سلام.این داستان واقعیت محض است. داستان از اونجا شروع میشه که من برای کار به شخصی معرفی شده بودم که برام کار جور کنه. من 28 سالمه و تحصیلکرده ام. اون آقا منو جایی معرفی کرد. بعد یه مدت دیدم یهو اس داده. منم ج دادم . بعد اس هاش بمرور زشت و بی تربیتی شد.این داستان برای 5 سال پیشه. اسمش رضاست. اون موقع 38 سالش بود. ازدواج کرده بود. 2تا بچه داشت. من اصلا نمیخاستم باهاش باشم. 1روز گفت بیا همو ببینیم. گفتم برام کار جور کرده زشته نرم. با اینکه میترسیدم باهاش قرار گذاشتم که بگم دیگه مزاحمم نشه. تا اون موقع اصلا دوست پسر نگرفته بودم.از سکس خوشم میومد اما هیچ خلافی نکرده بودم. رفتم سر قرار. اومد. با هم کلی حرف زدیم. گفتم نمیخام باهات باشم. گفت تو زندگیش هیچ مشکلی نداره اما میخاد یه دوستی سالم را تجربه کنه. مثل دوتا همکار باهم باشیم. گاهی بیرون بریم. گفتم تا حالا با کسی نبودم. تو ازدواج کردی زن داری این خیانته.خلاصه اون روز 2 ساعتی چرخیدیم. و تقریبا منصرفش کردم.
وقتی ک آمدم گفتم پیش خودش چه فکری کرده که اینطری به من تقاضا داده باید حالش بگیرم. اینم بگم که رئیس یکی از سازمانهای بزرگه. و خرش خیلی میره. اما بهم زور امده بود. گفتم حالت میگیرم. یه چند وقتی با اس اسکولش کردم. که نباید وارد این بازی میشدم. اما چون خانوادم شهرستان بودن و من تهران تنها بودم تنهایی هم بهم فشار میاورد. چند روز بعد گفت بریم بیرون؟ گفتم چیزی که نمیخاد بشه من حواسم هست قبول کردم. رفتیم طرفای لواسون. یه خورده ترسیده بودم. یه جای خلوت نگه داشت. گفت میترسی؟ نمیخاستم بفهمه که ترسیدم. گفتم نه. گفت اگه بلایی سرت بیارم چی؟ گفتم بهت اطمینان کردم که امدم. یخورده حرف زدیم. ماشینو پار کرده بود. یادمه اوایل بهار بود. یه روز بعدظهر از سر کار رفته بودم. یهویی دستمو گرفت. دستمو کشیدم. گفت میخام یه بوس از ابروت کنم. گفتم نه. کلی خاهش کرد. راستش خودمم دلم میخاست. میخاستم یه خورده سکس را تجربه کنم دوستام که رابطه داشتن خیلی صحبت میکردن. منم میخاستم. قبول کردم. یه بوس از ابرو کرد. بعد چند مین گونمو بوسید. بعدم شروع کرد به مکیدن گونم. خوشم آمده بود. اما نذاشتم بفهمه. بعد چندتا بوس گفتم حالا که به هدفت رسیدی ولم کن. دچار عذاب وجدان شده بود. منو رسوند خونه. اما با همون یه بوس رابطمون شروع شد.
چند روزی جوابشو نمیدادم. اما خوشم آمده بود. تازه دیدیم آدمی نیست که تا من نخام بخواد کاری کنه. پس میشد باهاش راحت بود. تصمیم گرفتم به رابطم باهاش ادامه بدم اما عذاب وجدان داشتم. چند روز بعدش دوباره رفتیم لواسون. اینبار تو ماشین ازم لب گرفت. خیلی خوشم امده بود. کمی هم رو صندلی جلو روم خوابید. بعدم منو رسوند. این بوسیدنها ادامه داشت تا چند ماهی. خیلی بهم عادت کرده بود. هر روز تقریبا بعد کار میومد دنبالم یه دوری میزدیم بعدم میرسوندم. تو این مدتم تو ماشین کسمو می مالید از رو شلوار. یا کنسرت و سینما میرفتیم برام می مالید. یه دفعه تو ماشین دستمو رفت گذاشت رو کیرش. خیلی باحال بود. کلفت و دراز. خوشم میومد. شروع کردم براش مالیدن. از فیلمهایی که دیده بودم یه چیزایی بلد بودم. یه دفعه که داشتم میمالیدم یه دفعه دیدم دستم خیس شد. اونجا بود که فهمیدم این ابه. خیلی بدم آمده بود. ابش رو دستم ریخته بود.البته از روی شلوار میمالیدمش. بعد 5 ماهی که گذشت خواستم این رابطه را تموم کنم بهش خیلی وابسته شده بودم. با هم رفتیم پارک بعد کافی خوردن آمدیم تو ماشین ازش خواستم دیگه نیاید پیشم بهم کاری نداشته باشه. بغلم کرد. همونجا کلی کسمو مالید البته دیگه دستشو میبرد تو شرتم. ازم لب گرفت. بعد بغلم کرد شروع کرد به گریه کردن. باورم نمیش مرد به این گندگی با زن و بچه بخواد گریه کنه. دلم براش سوخت. البته ناگفته نماند واقعا بهش دل داده بودم.
قرار شد هم تا میتونیم نبینیم. اگه هم دیدیم رابطه نداشته باشیم. اما به 1 هفته نکشید. که رفتیم لواسون. چادر زدیم. تو چادر لخت شد. منم نیمه برهنه بودم. از کمر لخت بودم. سینمو میخورد برام. ازم لب میگرفت. لاپایی برام میذاشت. وای عجب حالی میداد. داشتم میترکیدم. از پشت بغلم کرد. گفت بذارم توش. گفتم نه میترسم. لای کونم کیرش گذاشت. تو فرو نکرد. تا همونجا آبش آمد. اولین بار بود کیر دیده بودم. خوش فرم بود. همون سایزی که من میخاستم.
خلاصه الان 5 ساله که باهاش هستم. تو این مدت تقریبا هفته ای 1-2 بار میاد پیشم. میریم بیرون. تو ماشین برام هر دفعه کسمو میماله تا آبم بیاد. بعدشم من براش میمالم و میخورم تا آبش بیاد. تو این مدت خیلی باهاش قهر کردم اما به 1-2 هفته نکشیده آشتی کردیم. بهش خیلی مطمئنم طوری که چند بار میخاستم برم شهرستان اون گفته که منو میرسونه و تو راه با هم بودیم. اما هیچ کاری نکرده. 1دفعه هم که من شهرستان بودم برای تعطیلات اونم آمده بود باهم رفتیم خونه دوستش. اما فقط مالیدنو خوردن کس و پستون و لب من و کیر اون بود.
تا دیدم داره از کنترل خارج میشه گفتم بسه بریم و قبول کرد. اون میگه هر دفعه که با زنش سکس داره فقط داره به من فکر میکنه. میگم خوش به حال زنت عجب حالی میکنه. خلاصه باهم خیلی خوبیم. 1-2 سال اول خیلی میخاست بامن ازدواج کنه. گفتم خانوادم قبول نمیکنه منو میکشن. خلاصه پشیمونش کردم. الان دیگه من نمیتونم تحت هیچ شرایطی فراموشش کنم. واقعا بهش نیاز سکسی دارم. خیلی دلم میخاد بتونم باهاش سکس کامل داشته باشم اما نمیشه. خانواده من خیلی مومنن. اما اولین تجربه عشقیم با اون بوده. خیلیم دوسش دارم. نمیدونم چکار کنم از طرفی به هم که نمیرسیم از طرفی منم شوهر نمیکنم که بتونم فراموشش کنم. تو این مدتم با چندین نفر خواستم دوست شم که فراموشش کنم اما همه دوستیهام زود کات میشدن. به هیچ عنوان نمیتونم دست مرد دیگه ای جز اونو بگیرم. اینم میدونم که اون مال من نیست برای زنشه. خدا کمکم کنه. ای کاش کرم نمیریختم که حالا وضعم اینطور بشه. لطفا راهنماییم کنید؟؟؟؟؟؟
ببین شتر سواری دولا دولا نمیشه.خیلی دوست داره و آدم خوبی بوده که تا حالا نترکوندتت.وقتی اجازه دادی کست رو بماله وآبت رو بیاره هیچ فرقی با دادن نمیکنه بزار بکنه نه اونو عذاب بده نه خودتو
من میخام ازدواج کنم. اگه بذارم بکنتم اون موقع چجوری ازدواج کنم. نه. نمیشه. تصمیم دارم همینطوری باهاش ادامه بدم تا ازدواج کنم. اره واقعا آدم خوبیه که تا حالا پردمو نزدهو کاری نکرده. بهش خیلی مطمئنم. خودشم خوب میترسه. از آبروش و از خانمش.
بیا تو فیس بوک اسم منو سرچ کنMOJE SARKESH اونجا راحت تر میشه حرف زد اینجا ادمای بی جنبه زیاده امنیت نداره
سلام
من یک راه حل خوب دارم
اگه خواستید تماس بگیرید تا بگم؛
09191215876
محمدرضا
بیا با من حاضرم قسم بخورم فراموش کنی.من مجردم به ما هم بها بدید
age bekhai mitonim baham shan beshim ta ono az yadet bebari montazere javabeton hastam
[email protected]
Baid faramoshsh koni sakhte .Man ham dashtam nadidamsh tamom shod.
این شمارمه بزن تا راهماییت کنم 09183171877
واقعا سخته عشق اول را فراموش كردن، بايدسعي كني،وبامرد ديكه اي كه كمي سنش از تو بالاتره و درك بكنه تو را وبهت احترام بذاره وشرايط روحي اون هم مثل تو باشه ارتباط برقرار كني، مثل، ،،،من،[email protected]
برای فراموش کردن باید یک دوست پسر توپ راستگو پیدا کنی مواظب گرگ ه باش