سلام به همه، خلاصه بگم این یه خاطرس نه یه داستان، و اولین باره که میخوام داستان سکسی بنویسم…
برا احتیاط اسم شهر رو نمیارم.اسامی رو هم واقعی نمینوییسم،من بیست و سه سالمه قدم صدو هشتاد پوست سفید و هفتادو چهار کیلو وزنمه، بدنم ورزشکاری نیست ولی اصلا شکم ندارم اسممو هم میزارم محمد،باسنم خوش فرمه طوری که تا حالا چندین نفر به شوخی یا جدی میخواستن ترتیبمو بدن.
چند وقت پیش با یکی از دوستام تو لابی هتل نشسته بودیم و داشتیم گپ میزدیم ، نمیدونم چی شد ولی یهو سر صحبت به ماساژ باز شد و اون بهم گفت تو فلان هتل اتاق ماساژ هست، ماساژورش با اینکه مرد هست ولی اندام و دستای قشنگ و ظریفی داره.همون موقع تو ذهنم جرقه ای از یه شیطنت یا یه تجربه جدید خورد.اینو بگم که من دوس دارم همه چیزو غیر از خودکشی امتحان کنم.دوست دختر هم داشتم و الان هم دارم ولی دوست داشتم همجنس بازی رو برا یه بارم که شده تجربه کنم، به همین خاطر یه چند روزی بعد از اون ملاقات با دوستم به سرم زد یه وقت ماساژ بگیرم.برا همین زنگ زدم به قسمت ماساژ و برا ی سه روز بعد بهم وقت دا.دبا اینکه بدن کم مویی دارم، ولی روز قبل از ماساژ کامل بدنمو شیو کردم و فرداش رفتم برا ماساژ.
وارد اتاق ماساژ که شدم اولش چشمم درست نمیدید چون یکم تاریک بود ولی بعد چشام عادت کرد.ماساژورم وارد شد و بهم خوشامد گفت به حوله ای که روی میز بود اشاره کرد و گفت لباساتونو در بیارید حوله رو دورتون بپیچید و رو تخت دراز بکشید، اماده شدید این زنگ رو بزنید.حس عچیبی داشتم محیط خیلی سکسی بود بوی خوشی از روغنهای گیاهی تو فضا پخش بود.خیلی خجالتی هستم ولی دلم میخواست برای اولین بار توسط یه همجنس لمس بشم.به خودم میگفتم فقط همین یکبار تجربش کن، از یه طرف ترس و خجالت، از یه طرف نمیدونستم اون اصلا قبول میکنه یا فقط پولشو میگیره و یه ماساژ ساده و بعد هم خداحافظ.تمام این فکرا تو سرم جمع شده بود نمیدونستم چی میشه.بعد از یک دقیقه زنگ رو زدم و اون وارد اتاق شد سلام کرد مجدد و اسممو پرسید، همونموقع هم اسم واقعیمو بهش نگفتم.یه موزیک خیلی ملایم و دلنشین با صدایی که اصلا بلند که نبود هیچ انگار تو پس زمینه فضا به ارومی به گوش میرسید.بعد از خودشو کارش یه توضیح دو سه جمله ای گفت که چنتا مدرک از فلان کشور داره و شیوه ماساژ من جوری هست که مراجعه کننده هام باید در آرامش کامل ماساژ بگیرن و به هیچ چیزی فک نکنن، و پوزیشن حین ماساژ برو هر جور که خودت راحتی همونجور نگه دار.
اول منو به پشت خوابوند و گفت حوله رو آزاد کنید یکم سختم بود منمن که کردم گفت برا همین اتاق رو تاریک کردیم که شما راحت باشید، بعد بدون اینکه منتظر عکس العمل من باشه خودش حوله رو از دور کمرم آزاد کرد.ولی کامل برش نداشت فقط اونو تا زد و یه قسمتی از کونم و تخمامو میپوشوند.بعد روی کمرم روغن ریخت و شروع به ماساژ دادن کمرم کرد بعد گفت فک میکنم آدم عصبی باشی گفتم چرا گفت چون عضلات کمرتو سفت نگه میداری، اینجا کاملا ریلکس باش و خودتو منقبض نکن، یکم که همه جامو از سر و گردن گرفته تا کمر و لمبر های کونمو ساق پام ماساژ داد گفت برگرد و من برگشتم و حوله رو جلوم انداختم طوری که کیرمو نبینه، ولی انگار اون خیلی با تجربه تر از من بود درست قیافشو ندیدم ولی از لحن کلامش و تعریفای خودش حدودا سی ، سی و پنج ساله بنظر میرسید، اینبار گردن و سینه ها و شکممو ماساژ داد و گاهی دستشو زیر حوله میبرد و گهگاهی وانمود میکرد داره زیر شکمم و مثانمو ماساژ میده با گوشه نرمی دستش کیرمو تخمم رو لمس میکرد ولی عادی برخورد میکرد که مثلا اتفاقی بوده بعد هم قسمت رونهامو که ماساژ میداد با دستاش سعی میکرد اروم پاهامو از هم باز کنه.
تمام جسارت و کنجکاوی من جای خودشو به ترس داده بود و دیگه بهش فک نمیکردم.یه جا که اومد کشاله رونمو ماساژ بده با دستش تخمامو لمس میکرد یکم این قسمت بیشتر طول کشید و من تحریک شده بودم طوری که کیرمو بعد از چند دقیقه سیخ کرد و حوله کاملا بالا آمده بود.دو سه دقیقه بعد کاملا دیگه تخمامو فقط ماساژ میداد ، کیرم داشت منفجر میشد از سفتی، حالا دیگه راحت کیرمو تو دستش گرفته بود و خیلی اروم داشت برام جلق میزد من نا خوداگاه یه نفس عمیق کشیدم و پاهامو بازتر کردم، اونمخودشو به تخت چسبونده بود ، چشمامو بسته بودم و داشتم حال میکردم که بی اختیار دستمو به کیرش زدم اون هم انگار منتظر این صحنه بود سریع بند راحتیشو کشید و شلوارش از پاش افتاد، کیر سیخ کرده بزرگش بدستم خورد از کیر من حد اقل پنج سانت بزرگتر و کلفت تر بود.خیلی اروم با صدایی که انگار در گوشی حرف میزنه گفت میخوای لمسش کنی؟منم فقط به علامت اره سر تکون دادم دستمو گرفت و روی کیر خودش گذاشت حالا داشتیم برا هم جلق میزدیم، یکی دو دقیقه ای که طول کشید باز با همون آرامش و رفتار خوبش به طرف سرم نزدیک شد و گفت میخوای امتحانش کنی؟من دیگه کاملا سحر این ادم شده بودم، فقط سر تکون دادم که اره.
نمیفهمیدم دارم چکار میکنم، انگار مغزم خاموش شده بود و از او حرفشنوی داشتم.هر چی میگفت نه نمیگفتم.کیرشو به لبام چسبوند وگفت خیسش کن.اولین تجربه زندگیم بود، هیچ بوی بدی نمیداد یه تجربه عجیب که دوس داشتم جلو تر برم و بیشتر کشف کنم.یکم براش ساک زدم و اونم دیگه حسابی راحت شده بود .کیرشو از تو دهنم در آورد و رفت توی اتاق بغلی و زود برگشت و اومد رو تخت و ازم خواهش کرد کاندومو براش رو کیرش سوار کنمقبل از اینکار دوباره اروم گفت نمیخوای ببوسیش؟منم همونکارو کردم و کاندومو براش رو کیرش کشیدم.کیرش واقعا بزرگ بود.مطمعن بودم از پسش بر نمیام.اروم به پشت منو بر گردوند یکم باهام ور رفت ولی موفق نشد.بعد دوباره تاق باز منو خوابوند و پاهامو کاملا از هم باز کرد یه روغن به سوراخ کونم زد و سر کیرشو به سوراخ کونم فشار میداد.بعضی وقتا هم با کیرم بازی میکرد.عصبی شده بود که نمیتونست کیرشو تو کونم فرو کنه، حسابی با روغن و انگشت تو کونم کرد و انگشتشو تو جهتهای مختلف میچرخوند و به من میگفت نفس عمیق بکش خودتو سفت نکن.
نمیدونم چقدر طول کشید ولی کم کم سر کیرشو تو کونم فرو کرد واقعا داشتم پاره میشدم ولی همش بخودم میگفتم تو نمیره و الان دیگه خودش منصرف میشه که یهو کیرش تا تخماش تو کونم فرو رفت، سرم درد گرفت خیلی درد داشت، انگار داشتم دو نیم میشدم، کیرشو که تا ته فرو برد اروم روم خوابید و با کیرم از زیر شکمش بازی میکرد، من از درد کیرم خوابیده بود که دوباره سیخش کرد و از روم سرشو بلند کرد و شروع کرد به تلمبه زدن، اون درد اولیه دیگه نبود ولی بازم درد میکرد، یه چند دقیقه ای که تلمبه زد و برام جلق میزد آبم اومد و دستشو پر کرد ولی فک کنم خودش تاخیری خورده بود چون حد اقل ده دقیقه روم تلمبه میزد تا آبش اومد.سوراخ کونم درد میکرد بعد زیر دوش فهمیدم پاره شده و خون اومده بود.بلافاصله از روم بلند شد و تشکر کرد ازم و گفت بازم پیش من بیا ایندفعه ماساژ مهمون منی.
منم دوشمو گرفتمو برگشتم خونه و دیگه هم سراغش نرفتم.
نوشته: محمد بن آب دول خواه