سلام دوستان من تصمیم گرفتم یکی از خاطره ها مو واستون بنویسم که درباره زن عموی عزیزم هست، اول از خودم بگم 19 سالمه.
، از اصل داستان دور نشیم و درباره زن عموم بگم قدش 167 تقریبا کون و سینه سبزه کلن خط لبش و مزه چشمش و ابروش تتو هست
لبشم رنگیه بدون رژ خلاصه عجب چیزیه
.من از وقتی 15سالم بود تو کفش بودم که بکنمش، من تو کف کسی نبودم ولی این خیلی تحریکم میکرد
،همیشه از من خوشش میومد ،تو فکرش بودم که چه جوری بکنمش حس میکردم کردنش مثه اب خوردنه ولی موقعیتش نبود،
تا چند شب بعد ک رفتیم خونشون علی اصرار کرد من خونشون بمونم پسرش12سالشه منم از خدام بود
بار اول که شب اونجا بودم نیمه شب کنار دختر عموم و پسر عموم خوابیدم از ترس خواب نمیرفتم
نیمه شب خودمو رسوندم کنار دختر عموم و پریدم روش از خواب پرید
و من از ترس رفتم عقب صبح روزبعد ترس اینو داشتم که آبرومو ببره ولی اینجور نشد
از اون موقع به بعد چند بار میخواستم دختر عموم رو بکنم تا اینکه عروس شد.
دوباره بیاد زن عموم افتادم لامصب عجب هیکل روی فرمی داره کلا اندامیه سینه هاش ملس کونش عالی.
یه بار رفتم خونه عموم پسر عموم رفت توی حموم منم دیدم کسی خونه نیست از فرصت استفاده کردم
و یه راست رفتم سراغ لباسای زن عموم عجب سوتینایی داشت یه کم مالیدمشون به کیرم و باهاشون حال کردم
داشتم باهاشون حال میکردم، زن عمو اومد گفت چکار میکنی منم خجالت کشیدم
و سرم رو انداختم پایین و پیش خودم میگفتم که آبروم پیش کل اقوام رفته ولی مثل اینکه اینطور نبود. بعد یه مدتی که با هم صحبت کردیم ،
زن عموم گفت من پایه همه چیتم عرق قلیون، ،
امیر جان لبشو بوسیدم شروع کردیم به لب دادن خیلی راحت تر از چیزی ک حتی تو خواب میدیدم بار اول بود میخواستم زن بکنم
بعد از اینکه لب گرفتم لباسشو در اوردم، بعد بر عکش شد سوتینشو هم در اوردم رفتم سراغ سینه هاش.
ربع ساعتی خوردم ممشو خیلی دوست داشتم بعد از خوردن شورتشو در اوردم کسشو میمالیدم ک اه و نالش بلند شده بود
…….، برعکس همه سکسایی که تا بحال داشتم از ساک زدن متنفر بود
بش گفتم بسه، سر کیرمو با روغن چرب کردم کردم با فشار تمام تو کوسش ک گفت امیییییر، ،یه دقیقه نشد ک ابم اومد خیلی بم نچسبید کوسش خوب بود
ده دقیقه نشد ک کیرم شد سیخ، اینبار نوبت کون بود که گاییده بشه بش گفتم اجازست صندوقتو امتحان کنم
گفت باشه امیر ، سر کیرمو کردم پر از کرم وکونشو چرب کردم مثه کون دخترایی ک کرده بودم تنگ نبود
معلوم نبود عموم تا به حال چقدر کونش گذاشته بود
یه کم راحت تر رفت تو و یه اخ گفت توش مثه کوره بود اه اه میکرد منم سینشو گرفته بودم و تند تند میکردم
من روش بودم و اون زیرم داشت ابم میومد بش نگفتم همشو خالی کردم تو کونش عجب حالی داد و گفتم خوشبحال عمو .
صدای دوش حموم می اومد فهمیدم پسر عموم دیگه تا ده دقیقه دیگه میاد بیرون.،
بعدش اومدم لباسامو پوشیدم. یه هفتست ک از اون ماجرا گذشته وقت نشده دوباره بکنمش
زن عمو چه سكسي بود الان بچه دومش تو راهه نميدونم برا منه يا عموم