اولین رابطه ی من با عشقم

سلام من نگار هستم18ساله از شهرستان…
اول از خودم بگم قیافه نسبتا خوبی دارم ولی بیشتر از خوشگلی قیافم با نمکه
ولی انصافا استیل بدنیم فوق العادس 169قدمه و 63وزنم بدنم گوشیه پوستمم بوره و موهام قهوه ای خلاصه
شهر ما کوچیکه و همه هم دیگه رو میشناسن
من یه زنعمو دارم به اسم سیما.سیما یه خواهرزاده داره به اسم امیر که21 سالشه. قراره 2ماه دیگه باهم نامزد کنیم.یه روز سیما بهم گفت نگار امیر تورو دوست داره و این حرفا منم ازش خوشم میومد پسر خوش قیافه و خوشتیپی بود خلاصه من و امیر باهم دوس شدیم
 
هرروز علاقم بهش بیشتر میشد سیما هم در جریان کامل دوستی من و امیر بود
هرروز که میگذشت و میگذره علاقم بهش بیشتر میشد و میشه
یه شب که داشتیم باهم اس بازی میکردیم امیر بهم گفت نگار فردا هیشکی خونه نیس
بیا یه دل سیر نگات کنم
من اول قبول نکردم و طفره رفتم اونم از دستم دلخور شد که تو بهم اعتماد نداری و این حرفا وقتی دیدم ناراحت شده بهش اس دادم که عزیزم فردا میام
پدر و مادرم خیلی بهم اعتماد دارن چون واقعا قبل از امیر با کسی نبودم که بخوام ضایع بازی در بیارم و این حرفا
فردا صب بیدار شدم و سر صبحونه به مامانم گفتم مامان من بعداز ظهر میرم خونه زهرا اینا با هم تست بزنیم
اونم چیزی نگفت و گفت باشه
خلاصه بعد ناهار اماده شدم و خدافظی کردم واومدم بیرون سوار تاکسی شدم.سر خیابونشون پیاده شدم و رفتم خونشون در رو که زدم امیر در رو باز کرد و گفت بیا بالا
از پله ها که رفتم بالا زنگو نزده بودم که دیدم در باز شد
وای خدایـــــــا این امیر بود جلوم وایساده بود چقد خوشتیپ شده بود همینطوری داشتم نگاش میکردم که اخم کردو گفت خانوم خوشگله سلامت کو؟منم خندیدم و سلام کردم
از جلو در رفت کنار رفتم تو خونه دستشو دراز کرد و با هم دس دادیم رفتم نشستم رو مبل رفت و با 2تا چایی برگشت نشست پیشم و گفت خب خانومی تعریف ببینم چیکارا میکنی منم گفتم واسه سلامتی تو دعا میکنم اونم دستشو انداخت دور کمرم وسرشو گذاشت رو شونم منم ناراحت شدم ولی هیچی نگفتم
 
گفت خانومم نمیخوای مانتوتو دربیاری؟ منم گفتم چرا کجا درش بیارم با دستش اشاره کردو گفت اتاقم
رفتم اتاقش یه اتاق خوشگل و با سلیقه بود برعکس اتاق من که همیشه بهم ریختس مانتو روسریمو در اوردم مو هامم دم اسبی بسته بودم موهام بلنده امیرم عاشق موهامه
خلاصه لباسمو که در اوردم دیدم عکسای بچه گیاشو گذاشته رو میز رفتم به طرفشون و داشتم عکسارو نگاه میکردم که یهو یکی از پشت بغلم کرد دلم ریخت ترسیدم دیدم امیره داره میخنده گفتم کوفت به چی میخندی گفت به تو که عین بچه ها میمونی بعد پیشونیمو بوسید رفتم تو هال نشستم دیدم اومد رو کاناپه ای که من نشسته بودم نشست با دستش اشاره کرد که بیا اینورتر منم با اخم سرمو برگردوندم خودشو کشید به سمتم و لباشو گذاشت رو لبام وشروع کرد به خوردن لبام
منم اولش هنگ کرده بودم بعدش منم لباشو خوردم همش لبامو میمکید و زبونشو میکرد دهنم خیلی حس جالبی بود قلبم عین گنجشک میزد بعد5دقیقه لباشو از رو لبام برداشت تا منو دید زد زیر خنده گفتم چیه گفت پاشو به ایینه نگاه کن بلند شدم دیدم واااااای لبام باد کرده و کبوده از ناراحتی جیغ زدم و نشستم رو سرامیک ها پاشد اومد نشست پیشم خندیدو گفت چته گفتم ببین چیکار کردی به مامانم چی بگم خندید و گفت بگو تقصیر امیر بود بعد زود سرشو برد رو گردنم داشت گردنمو میلیسید سرمو کشیدم عقب گفتم داری چیکار میکنی گفت به تو چه دارم گردن عشقمو میخورم به تو مربوط نیس دوباره شروع کرد به لیسیدن و بوسیدن گردنم داشتم حشری میشدم گفتم نه امیر گفت عزیزم کاریت ندارم بغلم کرد و برد تو اتاقش رو تخت خوابوندم و گردنمو لیس میزد با دستشم سینمو میمالید از رو لباسم
 
