکه فکر کنی من به خاطر پول اینکارو میکنم نه من عاشق سکسم و فقط با آدمای درست حسابی رابطه دارم مثلا دوستای کله گنده بابات نه هر کسی اوناهم به خاطر حالی که میکنن دوست دارن یه جوری جبران کنن که من بهشون میگم به بابات به عنوان دوست کمک پولی بکونن که انم شرمنده منو شماها نباشه
یه لحظه که پیش خودم فکر کردم دیدم واقعا چه مامان مهربونی دارم برا من کاری کرد که هیچ مادری نمی کنه خودشو در اختیار دوستای بابام میزاره تا بابام شرمنده خانوادش نباشه و اینجوری نیاز خودشم براوردن میکنه منم مامانمو بغل کردم می بوسیدمش گفتم مامان خیلی مهربونی من از اینکه تو با کسای دیگه سکس داری ناراحت نمیشم هر کاری دوست داری بکن اگه این کار راضیت میکنه با هرکی دوست داری سکس کن مامانم منو محکم تو بقلش فشار داد و گفت میدونستم خیلی آقا فهمیده ای و منطقی برخورد میکنی بعد صدای زنگ در امد مامان گفت آخ سعید امد پاشو برو تو اتاقت درم ببندخودشم سریع شورت و کرستشو تنش کرد منم کمکش کردم بعد گفت هرچی شنیدی صدات در نییاد باشه آبرو ریزی نکنی من که هرچی بهش گفتم الان نه قبول نکرد تازه از دبی امده ول نمیکنه گفتم باشه و رفتم تو اتاقم بعد مامان رفت درو باز کرد آقای محتشم بود از صداش شناختمش تا امد توگفت به به میبینم که لباس رزمتم پوشیدی جون قربون اون بدنت برم بعد چنتا ماچ آبدار از مامان گرفت که صداش تو کل خونه میپیچید وشورع کرد به مالیدن مامان آخه مامان میگفت چقد حولی بابا خوبه تو این یه ماه تو انبار کس بودی به تو که تو دبی بد نگزشته تا حالا ندیده بودم مامان با یه مرد اینجوری حرف بزنه برام جالب بود آقای محتشم گفت نه بابا این خبرام نیست تو خودتو دست کم گرفتی یه پشم کست به همه اونا می ارزه مامانم با عشوه یه خنده کرد و گفت بریم تو اتاق آقای محتشم گفت باشه تو جلو برو یه کم کون گندتو ببینم خیلی وقته نکردمش و دونبال مامان راه افتاد رفت تو اتاق وگفت به به چه بوی آب کیری پیچیده پس خوب از مهمونت پذیرای کردی نه مامانم همش میخندید یعد دیگه صداها آروم شد و چیزی نمیشنیدم فکنم دیگه رفته بودن رو کار
من داشتم میمردم از فضولی خیلی دوست داشتم آقای محتشم با اون قیافه خشکش ببینم چجوری داره قربون صدقه کس و کون مامانم میره ولی نمی شد مامان گفته بود از اتاق نرم بیرون یه خورده که گذشت صدای مامان بلند شد آخ آخ بکون توش درش نیار بزار قشنگ حسش کنم آخ کونم میخواره بخارونش برام این جملاتو منم یه ساعت پیش شنیده بودم آقای محتشم میگفت وای سوختم چقد داغی تو اگه یه هفته بری دبی میلیونر میشی با این کونت عربا سر تا پاتو طلا میگیرن فقط صدای آخ اخ میومد یه نیم ساعتی کارشون طول کشید منم سعی میکردم خودمو انجا تصور کنم تو حال خودم بودم که صدای بسته شدن درو شنیدم فهمیدم که آقای محتشم کارش تموم شده و رفت منم رفتم بیرون راست میگفت بوی شهوت خونه رو پر کرده بود دیدم مامان یه پهلو افتاده رو تختش رفتم کنارش دیدم کونش هنوز باز مونده و داره ازش آب کیر مییاد بیرون دور سوراخش قرمز شده بود گفتم مامان حالت خوبه این عوضی چیکارت کرد مامان یه لبخند قشنگ زد و گفت آره خوبم بهتر از این نمیشم