لو رفتن در پارک

باسلام خدمت خوانندگان .داستان من مال 5ساله پيشه وقتي توي شركتي كار ميكردم كه با 20تا دختر و9تا پسر ديگه همكار بودم.البته من و بقيه پسرها متاهل بوديم ومحل كارمون ته سوله از دخترا جدا بود خوب چه ميشه كرد ديگه ايرانه واين چيزاش…………بگذريم كه فقط با سابقه ترين ومسنترين دختر اونجا كه البته هنوز هم مجرده فقط حق رفت وامد به محل پسرا را داشت اونم صرفا براي مسايل كاري. حدود دو سال با هم همكار بوديم و تو اين دو سال منو بقيه تو فكر كون زهره بوديم ولي هيچ كدوم جرات سر حرفو باز كردن باهاش نداشتيم چون هم يه خايه مال بينمون بود وهم از بيكار شدن ميترسيديم تا اينكه شركت دراستانه ورشكستگي قرار گرفت و تصميم بر ان شد كه پرسنل را كم كنند.از بخت بد من هم جزو اخراجي ها بودم ووقتي خود را براي خداحافظي آماده ميكردم فكر شيطاني به سراغم آمد كه لااقل دست خالي نرو .درهمين فكر بودم كه با صداي خانومي به خود اومدم درست حدس زديد زهره بود كه داشت گريه ميكرد.اولش جا خوردم خودمو هنر پيشه فيلم هندي حس كردم آخه فكر ميكردم به خاطر اخراج من داره گريه ميكنه ولي وقتي فيش حقوقيشو تو دستش ديدم تا ته خطو خوندم.چون اونم اخراج شده بود ديگه از كارفرما ترسي نداشتيم شماره ردوبدل شد وخدا حافظي.
 
تو مسير خونه مونده بودم چه طوري به زنم بگم اخراج شدم كه گوشيم زنگ خورد.خودش بود زهره براي اولين بارمنو به اسم كوچك صدا كرد و گفت مهدي جون كجايي گفتم ميرم سمت خونه ولي نميدونم با چه رويي كه گفت منم حال تورو دارم و زد زير گريه .بعد ازاينكه دلداريش دادم گفت بيا بريم پارك صحبت كنيم منم ازخدا خواسته قبول كردم .سه راه……..باهاش وعده كردمو رفتيم رو چمنها نشستيم.تلافي اون دوسالي كه حرف نزده بوديمو در اورديم .منم كم كم روم باز شدو دستشو گرفتم .يادمه مهرماه بودو هوا زود تاريك شد داشتيم با هم ديگه حال ميكرديم منم سرمو گذاشته بودم روي رونش واونم داشت با موهاي من بازي ميكرد كه ناگهان (اميدوارم اين قسمت براي هيچ كسي از كاربراي شهواني چه اونايي كه فحش ميدن و چه اونايي كه نميدن اتفاق نيفته) چشم باز كردم ديدم 4تا از ماموراي وظيفه شناس با لباس پلنگي مارو گرفتن و بردند مركز ارشاد هردومونو تحويل باز داشتگاه دادند.فكر كن ا ش نخورده و كون سوخته .خلاصه فرداش كه رفتيم دادگاه به زنم گفتم مارو اشتباهي گرفتند اونم باورش نشد اومد تو اتاق قاضي نشست.اون مامور كسكش هم نامردي نكرده بود چون تو گزارشش نوشته سر من روي پاهاي دختره بوده.قاضي هم خر تر از مامور گزارشو خوند برا زنم كه ديگه ديوونه شد واون روز تاحالا شايدم تا آ خر عمرش هم از من بيزاره هم بهم شك داره.آه مقصر خودم بودم.بگذريم بعد از تعهد ازاد شدم اما چه فايده هم بيكار بودم هم آبروم پيش زنم رفته بود تا چند ماه كه اصلا محلم نميگذاشت فقط كنترلم ميكرد.رابطه سكسيمون هم صفر شد يعني اصلا روم نميشد برم سراغش.
 
يه روز كه زنم خونه پدرش بود به خودم گفتم بيكار كه شدي آبروت هم كه رفت كم مونده بود زنم ازم جدا شه به خاطر پارك رفتن با زهره و هنوز كاري نكردن مجازات زيادي بود.بيمعطلي زنگش زدم و گفتم بيا خونمون با خانومم حرف بزن تا از دلش دربياري.وقتي رسيدي از خونه ميرم بيرون تا شما راحت باشيد.اولش قبول نكرد گفت از خانومت خجالت ميكشم ولي به اصرار من قبول كرد.آدرسو بهش دادمو رفتم حموم كيرمو حسابي صيقل دادم تا برسه وقتي اومد تو دوزاريش افتاد چه نقشه اي براش كشيدم ولي چون زندگيم خراب شده بود و خودشو مديون من ميدونست راحت بدنشو در اختيارم گذاشت.باورم نميشد اون زهره اي كه همه تو كفش بودند الان در اختيارمه…….. آهنگي گذاشتمو با هم كمي رقصيديم.بردمش تو اطاق خوابم شروع كردم ازش لب گرفتن.خيلي با لب دادن حال ميكرد چشماش خمار شده بود معلوم بود بد جوري مست كيره .وقتي لخت شدم كيرمو كه ديد يه آهي كشيد كه هنوز بعد چند سال هوسش رو دارم.بلد نبود ساك بزنه دندونش را ميكشيد به كيرم .مشخص بود تجربه سكسي نداشته.بماند كه الان اينقدر حرفه اي شده كه با ساك زدن آب منو مياره و ميخوره.سينه ها شو مك زدمو خوردم خيلي توپ بود نرم وسفيد و گوشتي.آه آوهش بلند شده بود.رفتم سراغ كوسش خيلي خوشمزه بود زبونمو ميچرخوندم تو كسش اونم موهامو چنگ ميكرد.باكره بودو نمشد كسشو كرد خودشم ميترسيد كيرم ليز بخوره بره تو كسش .شورتشو مچاله كرد دستشو وگرفت دم كوسش و قمبل كرد گفت خدا گرببندد زحكمت دري .زرحمت گشايد درديگري
 
خيلي با اين حرفش حال كردم چون منم تو كف كونش بودم.كونش كوني بود سفيد نرم با لمبرهاي لرزون آقايون هيز ميفهمند من چي ميگم.كمي كونشو خوردمو تف ماليش كردم زهره هم سينه هاشو ميماليد .وقتي كيرمو گذاشتم در سوراخ كونش خودشو جمع كرد آ خه اين اولين كيري بود كه ميچشيد .ديدم مقاومت ميكنه سفتر فشارش دادم رفت تو تا نصفه ولي از بس تنگ بود با سه بار تلنبه زدن آبم اومد ريختم لا پاش.وقت كم بود براي سكس مجدد چون دوميش بيشتر حال ميده و آب آدم ديرتر مياد اونم هنوز سير كير نشده بود ميگفت بزار 5دقيقه روكيرت بخوابم تا ارضا شم وگرنه سرم درد ميگيره .اين مدليشو ديگه نديده بوديم.كير من خوابيده بود حس نداشت از طرفي چاره اي نداشتم براي دفعه هاي بعدي بايد راضيش ميكردم.وقتي رفت عذاب وژدان اومد سراغم كه چرا به زنت خيانت كردي.شما اگه جاي من بوديد زن داشتيد ولي رابطه سكسي نداشتيد چه كا ر ميكرديد.هنوزم بعد از چند سال سكس با زنم ندارم اما زهره با اينكه چند سال از من بزرگتره منو به خونش دعوت ميكنه پذيرايي همه جوره حتي بر عكس اون برا من پول خرج ميكنه فقط به خاطر كيرم چون خيلي دوسش داره.منم هر بار ميرم خونشون صيغه را ميخونم لااقل گناه نباشه.اي كاش زنها ميفهميدنيد اگه از اول ازدواج سكس خوبي با شوهرشون نداشته باشند هستند كساني كه براشون جبران كنند.خوش باشيد اولين داستانم بود .ببخشيد اگه قسمت سكسيش كم بود بيشتر جنبه درد ودل داشت چون اين حرفهارا به كسي نميتونستم بگم. نظر بديد چه كار كنم.
نوشته: مهدی

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا