سلام وقت همگی بخیر…
این روز ها خیلی داستانهای این سایت رو خوندم و نتیجه گرفتم که من هم بدترین حالت خفت گیر شدنم که آخرش همش حال بود رو بنویسم! البته بگم که اصلا داستان نویس خوبی نیستم و مطمئنم همه ی دوستان در آخر فحش نثارم میکنن… البته خوب بعضی از داستانها واقعا تخمی بودن …. ولی خوب الان من هم براتون تعریف میکنم…
من الهه هستم 24 سالمه .. توی آپارتمان 24 واحد توی یکی از شهرستانهای جنوب کشور زندگی میکنیم… منطقه ایی که هستیم جای خیلی خوبیه .. در واقع یکی از محله هایی هست که پنج شنبه شبا ترافیک دختر پسر بیداد میکنه..
ظاهر من اینه: قد 169 ، وزن 56 ، سوارکار و البته شنا هم تمرین میکنم و در سطح استانمون مقام دارم. کلا بور و سرخ و سفید هستم! سینه هام کاملا سفت ، گرد و سایز 75 هست!لبای قلوه ایی دارم و دوست پسرم که خیلی لذت میبرد…
بریم سر اصل ماجرا….
یکی از اهالی آپارتمانمون یک زن بیوه (مطلقه) بود که واسه درآمدش از دبی و تایلند لباس میاورد و میفروخت…چند باری رفتم پیشش تا اینکه با هم دوست شدیم.. 1سالی بود که از تصادف سعید میگذشت و دچار مرگ مغزی شده بود بعد از 4 ماه کما به ابدیت پیوست… من اون موقع ها حال و احوال خوبی نداشتم و به سمیرا گفته بودم هوس سکس کردم…که یه روز سمیرا اومد گفت مایو جدید آورده برم ببینم.. اصلا دل خوشی نداشتم که بخوام برم حالا تو اون وضع مایو بخرم!!!!
سمیرا از جریانات منو سعید با خبر بود .. حتی یک بار منو سعید جا نداشتیم ، اون لطف کردو خونشو به 2 تا جوون سپرد…
خلاصه من رفتم پایین خونه سمیرا، چند تا مایو نشونم داد واقعا خوشکل، به سمیرا گفتم میخوام همه رو تست کنم.. اونم قبول کرد..
اول یک تیکه ها رو پوشیدم سمیرا نظر میداد، که یهو گفت چه کونه خوشکلی داری آدم دلش میخواد بگا رفتنشو ببینه، من بلند خندیدم و گفتم آخ خ خ خ خ خ گفتی.. گفت الان خیلی در حسرتی؟ گفتم دلم میخواد یادم بره غمامو …
گفت کاش الان یه کیر بود حال میداد بت.. منم فقط آخخخخو اوخ خ خ خ خ میکردمو ادای آدامای حشری رو در میوردم (البته ادا نبود) تا اینکه نوبت به مایو چند تیکه رسید. آخ دیگه چشمای سمیرا داشت در میاومد… گفت بابا تو ته استیلی.. یه لحظه احساس کردم چشماش واقعا نا پاکه و دیگه اون شوخی نبود….
بش گفتم امروز حالت خوب نیستا… گفت آره همش دوست دارم یکی بکنتت منم سیر نگات کنم.. بعد وقعی که داره آبت میاد آبتو بخورم..
این روز ها خیلی داستانهای این سایت رو خوندم و نتیجه گرفتم که من هم بدترین حالت خفت گیر شدنم که آخرش همش حال بود رو بنویسم! البته بگم که اصلا داستان نویس خوبی نیستم و مطمئنم همه ی دوستان در آخر فحش نثارم میکنن… البته خوب بعضی از داستانها واقعا تخمی بودن …. ولی خوب الان من هم براتون تعریف میکنم…
من الهه هستم 24 سالمه .. توی آپارتمان 24 واحد توی یکی از شهرستانهای جنوب کشور زندگی میکنیم… منطقه ایی که هستیم جای خیلی خوبیه .. در واقع یکی از محله هایی هست که پنج شنبه شبا ترافیک دختر پسر بیداد میکنه..
ظاهر من اینه: قد 169 ، وزن 56 ، سوارکار و البته شنا هم تمرین میکنم و در سطح استانمون مقام دارم. کلا بور و سرخ و سفید هستم! سینه هام کاملا سفت ، گرد و سایز 75 هست!لبای قلوه ایی دارم و دوست پسرم که خیلی لذت میبرد…
بریم سر اصل ماجرا….
یکی از اهالی آپارتمانمون یک زن بیوه (مطلقه) بود که واسه درآمدش از دبی و تایلند لباس میاورد و میفروخت…چند باری رفتم پیشش تا اینکه با هم دوست شدیم.. 1سالی بود که از تصادف سعید میگذشت و دچار مرگ مغزی شده بود بعد از 4 ماه کما به ابدیت پیوست… من اون موقع ها حال و احوال خوبی نداشتم و به سمیرا گفته بودم هوس سکس کردم…که یه روز سمیرا اومد گفت مایو جدید آورده برم ببینم.. اصلا دل خوشی نداشتم که بخوام برم حالا تو اون وضع مایو بخرم!!!!
سمیرا از جریانات منو سعید با خبر بود .. حتی یک بار منو سعید جا نداشتیم ، اون لطف کردو خونشو به 2 تا جوون سپرد…
خلاصه من رفتم پایین خونه سمیرا، چند تا مایو نشونم داد واقعا خوشکل، به سمیرا گفتم میخوام همه رو تست کنم.. اونم قبول کرد..
اول یک تیکه ها رو پوشیدم سمیرا نظر میداد، که یهو گفت چه کونه خوشکلی داری آدم دلش میخواد بگا رفتنشو ببینه، من بلند خندیدم و گفتم آخ خ خ خ خ خ گفتی.. گفت الان خیلی در حسرتی؟ گفتم دلم میخواد یادم بره غمامو …
گفت کاش الان یه کیر بود حال میداد بت.. منم فقط آخخخخو اوخ خ خ خ خ میکردمو ادای آدامای حشری رو در میوردم (البته ادا نبود) تا اینکه نوبت به مایو چند تیکه رسید. آخ دیگه چشمای سمیرا داشت در میاومد… گفت بابا تو ته استیلی.. یه لحظه احساس کردم چشماش واقعا نا پاکه و دیگه اون شوخی نبود….
بش گفتم امروز حالت خوب نیستا… گفت آره همش دوست دارم یکی بکنتت منم سیر نگات کنم.. بعد وقعی که داره آبت میاد آبتو بخورم..
منم ادا واسش در آوردم.. گفت یادته همیشه میگفتی واسه سعید میرقصیدی و لخت میشدی، میخوام ببینم .. از آرزوهامه.. یاده سعید افتادم گفتم آهنگ بذار.. آهنگ این منو تهی رو گذاشت …
منم بی ارداه کونمو تکون دادم..
یاده سعید افتادم و پشتمو کردم به سمیرا کون تکون میدادم تا اینکه سوتین مایو رو در آوردم ، آهنگ ریپلی شد و من داشتم شرتمو در میاوردم همپنان پشتم به سمیرا بود، که شرتمو نیمه کشیدم تا زیر کونم پایین اما در نیاوردم و کونمو عقب دادم نیم دایره ایی تکون میدادم. که سمیرا گفت کاش الان یه کیر اینجا بود .. منم بلند گفتم آخخ خ خ خ خخخ …کیر بیار برام… بیار منو بکنه… بیار منو جر بده… بیار که کونم میخاره …آخ خ خخ
اینهارو میگفتمو شرتمو بیشتر میکشیدم پایین تا اینکه کسم معلوم شد…
داشتم دلا میشدم که شرتو بکشم پایین که یه چیز سیخ پشت کونم حس کردم
تا اومدم به خودم بیام تو بغل یه مرد بلند قد سیاه بودم.
