شاه کس جدید محل

سلام دوستان،فرزادم20 سالمه تو رشت دانشجوام،یکم مغرورم واسه همینه خیلی کم میرم سمت جنس مخالف …این اولین داستانمه که مینویسم عین واقعیته .از کسایی که با فحش عقده گشایی میکنن خواهش میکنم نخونن و دوستانی که با نظرای ارزشمندشون بهم لطف کردن کمال تشکرو دارم.
دو سالی میشه تو رشت دانشجوام و خونه گرفتم با دوستام،هر از گاهی برمیگردم شهرستان
 
ترم دوم تموم شده بود و وسایلمو جمع کردم رفتم ایستگاه اتوبوس بعد چند ساعت رسیدم،حسابی خسته بودم بعد اینکه یه چرتی زدم به پسر همسایمون زنگ زدم گفتم آماده شو میام دنبالت بریم بیرون یه دوری بزنیم، ساعت حدوداٌ 5 بعد از ظهر بود ماشینو روشن کردم رفتم دم درشون بهش زنگیدم اونم پرید بیرون و سوار شد بعد احوالپرسی و این حرفا راه افتادیم و رفتیم .آروم میرفتم که یه خانومی رو تو کوچه دیدیم حدوداٌ 26 ساله که چشمم رو حسابی گرفت،من اصولا هر کی رو پسند نمیکنم اما واقعا چیز دیگه ای بود! خیلی خوشگل و لوند بود. از دوستم پرسیدم این کی بود میشناختیش ؟؟
برگشت گفت:شاه کس جدید محلمون ! اسمش ویداست دو هفته ای میشه تو محلمون آرایشگاه زده. بعدش گفت: بچه ها میگن تک پر یکی از شوراهای شهرمونه ! با اینکه شوهر داره شوهرشم میره دنبال این زن و اون زن !
 
گفتم:عمراٌ اگه تک پر باشه مسعود خان !
گفت:خودمم شک دارم تک پر باشه چون خودش نگاه میکنه و پا میده، اما طرف(همون بکنش که شورای شهرمونه)کلی براش خرج میکنه تو جاش بودی میومدی بهش خیانت میکردی و به یه جوون علاف دانشجو حال میدادی ؟ گفتم:آره مشکلم چیه؟ پسر به این خوشگلی و خوش تیپی کجا میخواد پیدا کنه ؟
خندید و گفت: ببینیمو تعریف کنیم.
گفتم مخش میکنم بمون تو کف ،به کیرم قول میدم تو این چند روز تعطیلات بکوبمش زمین وبرگردم رشت !
خلاصه یکم گشتیمو مسعودو گذاشتم خونشون .رسیدم خونمون اومدم ماشینو ببرم تو پارکینگ که دوباره دیدمش،همونجا موندمو از پشت نگاش کردم عجب کون خشگلی داشت واااای آدم میخواست همونجا بگیره بالا و پایینشو یکی کنه . . .
دیدم رفت تو مغازشو بعد چند دقیقه اومد بیرونو کرکرشو داد پایین و دوباره برگشت منم جلو چشمش به بهونه صحبت با گوشی از ماشین پیاده شدم و در حالیکه گوشی دستم بود گفتم سلام،برگشت یه نگاهی کردو اخم کرد،خوشم اومد تیز فهمید که با خودشم !
 
داشت راه میرفت که گفتم چه بی اعصاب،نمیدونم این یکیو شنید یا نه !
ماشینو بردم تو و بعدش رفتم تو اتاقم و یکم فکر کردم که چجوری مخشو بزنم هیچ فکری نرسید به سرم،شام خوردم و مسواک زدم رفتم تو تخت،همش فکرم این بود که چجوری مخشو بزنم و همش با کیرم ور میرفتم که یهو یه فکری زد به سرم،گوشی رو برداشتم و به یکی از دوستام زنگ زدم،بعد چند تا زنگ خوردن رد تماس زد و اس ام اس داد گفت:بمیر بخواب دیگه چته نصفه شبی، تو جوابش گفتم کار مهمی دارم جواب بده، (آخه چند وقت پیش بهم گفته بود داداش کوچیکش تو ساختمون یه سیم کارت ایرانسل پیدا کرده صاحبش نرفته باطلش نکرده منم با خودم گفتم شماره خودمو ندم به ویدا چون احتمالش هست که شک کنه و به فاک برم واسه همین رفتم سراغ این دوستم) بهش گفتم سیم کارتو فردا میخوام ازت، با کلی کلنجار راضی شد سیم کارتو بده بهم.
فرداییش باهاش قرار گذاشتم و قضیه رو براش تعریف کردم و گفتم جایی درز نکنه قضیه…
سیم کارتو گرفتم برگشتم خونه موندم تا شب بشه، ساعت 12.30 شب بود که یه کاغذ برداشتمو توش نوشتم (ویدا خانوم من ازت خوشم اومده و میخوام باهات بیشتر آشنا بشم پایه همه جور رفاقت هستم اگه ردم کنی باور کن ضرر کردی .اما اصلا دنبال آبرو ریزی نیستم )و بعدش اون شماره ای که از دوستم گرفته بودم رو نوشتم لباس پوشیدم و اومدم تو کوچه،یکم بالا پایین کردم دیدم کسی نیست رفتم جلو مغازش و کاغذو از زیر کرکرش دادم تو
بعد دو روزی اس ام اس داد و گفت: مثلا پایه چه جور دوستی؟(نمیدونم این خانوما چه علاقه ای دارن به اس ام اس خب مثل آدم زنگ بزن دیگه)
 
منم که فهمیدم خودشه زنگیدم و باهاش صحبت کردم، راضیش کردم همدیگه رو ببینیم.قرار گذاشتم واسه سه روز بعد،روز قرار که رسید پا شدم به خودم حسابی رسیدم اصلاح کردمو خوش تیپ کردم و اولین قرارمون رو تو پارک گذاشتیم، مشخصاتمو بهش گفتم و اونم اومد از کنار هم ردشدیم یه نگاهی بهم انداخت و گوشیشو از کیفش در آورد و بهم زنگ زد.اطرافو یه نگاهی انداختمو گوشیو جلو خودش جواب دادمو گفتم بیا دنبالم،رفتیم یه گوشه خلوت پارک نشستیم و شروع کردیم به صحبت،خودمو معرفی کردمو بهم گفت: تا حالا ندیده بودمت تو محل،گفتم: خیلی کم میام اینورا و اگه هم بیام زیاد از خونه بیرون نمیام …
بعدش بردمش کافی شاپ و یه چیزی خوردیمو اومدیم بیرون و خواستم باهاش خداحافظی کنم که گفت منو هم برسون !!!
بهش گفتم نمشیه آخه،اگه با هم ببینن ما رو بد میشه از اولشم که گفتم دنبال آبروریزی و این چیزا نیستم خواهشاٌ درک کن!
این جمله ی “خواهشاٌ درک کن “خیلی جاها جواب میده، اونم قبول کرد و براش آژانس گرفتمو فرستادمش خونشون.
حدود ده روزی باهاش فقط صحبت میکردم و میگفت بچه ای و دوستیمون نمیرسه به جایی …منظورشو خوب فهمیدم…که یواش یواش بحث رو کشیدم به سکس و این چیزا و بهش گفتم حاضری باهام سکس داشته باشی و اونم شروع کرد به ناز کردن،فهمیدم که بدش نمیاد وگرنه همونجا قطع میکرد.
یکم نازشو کشیدمو اونم قبول کرد،خونش تو محل ما نبود،خونه ی آبجیش که تو محل ما ازدواج کرده بود میموند و آرایشگری میکرد،چون شوهر خواهرش جای دور کار میکرد و هر چند ماه سر و کلش پیدا میشد.
یه شب که آبجیش خونه نبود…
 