اون بیچاره گناهی نداره من خودم التماس میکردم که محکم تر بکونه همه حالش به همینه بعد گفت با انگشتت آروم سوراخ کونمو بمال منم براش ایکارو کردم آب کیرای دورو بر کونشو میمالیدم به سوارخش و ماساژ میدادم مامانم خیلی خوش امده بود قربون صدقم میرفت سوراخ کونشم هی باز و بسته میشد داشت کم کم جم میشد بعد پاشد و با هم رفتیم حموم من با وضیت مامان گفتم دیگه نمی تونه تکون بخوره ولی براش عادی بود سریع رو فرم امد کار کشته شده بود دیگه تو حموم خواستم که بشورمش آروم پشتشو لیف میکشیدم کونشم میمالیدم که مامان گفت نکون دوباره به خارش مییوفته انوقت جونشو داری باز از خارش بندازیش و خندید گفتم یعنی واقعا الان دوباره میتونی کون بدی مامان گفت آره کافیه آروم یه دست کشیده بشه لای کونم چنان به خارش میفته که ده تا کیرم بره توش باز کمه
منم زدم زیر خنده بعد از حموم امدیم بیرون مامان رفت خرید منم مثلا مریض بودم و استراحت کردم اصلا باورم نمیشد که امروز چی یا دیدم و شنیدم هنوز تو کما بودم فرداش رفتم مدرسه ظهر که برگشتم مامان یه شلوارک تنگ پوشیده بود هر وقت اینو میپوشید من بد جوری حشری میشدم ولی نمی تونستم کاری کنم ولی اینبار از پشت چسبیدم بهشو کلی مالیدمش بعد گفتم چیه مامان مهمون داشتی آخه نگفتی نکون به خارش میوفته کسی خاروندتت مامان مثل همیشه با خنده روی گفت نه عزیزم از دیشب تا حالا میخواره الان باید از خجالتش در بیای منم گفتم چشم ناهرو با هم خوردیم سر ناهار مامان گفت ببینم از جریان دیروز ناراحت نشدی که منم گفتم نه بابا ناراحت چرا اصلا فکرشم نمی کردم اینقد برای خودمم جالب باشه میخواستم بیام ببینم حال کردنتو مامان میشه یه جوری ببینم وقتی داری با یکی دیگه حال میکنی من ببینم مامانم گفت نمیشه آخه اونا همشون تو رو میشناسن چجوری آخه ولی صبر کن شب یه کاری برات میکنم که از کنجکاوی در بییای گفتم چی بگو مامان گفت نه باشه تا شب که بابات خوابید انوقت قشنگ به آرزوت میرسی. شب که شد بابام خودشو توپ کردو رفت تو چرت و خوابش برد
مامانم گفت ببین تورو خدا این میخواد منو ارضا کنه آخه ولی خیلی خوب شد چون از این به بعد شبها که حوس سکس میکنم تو دمه دستمی عزیزم بعد گفتم خوب مامان حالا وقتشه مامانم گفت باشه رفتو یه سی دی آورد گفت یه فیلم جدید میخوام برات بزارم که تا حالا ندیدی گفتم چه فیلمی مامان گفت ببین میفهمی فیلمو گذاشت تو دستگاه خودشم امد کنار من نشست فیلم که شروع شد دیدم چهار پنج تا از دوستای بابامم که دارن مشروب میخورن همشونو میشناختم از اون خرپولای بازار بودن بعد یه دفع دوربین چرخید دیدم بله اون مامانمه گفتم مامان تو قاطی اونا چیکار میکردی مامان فقط میخندید مامان تو فیلم یه شلوارک کوتاه که بیشتر شبیه شورت بود تنش بود با یه تاپ تنگ خیلی خوشکلو جیگر شده بود رونای تپلش تو چشم میزد بعد مامانو دعوت کردن بین خودشون انم رفت و شد ساقی بعد از خوردن مشروب یه کم مامانو دست مالی کردنو خودشونم لخت شدن من داشتم از هیجان میمردم چی میدیدم فیلم سوپر مامانم بعد مامانم که همش دوتا تیکه لباس تنش بودو لخت کردن و چهار نفری افتادن به جونش
