دختر باجناق

دختر باجناقم اسمش یلداست مدتی در جزیره خارک بخاطر ماموریت شوهرش دور از همه ما بود چند روز پیش میاد تهران کرج منم خونم تهرانه ولی باغی در کرج دارم تلفن کرد که خالم خونه است گفتم اره خبر داد شب یلدا میاد خونه ما اسمش فاطی است یک داف تمام معنا ولی به کسی پا نمیده شوهرش نتونسته بود بیاد ولی خواهرش و شوهر خواهرش و چند تای دیگه اومده بودند
جمعیت زیادی از فک و فامیل زنم اومدن باغ که ویلای دو طبقه ای داریم تا دیر وقت گفتیم و خندیدیم 6 اتاق داریم و هالهای بزرگی اتاق خواب منو خانمم مشخص بود
شب که رفتم بخوابم نگو فاطی زودتر از همه بخاطر خوردن شراب زیاد مست شده و رفته خوابیده اتاق ما منم به قصد زنم لخت شدم گفتم بیاد فاطی خالشو امشب حسابی بکنم
رفتم زیر پتو تا بغلش کردم دیدم فاطیه

اونم هوش بود گفت درو قفل کردی گفتم اره تا من نگفته لخت شد گفت میدونی چند ساله میخام کیرت پارم کنه گفتم نه گفت درست از اولین روزی که نامزدی خالمو کردی و رقصیم یادته با هم رقصیدیم
فاطی 5 سال از خالش که زن منه کوچکتر بود اون زمان 17 ساله بود گفتم اره منم ارزو داشتم جای خاله ات تو را می گرفتم که تا نزدیک ساعت 7 بامداد نمیدونم چند بار گاییدمش و ااکنون که مینویسم ساعت 9:30 است هیچ کی جز من بیدار نیست فاطی هم از کیرم حسابی سیر شد قرار گذاشتیم از این به بعد ادامه داشته باشه …
یادم رفت بگم فاطی اسمشو قرار عوض کنه جشنی قراره امروز تو ویلای من ترتیب بده اسمشو بذاریم یلدا این پیشنهاد من بود خیلیم خوشحاله قراره همه را من سورپرایز کنم برای شب میرم کیک سفارش بدم بخاطر یلدا

کس که بی هزینه نیست فکر کنم این مهمانی چند میلیونی برام آب بخوره …
ولی ارزششو داره

شب یلدای امسال چه اومدی برام داره ممنون یلدا جووونم

 

اینم هدیه یلدا به منو فاطی