باهاش قرار گذاشتم شب رفتم خونه آبجیش،ساعت تقریبا 19بود،تقریبا 20 دقیقه ای اونورا کسچرخ زدم که خلوت شد و رفتم تو خونه،با تاپ شلوارک اومد درو باز کرد،باهاش دست دادم و دستمو گذاشتم رو سینه هاش و گفتم خجالت نمیکشی ؟؟؟حجابت کو پس؟؟؟؟ خنده ای کردو پرید بغلم و لباشو گذاشت رو لبام و بهم چسبسدیم،وااااای چه لبایی داشت محکم گرفتمش تو بغلم و کیرمو از رو شلوار مالیدم بهش،بعدش که همو ول کردیم …
رفت و دو تا شربت آورد و خوردیم و چون وقت زیادی نداشتیم شروع کردیم به در آوردن لباسامون،اول من لباساشو درآوردم و بعدش اون لباسای منو… نمیدونید که چه بدن توپی داشت یعنی واقعا خوشگل بود چشماش آبی بود پوستش سفید و قدش تقریبا 170 میشد…خلاصه کسه شاخی بود. شروع کردم با سینه هاش بازی کردن آخ چه حالییییییییییی میداد بعدش لب گرفتیمو شروع کردم به لیسیدنش،تنش خیلی سفید بود گردنشو میلیسیدم و رفتم پایین تر و رسیدم به سینه هاش وااااااااااااااااااااااااااای خیلی حال میداد خوردنشون،نوک سینه هاشو گاز گوچولو میگرفتم آه و نالش بلند شده بود و میگفت : آه ه ه ه ه ه ه ه همشووووووووووو بخور بخووررررر عشقمی فرزاد
فرزاد مال خودمییییییییییی ،جووووووووووووون بخووررررر . . .
منم داشتم با آب و تاب میخوردمو بعدش رفتم شکمشو لیسیدمو دیدم داره کسشو میماله سرمو برد سمت کسش و گفت اینو بخور،گفتم خوشم نمیاد !
(من از کس لیسی خیلی بدم میادو از آدمایی که تو جامعه و خیابون وخلاصه همه جا به نا حق از زنا طرفداری میکنن و در مقابل زنا حق ما پسرا رو ضایع میکنن متنفرم. خودشونو پیششون شیرین میکنن که شاید چیزی برسه بهشون…تو دلم بهشون میگم کس لیس تو روی چند نفری هم گفتم؛
مرد باید سنگین باشه !)
 
یکم اسرار کرد اما راضیش کردم که بیخیال شه،اما اون عاشق کیر بود شروع کرد به خوردن کیرم منم داشتم آه اوه میکردم و اونم بیشتر حشری میشد و همچین حرفه ای ساک میزد که انگار از عصر حجر شغلش کیر خوری بوده،همش میخوردو میگفت اومممممممممممممممممم م م م ممممم مال خودمه همشو میخواممممممممممممممم اومممممممم خوشمزست کیرمو تا ته میکرد تو حلقش منم سرشو گرفته بودم رو کیرو بالا پایین میکردم اونم وحشی تر میشدو تف میزد به کیرم و با آب و تاب میخورد ،بعدش خوابید و منم کیرمو کردم لای سینه هاش و جلو عقب میکردم اونم بیشتر سینه هاشو فشار میداد به کیرم…و میگفت فرزااااااااااااااد بکن منو ،کیرمو از لای سینه هاش کشیدم بیرون و یکم مالیدمشون بعد خوابوندمش و رفتم سر اصل مطلب کسش خیلی قشنگ بود اصلا مو نداشت،کیرمو گذاشتم دم کسش اما فرو نکردم داخل هی میمالیدم به کسش اونم حشرش بیشتر و بیشترمیشد و میگفت فرزاد بکن توش فرزاد دوسِت دارم منم واسه اینکه حریص ترش کنم داخل کسش نمیکردم داشت دیوونه میشد و دیگه داشت خواهش میکرد ازم که بکن تو…کیرمو کردم تو کس یه آهی کشید… چقدر گرم و نرم بود،چند ثانیه ای نگه داشتم و شروع کردم جلو عقب کردن،داشت ناله میکرد و میگفت فرزاد بکن فرزاااااااد عاشقتم بکن بکن منو تا ته بکن آه ه ه ه جر بده منو،اون که آه و ناله میکرد منم بیشتر حشری میشدم و تندتر میکردمش،همزمان با کردن کسش سینه هاشو گرفته بودمو ماساژشون میدادم چه حالی میداد ای جوووووووون
خودشم خیلی حال میکرد…چند دقیقه ای همینجوری ادامه دادم که دیدم داره آبم میاد کیرمو در آوردم که آبم نیاد ضایع شم…
شروع کردم با دستم کسشو مالیدن انگشتمو میکردم تو کسش داشت از حال میرفت چند تا سیلی آروم زدم تو صورتش گفتم ویدا جونم حالا حالا ها کار داریمااااا فعلاٌ بیدار باش…
انقد مالیدم کسشو و اونم میگفت آه آه وااااییی فرزاد عزیزم دوست دارم همینجوری داشتم میمالیدم که فهمیدم آبش داره میاد که تیز پریدم کیرمو کردم تو کسش و تند تند جلو عقب کردم و آبش اومد،موقع ارضا شدن همش آه ه ه ه ه ه ه میکشید با اون صدای نازش.کسشو با دستمال تمیز کرد بلند شد بره حموم که گفتم هنوز آب من نیومده عزیزم
 