به عربی به سمیرا گفت درو ببند من واقعا داشتم میمردم از ترس…اما من اون لحظه واقعا لخت بودم و تو بغل مرده که حدوده 37 یا 38 سالش بود…
سمیرا گفت الهه مقاومت نکن .. فقط کون بده بره..
اشک تو چشمام بود.. دنیا رو سرم خراب شده بود… صمیمی ترین دوستم.. که حتی میدونست من اپنم!!!!!! وای باور نکردنی بود که الان داری میری زیر یه مرد عرب….
شروع کرد بوسیدنو بو کردنم… انقدر گوشامو لیس زد رفت سراغ سینه هام.دیکه واقعا نفس نفس میزدم و خودمو شل کردم،
یکیشونو فشار میداد اون یکی رو گاز میگرفت..وای ی ی ی ی ی، خیلی لذت بخش بود سینه هامو گاز میگرفت و وقتی آخ میگفتم اون هم بلند آه میکشید.
سینه هامو 10 دقیقه گاز گرفت.. خورد و مکید
آروم رفت دوره نافم..نافمو میبوسید من هم شکممو خیلی تکون میدادم چون داشتم از حس میمردم!
یه لحظه سمیرا رو دیدم که داره لخت میشه!!!!!
وای نکنه واقعا میخواست بیاد سکس 3 نفره کنیم؟؟؟!!!!
که دیدم سر عربه که اسمش عون بود تو کسمه …داره میمکه و میخوره و لیس میزنه..
دیگه طاقت نیووردم…
دیدم که من که دیگه 100 % باید بدم … کون و کسم یکی میشه … پس بذار حالموکنم…
شروع کردم همکاری..
اون میخورد منم سرشو تو کسم فشار میدادم…
میگفتم جووووووووووووووووون بخور کسمو… بخوررررررر
جوووووووووووووووووووووووووووووووووون…آخخخخ خخ خخ خ
اونم چوچولمو میکرد تو دهنش … میکشید.. گاز میزد…. دیونم کرده بود.. رفت سراغ سوراخ کونم..میلیسدش و زبون میکرد توش.. یواش یواش انگشت کردتو کونم
که فرم بدنش عوض شد
منم بی ارداه کونمو تکون دادم..
یاده سعید افتادم و پشتمو کردم به سمیرا کون تکون میدادم تا اینکه سوتین مایو رو در آوردم ، آهنگ ریپلی شد و من داشتم شرتمو در میاوردم همپنان پشتم به سمیرا بود، که شرتمو نیمه کشیدم تا زیر کونم پایین اما در نیاوردم و کونمو عقب دادم نیم دایره ایی تکون میدادم. که سمیرا گفت کاش الان یه کیر اینجا بود .. منم بلند گفتم آخخ خ خ خ خخخ …کیر بیار برام… بیار منو بکنه… بیار منو جر بده… بیار که کونم میخاره …آخ خ خخ
اینهارو میگفتمو شرتمو بیشتر میکشیدم پایین تا اینکه کسم معلوم شد…
داشتم دلا میشدم که شرتو بکشم پایین که یه چیز سیخ پشت کونم حس کردم
تا اومدم به خودم بیام تو بغل یه مرد بلند قد سیاه بودم.
به عربی به سمیرا گفت درو ببند من واقعا داشتم میمردم از ترس…اما من اون لحظه واقعا لخت بودم و تو بغل مرده که حدوده 37 یا 38 سالش بود…
سمیرا گفت الهه مقاومت نکن .. فقط کون بده بره..
اشک تو چشمام بود.. دنیا رو سرم خراب شده بود… صمیمی ترین دوستم.. که حتی میدونست من اپنم!!!!!! وای باور نکردنی بود که الان داری میری زیر یه مرد عرب….
شروع کرد بوسیدنو بو کردنم… انقدر گوشامو لیس زد رفت سراغ سینه هام.دیکه واقعا نفس نفس میزدم و خودمو شل کردم،
یکیشونو فشار میداد اون یکی رو گاز میگرفت..وای ی ی ی ی ی، خیلی لذت بخش بود سینه هامو گاز میگرفت و وقتی آخ میگفتم اون هم بلند آه میکشید.
سینه هامو 10 دقیقه گاز گرفت.. خورد و مکید
آروم رفت دوره نافم..نافمو میبوسید من هم شکممو خیلی تکون میدادم چون داشتم از حس میمردم!
یه لحظه سمیرا رو دیدم که داره لخت میشه!!!!!
وای نکنه واقعا میخواست بیاد سکس 3 نفره کنیم؟؟؟!!!!
که دیدم سر عربه که اسمش عون بود تو کسمه …داره میمکه و میخوره و لیس میزنه..
دیگه طاقت نیووردم…
دیدم که من که دیگه 100 % باید بدم … کون و کسم یکی میشه … پس بذار حالموکنم…
شروع کردم همکاری..
اون میخورد منم سرشو تو کسم فشار میدادم…
میگفتم جووووووووووووووووون بخور کسمو… بخوررررررر
جوووووووووووووووووووووووووووووووووون…آخخخخ خخ خخ خ
اونم چوچولمو میکرد تو دهنش … میکشید.. گاز میزد…. دیونم کرده بود.. رفت سراغ سوراخ کونم..میلیسدش و زبون میکرد توش.. یواش یواش انگشت کردتو کونم
که فرم بدنش عوض شد
منو به پهلو کردو خودش هم 69 به پهلو شد…
کیرش واقعا بزرگ بود.. واقعا راسته که کیر عربا کلفتو درازه… واینجا به هرکی میخوان دعا کنن میگن کیر عربی نصیبت بشه!!
الان میفهمیدم منظورشون چیه!بر خلاف ذهنیتم عون خیلی تمیز بود… حتی بوی بدنش هم خیلی خوب و تحریک کننده بود…
کیرشو تو دست گرفتم… شروع کردم مک زدن…زبونمو سر سوراخ کیرش فشار میدادم.. عون نفس نفس میزد وکسمو میخورد انگشت توکونم میکرد…
کیرش واقعا بزرگ بود.. واقعا راسته که کیر عربا کلفتو درازه… واینجا به هرکی میخوان دعا کنن میگن کیر عربی نصیبت بشه!!
الان میفهمیدم منظورشون چیه!بر خلاف ذهنیتم عون خیلی تمیز بود… حتی بوی بدنش هم خیلی خوب و تحریک کننده بود…
کیرشو تو دست گرفتم… شروع کردم مک زدن…زبونمو سر سوراخ کیرش فشار میدادم.. عون نفس نفس میزد وکسمو میخورد انگشت توکونم میکرد…
من به ارگاسم رسیدمو یه لرزش کوچولو.. ولی عون داشت کیرش هر لحظه بزرگتر میشد…
اصلا تا یک سوم کیرش هم تو دهنم جا نمیشد و همش به فکر بگا رفتنم کس و کونم بودم…
تا اینکه بعد از شاید یه رب ساک زدن واسه عون دوباره دلم میخواست واسم بماله کوسمو…خشک کرد
کسمو میمالید که 2باره خیس شد .. انگشت میکرد تو کسو کونم همزمان
وای منم آه ونالم بلند شده بود.. وای ی ی ی ی ی.. بصدا دراومدم… کسم.. آخ خ خ خ خ خ خ کسم
بیا جرم بده ه ه ..
بیا بگا کس س س س منو
بیا بک ک ک ک ن منو
اونم میگفت جو و وو و و و و ون
اومد بین پاهام کیرشو مالید به چوچولمو 4 5 باری بین چاک کسم تکونش داد… کیر سعید نصف کیر عون هم نمیشد و اصلا کسم تصور چنین کیری رو نداشت..
بش گفتم بکن منو و اون بیشتر تحریکم میکرد که من التماسش کنم..
واقعا التماس کردم دیگه چون آماده ی کردن شده بودم ولی اون کیرشو گذاشت رو کیرم اومد رو بدنم و سینه هامو مک میزد که گفتم عون تورو خدا کسمو دریاب… کیر میخواد.. کیر تورو میخاد
گفت بذارش خودت تو کست..
منم با یه حرکت برش گردونم اومد زیرم..
پاهامو باز کردم این ور اونور پاهاش…
نشستم رو اون کیر…
وای ی ی ی ی
سوختمممممم
آآآآآآخ خ خ خخ خ خ خ خ
چه کیر کلفتی ی ی ی
وایی ی ی ی ی
آروم آروم بالا پایین شدم، تا اینکه عون زد زیر پامو کامل کیرش رفت تو کس س س سم
وای ی ی ی یه جیغ بلند کشیدم که سمیرا هم اومد گفت چی شد…
داد میکشیدم ج ج ج ج ررر خوردم.. پاره شدم…
عون میگفت جووووووووووووون ن ن خودت گفتی کیر میخوای… اینم کیر…
منم بعداز 1 دقیقه آروم آروم خودمو تکون دادم،
دیگه کس س س سم جا باز کرده بود، ولی بازم واسه اون کیر خفقان بود…
عون شروع کرد چوچولمو ماوندن و قربون صدقم رفتن… قربون کس س س س تنگت…
قربون این ممه هات… جون ن ن ن
سینه هامو میمالید
کمرمو
کمکم میکرد بالا پایین شم…
که دیگه سرعت کار رفت بالا.صدای ضربه هایی که پام به پاش میخورد میومد…
هر 2 با هم آه و ناله میکردیم ، بش گفتم داره آبم میاد تند تر…
نامردی نکرد کیرشو درآورد…
گفت نه…
2 باره سینه هامو شروع به خوردن کرد…
برم گردوند…
کمرمو بو میکرد تا رسید به چاک کونم
وای انگشتش 2باره رفت توکونم اما اینبار سرد بود…آره کرم بود که به کونم میزد اما فراتر از کرم .. چون بی حس هم شده بودم…
اصلا تا یک سوم کیرش هم تو دهنم جا نمیشد و همش به فکر بگا رفتنم کس و کونم بودم…
تا اینکه بعد از شاید یه رب ساک زدن واسه عون دوباره دلم میخواست واسم بماله کوسمو…خشک کرد
کسمو میمالید که 2باره خیس شد .. انگشت میکرد تو کسو کونم همزمان
وای منم آه ونالم بلند شده بود.. وای ی ی ی ی ی.. بصدا دراومدم… کسم.. آخ خ خ خ خ خ خ کسم
بیا جرم بده ه ه ..
بیا بگا کس س س س منو
بیا بک ک ک ک ن منو
اونم میگفت جو و وو و و و و ون
اومد بین پاهام کیرشو مالید به چوچولمو 4 5 باری بین چاک کسم تکونش داد… کیر سعید نصف کیر عون هم نمیشد و اصلا کسم تصور چنین کیری رو نداشت..
بش گفتم بکن منو و اون بیشتر تحریکم میکرد که من التماسش کنم..
واقعا التماس کردم دیگه چون آماده ی کردن شده بودم ولی اون کیرشو گذاشت رو کیرم اومد رو بدنم و سینه هامو مک میزد که گفتم عون تورو خدا کسمو دریاب… کیر میخواد.. کیر تورو میخاد
گفت بذارش خودت تو کست..
منم با یه حرکت برش گردونم اومد زیرم..
پاهامو باز کردم این ور اونور پاهاش…
نشستم رو اون کیر…
وای ی ی ی ی
سوختمممممم
آآآآآآخ خ خ خخ خ خ خ خ
چه کیر کلفتی ی ی ی
وایی ی ی ی ی
آروم آروم بالا پایین شدم، تا اینکه عون زد زیر پامو کامل کیرش رفت تو کس س س سم
وای ی ی ی یه جیغ بلند کشیدم که سمیرا هم اومد گفت چی شد…
داد میکشیدم ج ج ج ج ررر خوردم.. پاره شدم…
عون میگفت جووووووووووووون ن ن خودت گفتی کیر میخوای… اینم کیر…
منم بعداز 1 دقیقه آروم آروم خودمو تکون دادم،
دیگه کس س س سم جا باز کرده بود، ولی بازم واسه اون کیر خفقان بود…
عون شروع کرد چوچولمو ماوندن و قربون صدقم رفتن… قربون کس س س س تنگت…
قربون این ممه هات… جون ن ن ن
سینه هامو میمالید
کمرمو
کمکم میکرد بالا پایین شم…
که دیگه سرعت کار رفت بالا.صدای ضربه هایی که پام به پاش میخورد میومد…
هر 2 با هم آه و ناله میکردیم ، بش گفتم داره آبم میاد تند تر…
نامردی نکرد کیرشو درآورد…
گفت نه…
2 باره سینه هامو شروع به خوردن کرد…
برم گردوند…
کمرمو بو میکرد تا رسید به چاک کونم
وای انگشتش 2باره رفت توکونم اما اینبار سرد بود…آره کرم بود که به کونم میزد اما فراتر از کرم .. چون بی حس هم شده بودم…
وای سر کیرشو گذاشت رو سوراخ کونم و منم که کون داده بودم بالا…. وای…..
با یه حرکت محکم کیرشو کرد تو کونم…
با اینکه سر بود اما حس کردم کونم داره خون میاد…
آخ خ خخ خ خ گاییدیم عون…
ج ج جج ج جررررررر خوردم عونن ن ن ن
واییی ی ی ی
آروم آروم عقب جلو میشد و میگفت جووون .. داد بکش من عاشق صداتم … جووون
من عاشق جررر خوردنتم عزیزم..
دستشو از زیر شکمم برد بین کسم
کسممو میمالید… تا دردش کمتر شه.. من بین دردو لذت…
کون میدادم …
اونم به یه کیر کلفت
دیگه اونم تند تر میکرد منو…صدای شالاپ شلوپ رو دوست دارم…
جوووووون..
میزد به کونم…
جووووونمی الهه.. چه کونی داری دخترر.
وای ی ی ی ی ی..چه کس س س س سی هستیی تو
فدا کس س سو کونت بشم…
جوووووووووون
دستش رو کسم کیرش عقب جلو میشد تو کونم
دیگه منم خوشم اومده بود
بزن عون
جون
در بیار 2باره بزن
آخخخخخ
درد داره ولی عاشق دردشم
جوووون
میدونست به ارگاسم نرسیدم گفت میخوام از کس بکنمت ولی میخوام آبم توکونت بیاد
گفتم باشه و برگردوند منو
طاق باز..
وای ی ی ی
اومد روم… چه بازو هاییی
چه هیکلی
چه کیری ی ی ی
جووووووووووووووووووون
جر بده کسمو
ماله خودته
فشار بده…
تا ته بکن توش…
جرررم بده
کسم کیرتو میخاد…جووون چه کیر کلفتی ..
جون جندتم من… بکن تو کسمممم
جوووووووووون ماله خودتم… کیرتو تا ته بکن تو کس س س س سم…
واییی ته لذت بود…
دیگه از گوشام بخار داشت میومد…
آبم .. اااااآآآآآآبمممم
…آخخخخخخخخ… وایییییییییییی…آه ه ه ه ه ه ه ه ه ه …آه ه ه ه ه..
کیرشو گذاشت آروم در اورد….
پامو بیشتر باز کرد…
کیرشو کرد تو کونم…
دیگه داغون بودمم…
دیگه میگفتم یالا عون…دیگه نمیتونممممم
جرم دادییی
پارم کردیییی
آب داغتو بریز تو کونممم
جوووووووووووون
چنبار تلمبه زد…
3 بار محکم میزد
و آبو ریخت تو کونم….
