سلام بچه ها من اولین باره که خاطره مینویسم ولی اگه بد بود ببخشین:
من پارسال به همراه نامزدم و یکی از دوستاش که خیلی با خانمم صمیمی بود تصمیم گرفتیم بریم شمال تا تعطیلات عیدو اونجا باشیم .داستان از اونجا شروع میشه که مونا خانم خیلی احساس صمیمیت با من میکنه و خانمم با این مشکلی نداره چون خیلی به مونا اطمینان داره و من هم اصلا تو این فازها نبودم تا اینکه یه شب مونا خانم قرار بود بیاد خونه ما شام . که تلفن خونمون زنگ خورد و مونا خانم به نامزدم گفت ماشینش خراب شده تو راه و من برم دنبالش . من هم لباس پوشیدم و چون خانمم داشت غذا درست میکرد با من نیومد و من تنها رفتم تا که رسیدم به مونا خانم دیدم ماشینش خراب شده و روشن نمیشه خلاصه ی روشن نشد که نشدتصمیم گرفتیم شام بخوریم وبر گردیم تا فکری کنیم و مونا خانم سوار ماشین من شد تا بریم خونه چون بارون شدیدی میومد حسابی خیس شده بود .
رسیدیم خونه بعد از احوال پرسی این صحبتا رفت تا یکی از لباسای خانمم رو بپوشه.همراه خانمم رفتن تو اتاق و یه شلوار استرچ تنگ که برای خانمم بود پوشید به همراه یه پیراهن زنانه که یادش رفته بود دکمه اولشو ببنده .
وقت شام شد و نشستیم برای خوردن شام که چیزهایی که تا حالا ندیده بودمو داشتم میدیدم دیگه داشتم دیوونه میشدم خط سینه های مونا خانم دید میزدم و یواشکی و مثلا به طور اتفاقی پامو از زیر میز به اون میزدم و اون هم چیزی نمیگفت خلاصه شام تمام شد و من نظرم نسبت به مونا خانم عوض شده بود و چون اون خودش هم بدش نمیومد از این که با من سکس کنه ب با نگاهای شهوت انگیز و دیوانه کننده داشت منو دیوونه میکرد .
اون شب من چیزی جز پاهای گوشتی و کون باحال و سینه های ساز 80 چیزی نمیدیدم.چون دیگه دیر شده بود قرار شد مونا پیش ما بمونه و صبح بریم ماشینشو درست کنیم.
اون شب من صحنهای دیدم که هنوز هم از یادم نمیره.ساعت 5.30 صبح بود اون هم تو اتاق خوابی که کناره دسشویی بود خوابیده بود من وقتی داشتم میرفتم دسشویی دیدم کمی لای در بازه و گفتم یه سرکی بکشم ببینم مونا خوانم در چه حاله که دیدم مونا خانم لباسای تنگو در اورده و با یه شرت سفید و سوتین سفید خوابیده چون کمی نور تو اتق از پنجره اومده بود صحنه بسیار زیبایی شده بود.خلاصه بعد از چند دقیقه کس و کون مونا خانمو دید زدن رفتم دسشویی.
تا صبح شد و همه رفتیم دنبال درست کردن ماشین و داستان اون شب تموم شد تا اینکه قرار شدتعطیلات عیدو بریم شمال..
خلاصش کردم تا خسته نشین:
رفتیم یه سویت گرفتیم و بعدش رفتیم دریا و گردش تا شب شد و اومدیم خونه سویت دو خوابه بود و منو همسرم تو یه اتاق بودیم و مونا خانم هم تو یه اتاق من هم از صبح تا غروب حسابی مونا خانمو دیوونه کرده بودم چون با شلوارک کوتاه رفتم شنا. خانمم و مونا خانم کنار ساحل بودن من هم از قبل نقشه کشیده بودم تا مونا خانمو دیوونه کنم .وقتی از اب بیرون اومدم با همون شلوارک اومدم کنارشون نشستم و وقتی داشتم از اب بیرون میومدم چشمای مونا خانومو میدیدم که به کیر من زل زده چون شلوارکم خیس بود و خود نمایی میکردکیرم.دیگه سرو سینمو داشت میخورد با چشماش چون پرورش اندام کار میکنم هیکل ردیفی دارم.خلاصه سرتونو درد نیارم رفتیم تو اتاق تا بخوابیم بعد از نیم ساعت چون خانمم خسته بود سریع خوابش برد.من هم گفتم که برم دسشویی شاید اون صحنه اون شبو دوباره ببینم
با شلوارکی که تنم بود و چیزه دیگه ای نپوشیده بودم رفتم که دیدم مونا خانم در اتاق از عمد نیمه باز گذاشته و داره یواش با خودش ور میره و زیر لب اههههه اه میکنه.منم فرصتو غنیمت شمردمو یه جوری پشت در وایستادم که بفهمه من اونجام به خودم گفتم اگه نخواد پا میشه درو میبنده ولی دیدم نه بر عکس شد یواش پشتشو کرد به سمت در و
مثلا خودشو به خواب زد
منم با اینکه دستو پام میلرزید کم کم درو باز کردمو رفتم داخل یواش از پشت داشتم دست میزدم به کونش و نوازش میکردم که یه تکونه کوچیک خورد منم ادامه دادم چون میدونستم بیداره با دستام نوازش میکردم اون کونه مثل برفش رو چقدر نرم بود که دیدم داره پاهاشو از هم باز میکنه منم یواش کسشو نوازش کردم وایییییییییییی خیس خیس بود گرم گرم دیگه داشتم دیونه میشدم .شورتشو کم کم در اوردم که دیگه برگشتو گفت فرهاد فقط کیرتو میخوام منم پاشدم درو بستم و اومدم هنوز به تخت نرسیده بودم که پاشد با یه حالته خواصی شلوارکمو در اورد و چون شرت نداشتم کیرمو دید و شروع کرد به خوردنش منم که دیگه داشتم دیوونه میشدم سوتینشو دراوردم و خوابوندمش رو تخت تا میتونستم سینشو خوردم دیگه جون تو تنش نبود با یه دست سینشو مالش میدادمو با لبام لبشو میخوردم که دیدم مثل چوب شده و یهو لرزید فهمیدم ارضا شده یواش پاهاشو باز کرد گفت بیا عزیزم اون کیرتو بکن تو جرم بده منم که ترسیده بودم گفتم مگه میشه یه نگاهی کردو گفت اره من دختر نیستم بکن بکن جرم بده منم نامردی نکردمو کیرمو تا ته کردم تو که یه جیغ بلند کشید منم دستمو گذاشتم رو دهنش گفتم چته الان بیدار میشه اون گفت باشه فقط جرم بده منم شروع کردم براش تلمبه زدن بعد از هفت دقیقه دیدم ابم داره میاد ولی مونا خانم فقط میگه بکن منم از کسش در اوردمو شروع کردم لب گرفتنو سینه خوردن تا یکم دیگه بتونم بکنمش بهم گفت میخوام پارم کنی منم دلو زدم به دریا دوباره شروع کردم کیر 18 سانتیو کردم تو کسه سفیدش
وااااااااییییییی چه کس داشت سفید بی مو داغ داغ کمر داشت میسوخت فقط میگفت بکن که دیم دوباره با کسش داره کیرمو فشار میده دیدم یهو کیرم داره اتیش میگیره فهمیدم دوباره ابش اومد منم بعد از 10 یا 15 تا تلمبه داشت ابم میومد که کیرمو کشیدم بیرونو ریختم رو شکمش……
خلاصه کلی قربون صدقه کیرم رفت منم بوسش کردم و رفتم دسشویی حسابی کیرمو شستم و رفتم تو اتاقم .
بعد از اون دیگه هر چند ماه یکبار میکردمشو اونم کلی حال میکرد….
ممنون که این داستان خوندید ………
نوشته: فرهاد
دمت گرم بابا خیلی جرات داری داستانتم خوب بود ادامه بده