منم دیگه آه و نالم بلند شده بود و این موضوع امیر رو حشری تر میکرد چشاش خماره خمار شده بود
لباسمو در آورد و سینه هامو گرفت تو دستش با حرص دندوناشو بهم قفل کردو گفت نگار اینا مال منه دیگه؟منم با صدای خفه گفتم اره عشقم ولی الان نه ولی اون انگار نشنید یه جوووووون گفت و سینمو کرد دهنش منم هر لحظه صدای نالم بلندتر میشد انگار امیر داشت شیره ی جونم میخورد دستم تو موهاش بود همه شکممو لیسید و بوس کرد میخواست شلوارمو دربیارم گفتم نـــــــــه اونم گفت عزیزم کاریت ندارم خیالت راحت شلوارمو دراورد شرتم خیس خیس بود اونم کشید پایینتا کسمو دید یه جوووووووون محکمی گفت افتاد رو کسم محکم میخوردو زبونشو میکرد تو چوچولمو میمکید داشتم دیوونه میشدم صدای ناله هام همه ی خونه رو برداشته بود منم از شهوت به موهاش چنگ میزدم که انگار خیلی خوشش اومده بود یکم که کوسمو خورد پا شد نشست گفت نگار الان نوبت توئه منم گفتم نه امیر لطــــــــفا با یه حالت کشداری گفت نگــــــــــــــار به خاطر من…منم قبول کردم خوابید منم بین پاهاش نشستم اولین بارم بود یه کیر رو از نزدیک میدیدم گرفتم تو دستم خیلی سفت و راست بود یکم لیسش زدم امیر هم بار اولش بود خیلی حال میکرد با اینکه ناشی بودم.یکم که کیرشو خوردم با ناله گفت بسه خانومی منم پاشدم گفت نگارم میذاری یه کوچولو بذارم تو کون خوشگلت من با وحشت گفتم نـــــــــه اصلا اخه زیاد از دردش شنیده بودم.گفت نترس اصلا درد نداره ولی من قبول نمیکردم منو بغلم کرد و گردنمو میلیسید داشتم به اوج شهوت میرسیدم اروم با گوشم بازی میکرد منم صدای ناله هام بلند شده بود گفت برگرد بدون هیچ حرفی برگشتم یکم سوراخ کونمو لیسید بلند شد رفت یه کرم با خودش اورد مالید به سوراخ کونم.میدونستم درد زیادی رو باید تحمل کنم اخه سوراخ کونم خیلی کوچولوئه دسشویی هم میرم اذیت میشم.اروم انگشتشو کرد تو خیلی دردم اومد جیغ کشیدم ولی اون حالیش نبود یواش یواش 2تا انگشتشو کرد تو داشتم از درد میمردم اروم خوابید روم داشت تو گوشم از آیندمون میگفت از زندگیمون منم دیگه از حرفاش مست شده بودم یه لحظه حس کردم کیرش رو کونمه ولی هیچی نگفتم یه فشار اورد که خیلی دردم گرفت از درد جیغ میکشیدم اونم هرکاری میکرد نمیرفت تو یه فشار محکمی بهش اورد گریم گرفت کاملا دیگه داشتم گریه میکردم و بهش التماس میکردم ولی انگار کر شده بود اروم اروم همشو کرد توش حس کردم جر خوردم یه جیغ بلندی کشیدم که امیر داد زد چته همه شنیدن خیلی بد بود تازه تو اون حال ارضا شدم دیگه بیحال شده بودم ولی درد خیلی زیادی داشتم
 
یکم تلنبه زد منم همچنان داشتم گریه میکردم بعد چن دیقه ارضا شد و درش اورد ابشو ریخت رو کمرم خیلی داغ بود کونم همچنان داشت میسوخت امیر همینطوری افتاد پیشم منم داشتم بیهوش میشدم بعد5دقیقه پاشد گفت گلم بیا بریم حموم عزیزم سرش داد زدم که نمیبینی نمیتونم تکون بخورم اونم همش قربون صدقم میرفت و معذرت میخواس یکم که گذشت خودش بغلم کرد و برد تو حموم داشتم از درد میمردم سرم هم گیج میرفت خودش هم منو شست هم خودشو اوردم بیرون لباسامو تنم کرد رفت یه لیوان برام چایی نبات درس کرد بهم داد یکم بعد میخواستم برم خونه ولی اصلا نمیتونستم تکون بخورم امیربه اژانس زنگ زد به زور از پله ها اومدم پایین سوار ماشین شدم ادرسو دادم یه لحظه یادم افتاد وای لبام حتما مامانم میفهمه از کیفم رژمو دراوردمو به لبام زدم رسیدم خونه سلام دادم مامانم نگران شد از سرو وضعم رنگمم به شدت پریده بود گفتم پنجرش باز بود سرما خوردم رفتم تو اتاق دیدم امیر اس داده عروسکم معذرت میخوام ازت ولی انصافا خیلی حال کردم واقعا مرسی با یه شکلک بوسه منم از خستگی و درد خوابم برد شب بیدار شدم یه کم از سوپی که مامانم درس کرده بود خوردم و خوابیدم ولی تا 10_12روز وقتی میرفتم دستشویی گریه میکردم.
ببخشید خاطرم طولانی شد …
موفق باشید.
نگار

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «اولین رابطه ی من با عشقم»

  1. خانومای قمی و اراکی اهل حال زنگ بزنن میخوام بکنم
    پولم میدم
    09196927701

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا