دوستان من زیاد میام اینجا.امروزم خواستم خاطرمو بنویسم نه داستان
من خودم میدونم که دارم حقیقت رو مینویسم پس هرکی مایله باور کنه هرکی هم که مایل نیس باور نکنه.
اسمم نسیم هستش.17 ساله.قد نرمال.قیافم هم معمولیه.نه زشت.نه خوشگله خوشگل
به قول دوس پسرم زنه خوشگل نگه داشتنش سخته.
ساعت یک شب بود.چشامو بسته بودم که با صدا گوشیم بیدار شدم.دیدم مرتضی (دوس پسرم) اس داده.بی هوا رو لبام خنده اومد.یکمم تعجب کردم.پیامو باز کردم نوشته بود نسیم بدجور هواتو کردم.گفتم الهی فدای چشات بش چرا هنوز بیداری؟؟
گف خوابم نمیبره.گفتم چشاتو ببند میبره.گف نسیم میای ببینمت؟؟
با تعجب گفتم الان؟؟میدونی چی میگی؟ساعت 1 خورده ایه شبه.گف اگه بخوای میتونی.بعده کلی اصرار راضی شدم
یکمم از نقشه ی خونمون براتون بگم که اتاق من دوتا راه ورودی داره.یدونه از پارکینگ یدونه هم از پذیرایی خونه.
خلاصه بلند شدم لباس خوابامو دراوردم و مانتو شلوارمو پوشیدم.شال هم انداختم سرم.یه بالش گزاشتم زیر پتوم تا یکی اومد فک کنه زیر پتوام.
خیلی اروم از اتاقم اومدم بیرون و به پارکینگ رسیدم.از خونه اومدم بیرون.به مرتضی اس دادم کجاس گف سره کوچه.منطقه ما نه بزرگه نه کوچیک.رسیدم سره کوچه با نفسه تنگ.قلبم تند تند میزد.سوار ماشین شدم.دس دادیم و سلام علیک کردیم.ماشین رو روشن کردو راه افتاد.مرتضی گف بزا نفست تازه شه بعد میحرفیم.هنوزم ته دلم میترسیدم.
بعد یه مدت ازم پرسید کجا بریم گفتم نمیدونم.منو مرتضی قبلا هم باهم بودیم.یعنی باهاش بیرون رفتم دست دادیم بوسم کرده ولی تا بحال موقعیتش نبوده که به بغلش برم.
خلاصه ماشینو برد بیرون شهر.یجا واستاد.همه جا تاریک بود.ساعت دو شب بود و هیچ ماشینی عبور نمیکرد.با اینکه چراغی نبود ولی نور ماه اونقدی بود که قیافه عشقمو ببینم.ماشینو که خاموش کرد بهم نگا کرد.گف خب چطور مطورایی؟؟گفتم خوبم.صندلیشو خوابوند بوی عطرش تو ماشین پر شده بود.بهم اشاره کرد که برم بغلش.نگاش کردم گفتم چوری اونجا جا بشم؟؟
گف بیا خودم جات میکنم کوچولوی من.اومدم نزدیک گف بیا روی پام بشین.نشستم روی پاش.یکم نگاش کردم بعد سرمو گذاشتم رو سینش.بوی عطرش تو بینیم پیچیده بود.داشت دیوونم میکرد.دوتا از دکمه های پیرهنشو باز کردم و با موهای کوچیک سینش بازی کردم.بعد هم یه بوس کوچولو نشوندم رو سینش.بلند شدم و نگاش کردم.چشاش بسته بود.یه دستشم روی کمر من بود.اروم لباشو بوس کردم.عکس العملی نشون نداد.دوباره نگاش کردم.وای خدا من عاشق این پسر بودم.عاشقه این چشمای کشیده ی عسلی.عاشق مژه های بلندش.عاشق ریش زیر لبش.عاشق لبای کوچولوش.دوباره لبمو گذاشتم رو لبش و دو بار ساده بوسش کردم.خواستم لبامو از رو لباش بردارم که دستشو گذاش پشت گردنم و فشارم داد سمت خودش.حالا اونم داشت با لبای داغش لبای منو میخورد.خیلی لذت داشت.سرمو بردم و زیر گردنش قایم کردم.صدا نفس هام کله ماشینو گرفته بود.چشامو باز کردم.گردنش جلو چشام بود.لبامو نزدیکش کردم و گردنشو بوس کردم و بعدم زبونمو زدم بهش.یبارکی بازو هامو محکم گرف و فشار داد.نگاش کردم گفتم چت شده؟هیچی نگف بلندم کرد.حالا من رو پاهاش نشسته بودم.دیدم داره به سینه هام نگا میکنه
گفته چیه شیطون؟؟زود زیپ مانتومو کشید پایین.زیر مانتوم چیزی نداشتم جز یه سوتین آبی کاربنی که به بدن سفیدم خیلی میومد.سوتینو داد بالا و دوباره به سینه هام نگا کرد.چشاشو گرفتم گفتم نگا نکن دیوونه روم نمیشه.گف باشه دستاتو بردار.دستامو برداشتم.دستاشو گذاش زیر کونم و یکم اوردتم بالا.اروم نوک سینمو برد تو دهنش.اروم اروم میخوردتش و منم کیف میکردم.هی این سینه هی اون سینه…
مدام سینه هامو میخورد.گفتم گاز نگیریا.انگار تازه یادش افتاده بود محکم نوک سینمو گاز گرف که درد زیادی کشیدم گفتم بیشور چرا گاز میگیری.دوباره اروم خوردش تا دردش کمتر شه.گف برو رو صندلی خودت.اومدم اینور نشستم خواستم زیپ مانتومو بکشم بالا که گف نکش.نگاش کردم دیدم داره دکمه شلوارشو باز میکنه.بازش کرد و کیرش رو اورد بیرون.کیرش نه اونقدی بزرگ بود که من بترسم نه اونقدی کوچیک که ضد حال بخورم.خلاصه واسه پاره کردن کونه من اندازه بود.گف نسیم میخوری؟؟گفتم نه میترسم.خندید گف اسکل مگه دارم میکنمت خوردن که ترس نداره.راضیم کرد.خم شدم.موهاش یه کوچولو درومده بود.یاده خودم افتادم که موهامو زدم یانه.خیالم راحت شد چون دیروزش زده بودمشون.
دستمو گرفتم دور کیرش و گذاشتمش دهنم.یکم با زبونم باهاش بازی کردم.تو حین اینکه شالمو از سرم درمیاورد و کلیپسمو باز میکرد گف دستتو نزار دورش میخوام ببینم چجور میخوریش.یه مزه ی خاصی تو دهنم بود.ولی انگار شیرینی و شوری رو باهم قاطی کرده بودن که داش حالمو بهم میزد ولی به خاطر عشقمم شده تحمل میکردم تا یکم حال کنه.دستشو میبرد لای موهای سرم و با سینم بازی میکرد.بهم گف بسه دیگه. بریم عقب؟؟اون لحظه توحال خودم نبودم گفتم کدوم عقب؟؟با چشم بهم اشاره کرد برم صندلی عقب.منم رفتم.خودشم اومد.دوباره نزدیکم شد و لبامو بوسید گف دراز بکش.راستش تا اون موقش بهم خوش گذشته بود دوس نداشتم تموم شه.دراز کشیدم.من پاهام باز بود و مرتضی لای پای من نشسته بود.دکمه شلوارم و زیپشو باز کرد و کشید پایین.یکم دس زد به رون و شکمم.شورتمم کشید پایین.چیزی نمیگف.فقط دس میزد به کسم و میمالیدش.خم شد.چون ماشین 405 بود راحت جا شده بودیم.زبونشو اروم زد به کوسم و باهاش بازی کرد.اونقد که صدا نفس هامو اه و ناله هام ماشینو گرفته بود.فکر ساعت بودم اما این حال و اوضاع رو دوس داشتم واسه همین از مرتضی نپرسیدم که ساعت چنده.انقدر به خوردن ادامه داد که ارضا شدم و بی حال شدم.بهم گفت جونم عشقم.همینو مخواستم.گفتم مرتضی یجوریم.گف چجوری؟؟
هیچی نگفتم.گف کوچولوی من یکم صب کنی حالت بهترم میشه.کیرشو گذاش روی کوسم.اونقد بهش اعتماد داشتم که بگم نبره تو.چنتا ضربه با کیرش به کوسم زد که دوباره ارضا شدم.کلمات خوبی بکار میبرد که تو حشری شدنم بیشتر تاثیر داشت.من عاشق کلمات عاشقونش بودم.