گفت صبر کن الان میام،رفت حموم کسشو آب بکشه منم دنبالش رفتم و تو حموم از پشت چسبیدم بهش و سینه هاشو گرفتم و میمالیدمشون و گردنشو بو میکردم…یکمی ور رفتم باهاش بعد کسشو شست و اومدیم بیرون قمبل کرد و کردم تو کسش و موهاشو از پشت گرفته بودم و جلو عقب میکردم دیدم آبم داره میاد بهش گفتم برگرد اونم برگشت و گذاشتم لای سینه هاش و جلو عقب کردم و بعدش دادم دهنش و میخورد اوممممممممممم امم میکرد و میخورد ،آبمو تا آخرش خورد و بهش گفتم نوش جونت عزیزم…اونم خندید گفت خوشمزه بود بازم میخوام،بعدش خوابیدم اونم اومد کنارم خوابید چسبیدیم به هم و شروع کردم باهاش ور میرفتم،ماساژش میدادم و اونم داشت حال میکرد کیرم دوباره بلند شد میمالیدم به کون بزرگ و خشگلش ،بعدش گذاشتم دم کونش که گفت از کون نمیدم گفتم نترس کارمو بلدم یکم چونه زدم تا قبول کرد رفت و با خودش کرم آوردو گفت با این بکن…کیرمو کرمی کردم و به سوراخشم کرم زدم و کونشو مالیدم با انگشتم تا گشاد تر شد و کیرمو یواش گذاشتم تو که دردش نیاد اولش آروم میکردم یکم که گذشت سرعتمو بیشتر کردم معلوم بود داره بهش خوش میگذره . . .آه ه ه ه بکن فرزاد جر بده منو و از این قبیل کسشرات میگفت . . .
 
منم نکردم نامردی و کمرشو سفت گرفتمو میکردمش اوففففففففففففف چه سوراخ تنگ و گرمی بود،یکم که گذشت اشاره کرد که از کس بکنمش و منم برشگردوندم رو به خودم(این صحنه رو تو یه فیلم دیده بودم که خیلی باهاش حال میکردم)کیرمو گذاشتم تو کسش و همدیگه رو بغل کردیم و کارمو شروع کردم دیگه حالی نمونده بود براش فقط آه ه ه ه میکشیدو آروم میگفت بکن تند ترررررررر همزمان با کردنش ازش لب میگرفتم اومممممم چه لبای قشنگی خلاصه آب منم داشت میومد کشیدم بیرون و ولش کردم و ریختم رو شکمش و بعد با هم رفتیم یه دوش گرفتیمو ازش لب گرفتم و خداحافظی کردم،از اون روز به بعد زود به زود میام شهرستان و جوری جذب خودم کردمش. . . بعد اون قضیه هفت بار گاییدمش که دو بارشو کشوندمش رشت تو خونه دانشجوییمون گاییدمش… خوشحالم که یه پایه ی سکس خوب برای خودم پیدا کردم که تو این سن بدون هیچ چشم داشتی سکسمو تامین میکنه و ازش خیلی راضیم…گور بابای ازدواج ویدا جونم رو دارم غمی ندارم…امیدوارم خوشتون اومده باشه.
 
از طرف فرزاد

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «شاه کس جدید محل»

  1. عالی داداش هیچ وقت ازدواج نکن که خوارت گایده میشه تا عمر داری بکن فقط مواظب باش بچه دار نشی!!!!!!!!!!!!!!!!!!

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا