د از سکس اون شبم با سپیده (دختر خوندم) کلا دیگه نگاهم به دیگران تغییر کرد و احساس میکردم خوب مگه چه عیبی داره ۲تا آدم همدیگرو بخوان با هم باشن فارغ از ارتباطات خونی که با هم دارن یا باید و نبایدهای دینی.
برای همین به خواهرم که بسیار زیبا بود و تازه هم ازدواج کرده بود نظر پیدا کردم.البته او تنها کسی بود که از فامیل خودم با من قطع رابطه هم نکرده بود و با هم رفت و آمد داشتیم.از سکسم با سپیده چند ماهی میگذشت و تو این چند ماه سکسهای فوقالعاده هارد و هاتی با هم داشتیم.که البته بیشتر نظر سپید بود که از سکسهای هیجانی لذت میبرد و این باعث شده بود که تو بدن و رفتارش تاثیر زیادی بزاره.و بدن زنونه پیدا کرده بود که مادرش فکر میکرد با سعیید ارتباط سنگینی پیدا کرده که همین باعث شده بود به فکر ازدواج کردنشون بیوفته که البته من هم موافق بودم.
بگذریم میخوام چگونگی ارتباط سکسیم رو با خواهرم مهری بگم که تقریبا ۳ ماه بعد از سکسم با سپیده اتفاق افتاد
مهری ما الان ۲۹ سالشه و پارسال با هم دانشگاهیش ازدواج کرد.دختر بسیار زیبا و سکسی بود بطوری که مجردیم همیشه به خودم میگفتم حیف خواهرمه.اما یادم نمیره وقتی تو خونه با هم بودیم و اون جلوم راه میرفت یا از حموم که بیرون میومد فقط با یه حوله دورش واقعا تحریک میشدم.اما خوب خواهرم بود دیگه.اما بعد از سکسم با سپیده فکرم تغییر کرده بود و میگفتم حیف که از دستم در رفته.تا اینکه یهروز دفتر خاطرتش رو تو خونشون دیدم و اونو برداشتم و بردم با خودم.چه کاری کرده بود و با کیا دوست بود و خلاصه خاطرات جالبی توش بود تا چند صفحه ی که برام خیلی جالب بود.برای من بود که اونم راجع به من همون فکرای حیف که داداشمه رو داشت و اینکه خوش به حال الهام داداش جیگرمو خوب تور کرد و اگه خواهرش نبودم که نمیذاشتم دست هیچ کس دیگی به بدن مثل مرمر داداشم بخور و این حرفا.
با خوندن این صفحه ات خود بخود کیرم شق کرده بود.و دنبال یه راه میگشتم که کاری کنم.
۲-۳ روز بعد از برداشتن دفتر خاطرات بهم زنگ زد که داداش کارت دارم گفتم شرکتم بیا .طرفای ظهر بود که اومد.و داشت با زبون بیزبونی میگفت که اون روزی که خونمون بودی دفترم گم شده ندیدیش.که بیمقدمه گفتم چرا دست منه.اون روز چیزی خواستم بنویسم دنبال کاغذ گشتم رفتم تو کمد دست کردم این افتاد دستم بعد که نوشتنم تموم شد بعضی صفحه هاش برام جالب اومد نتونستم جلو خودمو بگیرم برداشتم خوندم.کشو میزمو باز کردم و دفترو بهش دادم.با صورتی سرخ که هم از خجالت بود هم عصبانیت گفت: اینا خصوصی بود.بعد با لحنی کنجکاو گفت کجاش برات جالب بود؟
گفتم خودم که یهو سرخ شد و اومد چیزی بگه.پاشدم رفتم طرفش دست گذشتم رو لباش گفتم هیس.چیزی نمیخواد بگی.اون که هنوز فکر میکرد من شاکی شدم گفت :داداش توضیح میدم.گفتم لازم نیست عیبی نداره که من اتفاقا کیف کردم.که خواهرم اینقدر هوادارم است.ببینم هنوزم همون داداش جیگرت موندم یا دیگه داوود جیگرته؟ نمیدونست چی بگه گفت یعنی چی داداش؟گفتم یعنی الان که با اون میخوابی خوب بهت حال میده یا هنوزم دوست داری با من یه حالی کنی؟گفت داداش این چه حرفیه اینا مال قدیماست.پاشدم رفتم طرف در و به منشیم گفتم :با خواهرم یه جلسه دارم کسی مزاحم نشه.درو قفل کردم و رفتم طرف مهری.و به سرو صورتش دست میکشیدم و گفتم ولی همون قدیما من هم میگفتم حیف که خواهرمی ولی الان نه مهم نیست چه عیبی داره هم من میخوام هم تو.گفت آخه دیگه دیره هم تو زندگی داری هم من
گفتم مهم نیست که توهم زندگیتو میکنی من هم زندگیمو میکنم داود هم با داداشت قرار داشته باشی که شک نمیکنه همینجور الهام من.و تو این حال داشتم باهاش ور میرفتم و اون از استرس پاشده بود سرپا و من داشتم باهاش ور میرفتم و کونو پستنشو میمالوندم و تو گوشش پچ پچ میکردم.اونم با وجودی که همه بدنش داشت میلرزید با چشمای بسته و دهن باز که با صدای حشری نفس میکشید به حرفم گوش میکرد.