با دستمال خودمونو تمیز کردیم.. دیدم که سمیرا نیست…درو باز کردم صداشو از اتاق کناری شنیدم… باورم نمیشد…. داشت میداد….
اون روز خوش گذشت… خیلی… ولی اصلا فکرشو نمیکردم یه روز اینجوری خفت گیر شم…
امیدوارم خوشتون اومده باشه… ولی انصافا با دوستاتون این کارو نکنید… احتمال سکته 99% که من جز اون 1%اش بودم!
ضمنا میدونم و میتونم حدس بزنم چه کامنت هایی پشت سر این ارسالیم هست(کلی فحشو دری وری گفتنو یا اخیرا که 1- 2- 3- ) به هرحال از الان دمتون گرم…
با یه حرکت محکم کیرشو کرد تو کونم…
با اینکه سر بود اما حس کردم کونم داره خون میاد…
آخ خ خخ خ خ گاییدیم عون…
ج ج جج ج جررررررر خوردم عونن ن ن ن
واییی ی ی ی
آروم آروم عقب جلو میشد و میگفت جووون .. داد بکش من عاشق صداتم … جووون
من عاشق جررر خوردنتم عزیزم..
دستشو از زیر شکمم برد بین کسم
کسممو میمالید… تا دردش کمتر شه.. من بین دردو لذت…
کون میدادم …
اونم به یه کیر کلفت
دیگه اونم تند تر میکرد منو…صدای شالاپ شلوپ رو دوست دارم…
جوووووون..
میزد به کونم…
جووووونمی الهه.. چه کونی داری دخترر.
وای ی ی ی ی ی..چه کس س س س سی هستیی تو
فدا کس س سو کونت بشم…
جوووووووووون
دستش رو کسم کیرش عقب جلو میشد تو کونم
دیگه منم خوشم اومده بود
بزن عون
جون
در بیار 2باره بزن
آخخخخخ
درد داره ولی عاشق دردشم
جوووون
میدونست به ارگاسم نرسیدم گفت میخوام از کس بکنمت ولی میخوام آبم توکونت بیاد
گفتم باشه و برگردوند منو
طاق باز..
وای ی ی ی
اومد روم… چه بازو هاییی
چه هیکلی
چه کیری ی ی ی
جووووووووووووووووووون
جر بده کسمو
ماله خودته
فشار بده…
تا ته بکن توش…
جرررم بده
کسم کیرتو میخاد…جووون چه کیر کلفتی ..
جون جندتم من… بکن تو کسمممم
جوووووووووون ماله خودتم… کیرتو تا ته بکن تو کس س س س سم…
واییی ته لذت بود…
دیگه از گوشام بخار داشت میومد…
آبم .. اااااآآآآآآبمممم
…آخخخخخخخخ… وایییییییییییی…آه ه ه ه ه ه ه ه ه ه …آه ه ه ه ه..
کیرشو گذاشت آروم در اورد….
پامو بیشتر باز کرد…
کیرشو کرد تو کونم…
دیگه داغون بودمم…
دیگه میگفتم یالا عون…دیگه نمیتونممممم
جرم دادییی
پارم کردیییی
آب داغتو بریز تو کونممم
جوووووووووووون
چنبار تلمبه زد…
3 بار محکم میزد
و آبو ریخت تو کونم….
با دستمال خودمونو تمیز کردیم.. دیدم که سمیرا نیست…درو باز کردم صداشو از اتاق کناری شنیدم… باورم نمیشد…. داشت میداد….
اون روز خوش گذشت… خیلی… ولی اصلا فکرشو نمیکردم یه روز اینجوری خفت گیر شم…
امیدوارم خوشتون اومده باشه… ولی انصافا با دوستاتون این کارو نکنید… احتمال سکته 99% که من جز اون 1%اش بودم!
ضمنا میدونم و میتونم حدس بزنم چه کامنت هایی پشت سر این ارسالیم هست(کلی فحشو دری وری گفتنو یا اخیرا که 1- 2- 3- ) به هرحال از الان دمتون گرم…
نوشته: الهه