همه جاشو میخوردن بعد بلندش کردن بردنش رو تخت و حسابی مالیدنش مامان از شدت لذت مثل مار میپیچد به خودش بعد حسابی برای همشون ساک زد انام یه دم انگشتشون تو کس و کون مامان بود گفتم مامان اینا دارن چیکار میکنن تو اونجا چیکار میکردی این مال کیه مامان گفت هیچی عزیزم مگه نگفتی میخوای حال کردن منو با بقیه ببینی خوب ببین دیگه ای مال اون موقع است که گفتم دوستم شوهرش رفته مسافرت من میرم پیشش و شب نمیام گفتم پس تا صبح برنامه داشتین آره حالا چرا گذاشتی فیلم بگیرن نگفتی آبرو ریزی میشه اگه فیلم پخش بشه چی مامانم گفت نه بابا توام خودشونم تو فیلمن قیافشونم معلومه اگه فیلم پخش بشه پدر انارم در میارن برا همین این فیلم پیش خودمون میمونه و جاییم پخش نمیشه مطمعن باش عزیزم بعد دیدم که مامان قمبل کرد اوناهم کونشو میمالیدن میزدن روش شالاپ صدا میداد و میلرزید انمام از حشریت لیسش میزدن مامانم کونش تکون میداد تا بلرزه و بیشتر انارو دیونه کنه بعد افتادن به جونش همه سوراخای مامانو پر کردن با کیراشون سر کونش دوا بود هرکی دوتا تلمبه میزد بقیه غور میزدن که بسه برو کنار من مبخوام بکنم خلاصه اینقد مامانو از کسو کون دهن گاییدن که جونشون داشت در می امد اونی که فیلم میگرفت رفت جلو صورت مامان گفت چطوره خوش میگزره حال میکنی مامان صداش در نمی امد نفس کم می آورد با صدای بریده بریده میگفت آره آره دارم حال میکنم انم چه حالی بکنین بیشتر بیشتر فیلم بردارآقای محتشم بود از صداش فهمیدم بعد گفت داری چیکار میکنی بگو داری چی کار میکنی مامانم میگفت دارم کون میدم دارم کس میدم آخ مردم پاره شدم……..
نمی تونستم باور کنم این مامان منه که دارن چهار نفری میکننش مامان کنارم بود و هیچی نمیگفت خودشم داشت با اشتیاق نگاه میکرد بعد از اینکه همشون تو همه حالتی کسو کون مامانو کردن هرکی آبشو همونجا که کیرش توش بود خالی کرد مامانم دیگه داشت از حال میرفت همشون مثل جنازه افتادن یه گوشه از همه جای مامان داشت آب کیر میزد بیرون بعد آقای محتشم دوربینو داد دست یکی دیگه و خودش رفت سراغ مامان گفت حالا نوبت منه چنان بکنمت که دیگه نتونی راه بری وقتی لخت شد دیدم وای عجب کیری داره بیخود نبود امروز سوراخ کون مامان اینقد باز شده بود بعد انم حسابی مامانو کرد و آبشو ریخت تو کونش و فیلم تموم شد منم کیرم داشت پوستشو پاره میکرد مامان کیرمو گرفت و گفت چطور بود گفتم خیلی با حال بود خودمونیم خیلی کار کشته ای مامان خندید گفت حالا کجاشو دیدی همیشه وقتی شبها حشری میشدم این فیلمو نگاه میکردم و خودمو ارضا میکردم ولی از حالا دیگه یه کیر همیشه شق دارم که حسابی سر حالم بیاره بعد گفت تو نمی خوای مزه کس مامانو امتحان کنی هنوز کسمو نکردی منم گفتم چرا ولی کونت یه چیز دیگس مامان گفت خوب پاشو بریم تو اتاق تو هر کاری دوست داشتی بکن هر جور دوست داری مامانو بکون بعد رفتیم تو اتاق من همونجای که همیشه تو فکرم با مامان سکس میکردم ولی ایندفه واقعا مامانو کردم از کسو کون خیلی حال داد مخصوصا بعد از دیدن فیلم سوپر مامان …….. پایان
فرستنده: aminagha
جووووووون، من قربون اون کس خوشگل و ناناز مامانت برم، میاد منم بکنمش؟