منم که دیدم همه چی حاضره شروع کردم به لب گرفتن و باسنشو میمالوندم و به کیرم که شق کرده بود فشار میدادم مهری رو و کیرمو رو کوسش میمالوندم. که بعد از یه لب حسابی گرفتن تو صورتش نگاه کردم و روسریشو که به خاطر مالوندن سرو گردنش افتاده بود رو شونه اش برداشتم رو میزم انداختم و به لای موهاش دست کشیدم و نوازشش میکردم و گفتم مهری جونم عزیزم خوش بحال داود مثل الهام.با چی میخوابن اینا نه؟گفت: کوفتشون بشه هر دوشون و دوباره لبشو داد بهم و منم براش حسابی خوردم توری که زبونشو میکشیدم وقتی میخواست لبهاشو برداره از لبم. و وقتی دردش اومد با شیطنت یه بشگون از سر کیرم گرفت که ای وحشی یواش.شلوارمو از پام در آوردم و گفتم هنوز وحشیو ندیدی.که اومد طرفم نزاشت شرتمو در بیارم گفت وایسا کار خودمه.بعد لباسم رو در آورد و نشست به کیرم
از رو شرتم دست میکشید و گفت وای این دیگه چیه؟ میگم چقدر کون و پرو پاچهٔ الهام گندست معلومه دیگه با این اونو میگای.بعد شرتمو کشید پاین وکیرم افتاد بیرون میمالوندش به صورتش و میگفت جون وایییییییی چه چیزیه این .لیس جانانه زد توری که گفتم همین اول کار آبمو میکشی بیرون بعد پاشد گفت همین الان اینجا ترتیبمو میدی؟گفتم آره دیگه الان من یا تو میتونیم بیخیال بشیم برای بعدن بمونه؟گفت من که اصلا گفتم منم نه گفت پس برو کارمندارو رد کن چون نمیخوام با ترس و لرز بدم گفتم الان که لختم؟ گفت دیگه دیگه لباسمو تنم کردم دوباره و رفتم از اتاق بیرون و به منشی و باقی کارمندا گفتم امروز رو برن خونه ساعت ۱ بود و همه استقبال کردن.۱۰ دقیقه بعد رفتن در واحد رو بستم و رفتم سر وقت مهری که دیدم رو کاناپه چرمی که تو اتاقم بود ولو شده و لخت منتظرمه چند دقیقه دور ایستادم و به اندام مثل پری دریایی مهری نگاه میکردم و باورم نمیشد چیزی که میدیدم سینه ی که انگار تو سوتین است به همون خوش فرمی و سفتی یه بدن مثل دلفین زیبا و کوسی که معلوم بود چه چیزیست خوش تراش و زیبا لباسمو کندم که بپرم روش که یهو فکری به سرم زد و گفتم پاشو و برام راه برو و خودتو برام نمایش بده.رفتم نشستم رو کاناپه و اون رو بلند کردم که برام عشوه بیاد.
و خواهرم چی کار کرد کم مونده بود از وری که با کیرم میرفتم ارضا شم.قمبول که کرد جلوم و با اون دستای نازش میزد رو یه لوپ کونش و موج میافتد رو اون بدن ژلهای احساس میکردم دارم میکنمش و همون جوری کیرم تکون تکون میخورد.خلاصه گفتم بیا مهری بیا ببین من بهتر میکنم یا داوود گفت اومدم عزیزم بیا بکن ببینم من خوش کوس ترم یا الهام و اومد نشست جلوم و زانو زد رو زمین و کیرمو گذاشت تو دهنش و میخورد و موقع ساک زدن تو چشمم نگاه میکرد .اوم اووم اوومممممم همینجور میگفت و کیرمو میخورد بدنمو نوازش میکرد و کیر میخورد و منم که دیگه نمیدونستم دارم چطوری حال میکنم و اه و اوهم بلند بود کیرمو با دستش میمالوند و میگفت جوووووون ووووویییییییییییی به این میگن کیر مال منه امروز مگه نه؟ گفتم آره عسلم همش
مال تو بخورش فقط خایه هام و لیس بزن گفت چشم عشقم.تخممو کرده بود تو دهنش و میخورد و من هم رو هوا بودم و دست از پام نمیشناختم. چنگ انداخته بودم به موهاش و سرشو گرفته بودم تو دستم و تو دهان مهری تلمبه میزدم کیرمو.
صدام که بلند شد فهمید آبم تو راهه لبشو غنچه کرد جلو کیرم و با زبونش میزد سر کیرم و با دستشم کیرمو میمالوند و جیغ میزد آب آب بده که من دیگه نفهمیدم و پاشیدم تو دهنو صورتش وایییییییییییی که چه حالی میداد مثل یه کوه آتش فشان داشتم به خودم میلریزدم و آبمو خالی میکردم تو دهنش زبونشو آورد بیرون و آب کیرمو که تو دهانش جمع شده بود نشونم داد و خواست بگه جون که آبم پرید تو گلوش و سرفش گرفت و باخنده قورتش داد و گفت جون عزیزمی چه آبی بود شورررررر داغم بود وایییییییی حال داد پاشو نوبت توئه که کسمو بخوری منم آبم بیاد فعلا,گفتم چشم فدات شم بیا بشین رو دهنم کستو بخورم .و همون جور که نشسته بودم رو کاناپه اومد و سرپا رو کاناپه ایستاد و یه پاشو این ورم و یه پاشو انورم گذاشت و دستشو رو پشتی کاناپه دو طرف سرم گذاشت و کوس هولوشو بهم نشون میداد و میپیچید به خودش و میگفت چطوره جیگرتو بخورم.خوب کوسی دارم.من که اون پستونای به بزرگی و گردی نارگیل مهری و میدیدم بالا سرم و داشتم میملوندم اونارو نتونستم جوابی پیدا کنم که بگم با نیشخند گفت باشه داداشی میدم آنهاراهم بخوری و بمالونی اصلا برام بذار لاش و روش ارضا بشی ولی اول کسم بخور برام چه جوره خوشت میاد؟ کوسش که مثل یه تیکه کتلت پف داشت و بهمون رنگ بود معلوم بود زیاد داده یا داوود حسابی گایدتش ولی مشخص بود که کوس توپ و باحالیه چوچولش هنوز مثل الهام خودم بیرون نزده بود و مثل یه دختر فقط یه چاک لای پاش بود ولی خوب چه چاکی که من جلوی خودمو نمیتونستم نگاه دارم و همینجور زبونمو میمالیدم به کوسش و براش لیس میزدم و حتا زبونمو میکردم تو کوسش طوری که با دماغ میرفتم تو کوسش و چوچولشو میمالوندم اونم که حسابی داشت از حال میرفت
توری شد که نتونست رو پاهاش وایسه و ولو شد منم برا اینکه حسابی برای مهریمون سنگ تموم بذارم اونو کشیدم رو کاناپه و خودم نشستم زمین لنگشو دادم دستش که بگیره بالا و براش بازم خوردم کسشو واییییییییییی که چه کیفی میکرد خواهرم موهامو چنگ میزد و با جیغ میگفت بخور الان میاد بخور اومد جووووون بخور کسمو آره آره جیغ میزد و لرزه زیادی رو بدنش داشت و همین جور کسشو تو دهنم فشار میداد نگاش کردمو با کیرم مالوندم روش که جیغ زد وای مهران چه داغه سوختم و دستمو گرفت منو کشید رو خودش و کوسش که اینقدر خیس بود که در همون حاله روش دراز کشیدن کیرم سور خورد و رفت تو کوسش که همون لحظه ارضا شد و چنگ انداخت کمرم و جیغ زد ایییییییییی مهران اومد عزیزم اومد جووووون واایییییییییییی توم حسابی خیس شد آخ جون.کیرمو کشیدم بیرون چون تو کوسش واقعا داشت میسوخت
بعد سریع بغلش کردم که آروم بشه مثل کوره داغ بود داغ که نه داشت میسوخت.میبوسیدمش و قربونش میرفتم.گفت مهران خیلی حال داد حالا بکن منو یالا.زدم رو لوپای کونش گفتم چشم شما بده من میکنم.لبخند شیطونکی زد و گفت: کون میخوای بلا؟ گفتم اگه بشه برای پیش غذا که از خنده ریسه رفت.و رو کاناپه بر گشت و برام قمبول کرد گفت بیا کونمو بکن عزیزم.که یدونه زدم رو کونش و گفتم از رو کاناپه پاشه و رو دسته کاناپه با شکمش دراز بکشه که وقتی این کارو کرد کونش رو دسته کاناپه آماده گاییدن شد و چون با شکم رو کاناپه بود پاهاشم زمین نبود و رو هوا آویزون بود یعنی اصلا کاری برای انجام دادن نداشت جز دادن!!
رفتم وسط پاهاش و ا ونارو باز کردم و کونشو برانداز میکردم کیرمو هول دادم تو کوسش که حسابی خیس شد و کشیدم بیرون و با آب کوسش سوراخ کونشو نرم میکردم و توف مینداختم تو کونش و باز میکردم تو کوسش و کیر خیسمو میکشیدم بیرون و میمالوندم رو سوراخ کونش که مهری میگفت جون تو هم چه کارای بلدیا شیطون این از مدل گایدنت اینم از نرم کردن سوراخم بیخود نیست الهام روز به روز خوشگل تر میشه.گفتم دیگه دیگه ما اینیم.گفت خوب توام زود باش دیگه کونم به خارش افتاد بکن گفتم چی؟گفت بکن هی میگفتم چی اونم میگفت بکن کونمو بکن که یواش یواش سر کیرمو گذاشتم دم سوراخ و هل میدادم تو که صداش تغییر کرد آاایییییی بکن اوووومممممممم وای جر خوردم آااییییییی توف بزن مهران آایییی کشیدم بیرون و بازم براش توف زدم و تکرار کردم چند بار این کرو تکرار کردم که دیگه داشت جا وضع میکرد و مهری هم دیگه داشت با حال ناله میکردم که شروع کردم به تلمبه زدن که دیدم نه داره لذت میبره اونم چه لذتی جیغهای از رو شهوتش اتاقو برداشته بود و منم چه تلمبهای میزدم .میزدم رو باسنش میگفتم خوبه ؟ در چه حالی? میگفت بکن جون بکن که داری جر میدی آب بریز یالا آب کیرتو خالی کن که حسابی این حرفش حشریم میکرد که یهو آبم پاشید تو کونش از نعره کشیدنم فهمید دارم ارضا میشم که جیغ میزد واااایییی بریز بریز بریز جونم که یهو توشو خیس کردم که جیغش در اومد جووووون چه داغه اووووومممممممم که دیگه پاهام داشت شول میشود و نمیتونستم رو پاهام وایسم که سریع از زیر کیرم پاشد و اومد منو گرفت و نشوند رو کاناپه نشست بغل دستم و بغلم کرد جون داداشی آروم باش حال داد؟ حرف نمیتونستم بزنم فقط نفس نفس میزدم.
یواش یواش که آروم شدم دیدم داره کیرمو با دستمال نم دار تمیز میکنه حسابی و برام ساک زد.ووووووااااییییییییی که چه ساکی انگار نه انگار الان ارضا شدم کیرم شق کرد اونم چه شقی.گفتم کس میدی؟گفت آره کیر میخوام ببین چه کیری داری یه وجبه اووففففففففف چه قدرم کلفته فکر کنم زوری بره توم. که پاشد اومد روم من که رو کاناپه ولو بودم اون هم نشست رو کیرم که کیرم واقعا داشت به زور میرفت تو کس نچندان تنگش.
جیغهای باحالی میزد و همین جوری رو کیرم بالا پایین میکرد که یواش یواش داشت همه کیرمو جا میداد تو خودش منم حسابی پستونشو مالوندم و بعضی وقتم کونشو میمالوندم که خیلی کیف میکرد و با دستش همه تخت سینمو نوازش میکرد.جیغ میزد آااااییییییییی خوب میدم ؟ کسو میبینی چطوره به این میگن کوسا میبینی.میگفتم آره کوس بده جووووون که حسابی داشت روم سواری میکرد که یهو حس کردم کیرم و کردن تو آب جوش و سوختم فهمیدم داره ارضا میشه که خواستم بلندش کنم جیغ زد نه روم فشار آورد و بلند نشد خم شد روم و صورتمو گرفت و نگام میکرد و گفت بریز توش زود باش آااییییییییی که منم دیگه نمیتونستم خودمو نگه دارم و ارضا شدم اونم چه ارضایی.خوابید روم و از هم دیگه لب میگرفتیم و اونم که ارضا شده بود هر دومون از حال رفتیم و رو من ولو بود تا اینکه از روم شل کرد که برگرده اونم رو کاناپه ولو بشه.
نگاش کردم و گفتم حالا چی؟ چی میشه چی کار بود کردی؟گفت اونجاشم بذار من فکرشو بکنم.تو نگران نباش.کیف کردی خوب بود بوسیدمش و گفتم آره عزیزم.گفت من باحالترم یا الهام؟گفتم دیگه نشد هر گل یه بوی میده توهم بذار این جوابش بمونه برای من.نیشخندی زدو گفت باشه و این ماجرا فعلا اینجوری تموم شد.
نوشته: مهران