اب دهنشو ریخت تو دستش بعدم مالیدش به کیرش.اب کوس منم با دستش هدایت کرد سمت کونم.نوک کیرشو گذاشت دمه کونم.نگاش کردم.گفت نترس خانومیه من.زود تموم میشه.اروم بردش تو.یه لحظه حس کردم جونم از کونم درومد.اشکم درومد گفتم درش بیار درش بیار.درش اورد دراز کشید روم.گف نازه من ببخشید.یکم صب کنی تمومه.
بوسم کردو دوباره بلند شد.دوباره اب دهنشو زد به کیرش و گذاش نوک کونم.بازم فشار داد به سمت داخل.اروم اروم این کارو میکرد ولی من شدیدا درد میکشیدم و گریه میکردم.اونم میگف جونم عزیزم الان تموم میشه.دستمو گذاشتم دمه کونم.متوجه شدم کیرش کامل درون کونمه.یکم خیالم راحت شد.این لحظه خیلی بهم سخت گذشت.دوباره اروم دراوردش.از قیافش معلوم بود که خیلی حشریه ولی به خاطرم مراعات میکنه.سری بعد یکم تند تر بردش تو.یکم که جا وا کرد دیگه امونم نمیداد.با دستاش پاهام گرفته بود و کیرشو هل میداد تو کونم و درمیاورد.بازم داشتم لذت میبردم.دوس نداشتم ابش بیاد و تا همیشه کیرش تو کونم جلو عقب بشه.
با کف دستاش میزد رو لمبه های کونم.طوری که صداش کل ماشینو گرفته بود.گف نسیم داری چیکار میکنی؟جواب ندادم محکم زد رو کونم گف نسیم داری چیکار میکنی؟؟گفتم دارم میدم.گف چی میدی؟گفتم کون میدم.گف فدای کونت بشم من.کونت جر خورد نه؟؟کونت باز شد؟؟کی بازش کرد؟؟کی کونتو افتتاح کرد؟؟کی کیرشو برد تو کونه تنگت؟؟منم هربار میگفتم مرتضی.اونم میگف جونه مرتضی.مرتضی فدات شه.جنده کوچولوی خودمی.کوس و کونت فقط واسه منه ها.با این کیر یجوری کردمت که جر خوردی.سرعت تلمبه زدنش بیشتر میشد.ضربه های کف دستش محکم تر میخورد به کونم.جوری که میسوخت.گفت داره میاد.هیچی نگفتم.گف کجا بریزم بازم چیزی نگفتم.یه لحظه احساس داغی کردم تو کونم.نگاش کردم کیرش تو کونم بود و بی حرکت واساده بودو چشاشو بسته بود.کیرشو دراوردو روم دراز کشید.یه مدت هیچ حرفی نزدیم.بعد لبامو بوسید گف چطور بود؟؟لباشو خوردم فهمید خوشم اومده.گف نسیم من میخوامت توهم منو میخوای؟با سرم گفتم اره.گف پس مطمئن باش واسه خودمی.یاده ساعت افتادم.گفتم ساعت چنده مرتضی؟؟یدفه نگا کرد ساعت پنج بود.زیاد هول نکردم.چون بابام ساعت هف میرف سره کار.مامانمم دیر پا میشد.گف بریم عشقم؟؟گفتم بریم.از زیر صندلیا دوتا ساندیس اورد خوردیم.چندان سرد نبود ولی خوب بود.
رسیدم خونه.اروم کلیدو انداختم تو در.رفتم پارکینگو بعدم اتاقم.کونم درد میکرد.راه رفتن واسم سخت بود.لباسامو عوض کردم.متوجه بالش زیر پتو شدم.معلوم بود که کسی اتاقم نیومده.دس زدم به سوراخ کونم انگار واقعا ج خورده بود چون سوزششو حس میکردم.رفتم پذیرایی.اتاق خواب مامان بابامو دیدم.جفتشون خواب بودن.با خیال راحت پهن شدم وسط حال.
صدای گوشیم اومد.نگاش کردم مرتضی اس داده بود خوبی کوچولوی من؟؟
ومن بی توجه به حاله خوبم گفته مرتضی عاااااااااااااااشقتم.
تموم
نوشته: نسیم.
قشنگ بود
قشنگ بود من هم سابقه سکس تو ماشین رو دارم
خوب بود…….. من ساعت 3 دوست دخترمو از خونشون در اوردم ساعت شیش رفت خونشون باباش بیدار بود کونشو پاره کرده بود
.بیا منم تو ماشین بکنمت