سلام خدمت همه عزیزان دل من امین هستم و خانمم منیره من 40سالمه و منیره 35ساله هست ما حدودا15 سال هست که ازدواج کردیم و از زندگیمون هم راضی هستیم و تو این 15 سال چند باری نفر سوم اوردیم و یه حالی کردیم ولی زیاد نبوده تا اینکه امسال آخرای تابستون قرار شد بریم شمال ولی پسرم گفت که من کلاس دارم و نمیتونم بیام من هم گفتم پس تو برو خونه مادر بزرگت بمون ما یه چند روزی میریم و میایم 19شهریور من منیر راه افتادیم به سمت شمال من خودم شورت نپوشیدم و یه شلوار راحتی پوشیدم به منیر هم گفتم سوتین نبند و شرت هم نپوش که توی راه راحت باشیم در طول مسیر مدام منیره کیر من تو دستاش بود داشت برام میمالوندش من هم رون و کس لخت منیر را که شلوارشو تا زانو کشیده بود پایین نوازش میکردم و کلی با هم حال کردیم تا اینکه صبح رسیدیم قزوین و رفتیم تو کافه صبحانه خوردیم و به سمت اتوبان قزوین رشت به راه افتادیم من به منیره گفتم اینجا قزوینه مراقب خودت باش یه بار گیر اینها نیوفتی که کون نمیزارن برات منیرم جواب داد من که کس دارم درجه یک کسی کونمو نمیکنه ولی تو مراقب خودت باش منم گفتم من دوست دارم یه کیره بره توش ببینم چه طوریه که شما زنها اینقدر از کون دادن بدتون میاد منیر گفت انشاا… قسمتت بشه و خندید و همینجوری نرم نرم تو جاده میرفتیم و خوش بودیم که ظهر هم تو مسیر یه جا ایستادیم برای ناهار و بعد از نهار هم دوباره راه افتادیم به سمت تالش.
حدودا ساعت 5 رسیدیم به تالش یه ویلا کرایه کردیم وچمدونو را گذاشتیم داخل خونه منیر گفت بریم دریا و رفتیم لب ساحل منیر با همون لباسها که تنش بود(بدون سوتین و شورت) اومد داخل آب به محض خیس شدن لباسهاش تموم سینه و کس و کونش پیدا بود اما ساحل زیاد شلوغ نبود دوآقا را دیدم که از ساحل دورتر بودن به منیر گفتم بریم اون جلو پیش اون دوتا مرده گفت بریم کم کم رفتیم جلو در همین حال که میرفتیم من دستم روی کون منیر بود اون هم میگفت نکن زشته تابلو هست من گفتم تو که همه جات پیداست ادم شق میکنه برات دلم میخواد همین جا جلو همه بکنمت منیر گفت اگه بخوای بکنی که اینجا مشتری بکن زیاد هست گفتم خوب بده بهشون و حالشو ببر منیر خندید و گفت بریم و شروع کرد به دویدن تو اب من هم به دنبالش دیگه نزدیک اون دوتا مرد شده بودیم دیدیم که دوتا جوان 24الی25ساله هستند منومنیر هم با هم آب بازی میکردیم من هی کرم میریختم سر منیر و اون هی ناز وعشوه میومد اون تا مرد هم زیر چشمی منیرو دید میزدند من به منیر گفتم کار خودتو کردی این دوتا برات راست کردن میخوای بهشون بدی منیر گفت بدم نمیاد ولی اینا دو نفر هستند منو بیچاره میکنند من طاقت نمیارم گفتم خودتو دست کم نگیر تو میتونی گفت حالا چه طور سر حرفو باز کنیم گفتم من درستش میکنم نگران نباش اینایی که من میبینم بد جور رفتن تو نخت و منتظر یه اشاره هستند من دست منیر گرفتم رفتم چند قدمی اون دو تا جوون سلام و علیک کردم وسر صحبتو باز کردم که چه هوایی هست و و از کدوم شهر اومدن و نسبتشون چیه یکیشون گفت من محمدم و دوستم احسانه و از تهران اومدیم منم خودم منیررا معرفی کردم و گفتم که ما هم زنو شوهریم این بار بدون بچه اومدیم شمال تا یه چند روزی راحت باشیمو یه حالی بکنیم من دیدم که ظاهرا بد بچه های نیستند به منیر گفتم تو اوکی با اینها که منیر هم بله را داد به منیر گفتم من تو را با اینها تنها میزارم دیگه خودت میدونی که چه طور به دامشون بندازی دیگه
هوا هم داشت تاریک میشد و غروب شده بود من به محمد گفتم شما تا کی تو آب هستید گفت حالا که هستیم تا یه نیم ساعتی دیگه گفتم اگه اشکالی نداره منیر جون پیش شما باشه من برم در ماشینو قفل کنم بیام هوا تاریک شده میترسم کسی بره سراغ ماشین و منیر هم حالشو نداره بیاد دم ساحلو دوباره برگرده میگه من بمونم پیش محمد جون دیدم محمد چشماش برق زد و گفت نه بابا چه اشکالی داره من هستم در خدمتشون خودم کنارش هستم تا شما برید و بیاین من گفتم منیر جون بیا اینجا پیش محمد تا من برم در ماشینو قفل کنم یه نخ سیگار هم بکشم و بیام تو با بچه ها راحت باش تا من برگردم منیر گفت باشه عشقم برو وبیا من هم آروم آروم اومدم لب ساحل دیگه تقریبا کسی لب ساحل نبود یه نخ سیگار کشیدم و از دور به منیر و محمد و احسان نگاه میکردم یه الکی معطل کردم که منیر کار خودشو انجام بده و بعد راه افتادم به سمتشون وقتی رسیدم نزدیکشون دیدم منیر وسط احسان و محمد ایستاده و داره کیرشونو دست مالی میکنه من گفتم گفتم بد نگذره منیر هم گفت نه بابا بچهای با حالی هستند من با خنده گفتم خودشون یا چیزشون منیر هم گفت هر دوشون منم رفتم چسبیدم به منیر شروع کردم به مالیدن سینه های منیر محمد هم اون یکی سینه منیر رو گرفت تو دستش و باهاش بازی میکرد احسان هم اومد روبه روی منیر و ازش لب میگرفت منیر هم داشت کیف میکرد 3 تا کیر شق داشتند دست مالیش میکردند محمد گفت بچه ها بیاین بریم ویلا شب پیش ما بمونید من گفتم نه ممنون حالا که اینجا بیرونیم دارین منیر را میخورید اگه رفتیم ویلا که معلوم نیست چه خبر بشه احسان گفت نه بابا خبری نمیشه یه کم حال میکنیم دیگه مگه خودت نگفتی اومدین برا عشقو حال منم قبول کردم و همگی برگشتیم لب ساحل که احسان گفت شما ویلاتون کجاست من آدرس بهش دادم گفت اگه میخوای برو ویلا را پس بده ما تا یه روز دیگه اینجاییم و این دو روزو پیش هم باشیم من گفتم نخیر مثل اینکه احسان خان بد جور برا منیر جون تیز کرده و همه خندیدیم من لباسامو عوض کردمو به محمد گفتم بیا بی زحمت سر این حوله را با هم بگیریم تا منیر لباساشو عوض کنه که گفت چشم حتما و اومد و گفت پس برو ویلا را پس بده تا با هم بریم ویلای ما من هم زنگ زدم به اون یارو که ویلا کرایه کرده بودیم گفت نمیشه باید کرایه یه روز را بدین
من هم قبول کردم و رفتیم وسایلو از تو ویلا برداشیم و رفتیم سمت ویلا محمد اینا اون دوتا تو ماشین خودشون جلو میرفتن من ومنیر هم تو ماشین خودمون پشت سر اونها به منیر گفتم چطور شد که باهاشون جور شدی گفت تو رفتی من الکی میگتم از موج میترسم بهشون چسبیدم یهو یه موج بزرگه اومدم من هم از عمد خودم پرت کردم بغل احسانو و هی دست و پا میزدم گاه گداری هم دستمو میزدم به کیرش که دیدم شق کرده منم بهش گفتم میتونم دستگیرتو بگیرم که نیوفتم اونم گفت بیا عزیزم برای خودته بعد محمد اومد جلو گفت بفرما اینم یه دسته دیگه خوشگلم کیرشو داد دستم دیگه مشغول شدیم تا دیدن تو داری میایی که محمد گفت شوهرش داره میاد ولش کن منم گفتم نه بابا امین پایه هست و اشکالی نداره مشغول باشید گفت مگه میشه گفتم اگه نمیشد که منو با این وضع نمیسپرد دست شما و بره مطمئن باشید و راحت دیگه بقیشو هم که خوت اومدی دیدی من که از تعریف کردن منیر کیرم شق شده بود دیدم رسیدیم به ویلای محمد اینا و پیاده شد درو باز کرد به من گفت توماشینتو ببر تو تا من بعد از تو بیام من هم رفتم تو که یهو دیدم یکی اومد توحیاط سلام کرد من یه نگاه به منیر کردم گفتم این دیگه کیه منیر گفت شاید صاحب ویلا باشه اون یارو رفت سمت احسانو دیدم که با هم حرف میزنن ما هم از ماشین پیاده شدیم و رفتم سمتشون محمد گفت معرفی میکنم آقا رضا دوست و همسفرمون و ما را هم معرفی کرد من منیر یه کم جا خوردیم آخه حالا اونا سه نفر شده بودن من گفتم نگفتی که یکی دیگه هم تو خونه هست گفت نترس بابا این آقا رضا خیلی بی آزاره برو بریم تو حالا و ما راهنمایی کرد به سمت خونه من یه لحظه دیدم که احسان دست انداخته گردن منیره و داره سینه هاشو میمالونه رفتیم داخل سالن که منیر گفت حمومتون کجاست من برم یه دوش بگیرم بدنم پره ماسه شده محمد کونده گفت من هم پر از ماسه شدم بیا با هم بریم احسان هم گفت اول و شروع کردن لباساشونو در بیارن و بعد اومدن سمت منیر شروع کردن لباسای منیر را در آوردن و یه 2 ثانیه لختش کردن منو رضا هم فقط نگاه میردیم که دیدم بله آقا رضا هم کیرش شق شده و به من گفت با اجازه
لباساشو کند و رفت سمت حموم من دیدم اینها خیلی اتیششون تنده گفتم برم پیششون منیرمو داغون نکنند و من رفتم دم در حموم دیدم چه حموم دلاوری داره همه توش جا میشیم منم رفتم پیششون دیدم وا ویلا سه تا کیر شق با انواع سایز واندازه دارن دور بر منیرم تاب میخورن شامپد بدنو زدن بهش هر کی داره یه جای منیرو میشوره و شیش تا دست داره منیرو لمس میکنه منیر گفت امین بیا اینا منو میکشن خلاصه بعد از شستشوی حسابی همه اومدیم بیرون از حموم و خودمون را خشک کردیم ولی منیرو بچه ها زحمت خشک کردنشو کشیدن ولی آب بود که کس منیر راه افتاده بود منیرو بردنش توی اتاق و هر کی یجایی از منیرو میخورد و ناله که چه عرض کنم جیغ منیرو در اورده بودن منیر دولا شد و شروع کرد به ساک زدن کیر محمد و احسان هم رفت سراغ کون منیر و شروع کرد به خوردن کون منیر من که از دیدن این صحنه ها داشتم دیونه میشدم دیگه خدا میدونه منیر چه حالی میکرد شده بود عین این فیلم سوپرا احسان هم با یه دست کس منیرو میمالید و با دسته دیگش کیرشو که رضا از کون خوردن دست کشید و کیرشو از پشت کرد تو کس منیر و همین جوری که تقه میزد تو کس سر منیر میرفت جلو و کیر محمد تا ته میرفت تو حلق منیر یه کم تو این پوزیشین کردن و بعد احسان خوابید روی تخت و به منیر گفت بشین روی کیرم تا همچین بگامت که دیگه هوس جندگی نکنی منیر هم همین کارو کرد و نشست روی کیر احسان و رضا هم کیرشو هل داد تو کون منیر یه کم طول کشید تا احسان و رضا با هم هماهنگ بشن و با یه ریتم خاصی تو کس کون زنم تلمه میزدن من دیگه طاقت نیووردم و همین جوری که کیرم دستم بود بدون اینکه جق بزنم ابم اومد و شل شدم و نشستم کنار تخت و کس دادن زنمو میدیدم و کیف میکردم اون شب تا دوساعت این سه تا هزار مدل کس و کون منیر را گاییدن…
منیر دیگه مثل یه جنازه بود و اینها هم مثل کتلت این ور و اونورش میکردن و به معنای تمام کلمه گاییدنش وقتی بلد شدن از روش من رفتم سراغ منیر که دیدم تمام دور کسش سیاه کبود شده از بس که تلمه زده بودن توش منم یه دستمال برداشتم و کسو کون تمیز کردم و خوابیدم پیش منیر شاید 5 دقیقه طول نکشید که از فرط خستگی خوابش برد من هم نفهمیدم کی خوابم برد که دیدم رضا داره صدا میزنه بلند شید ساعت 12 میخواییم شام بخوریم منیر خواست لباس بپوشه که دیدیم همه لختن ما هم بی خیال لباس شدیم و رفتیم دست و صورتو شستیم وشام خوردیم البته چه شام خوردنی هر کی یه چیزی میگفت و ازکس و کون منیر تعریف میکرد منیر بین منو احسان نشته بود احسان همش بوسش میکردو لب میگرفت ازش بعد از شام من رضا رفتیم تو حیاط یه سیگار بکشیم که رضا گفت منیر عجب چیزی هست از کجا بلندش کردی من گفتم نه بابا جنده نیست به خدا زنم هست حالا بماند گیر شما سه تا افتاده خواهرشو گاییدین ولی جنده نیست رضا باورش نمیشد تا من عکسای توی گوشیمو نشونش دادم و قبول کرد و گفت تو ناراحت نمیشی ما زنتو جلو روت میگاییم منم گفتم نه چرا ناراحت بشم خودش دوست داره و همیشگی نیست گفت حالا که برای ما بد نشده رفتیم تو دیدم احسان و محمد نشستن روی مبل و منیر هم نوبتی براشون ساک میزنه و یه جوری تخمای محمد را میخورد که منم هوس کیر کردم و رفتم بغل دست زنم نشستم و کیر احسانو کردم دهنم و شروع کردم به ساک زدن و نگاه میکردم هر کاری منیر میکرد منم میکردم رضا هم میخواست منیرو بکنه که منیر گفت من دیگه نمیتونم بدم کس و کون نمونده برام بقیش برای فردا
رضا هم گفت این کیر من بلند شده باید یه کاریش بکنی که منیر هم نامردی نکرد و گفت بکنیین تو کون امین من براتون ساک میزنم خیسش میکنم تا هلش بدین توی کون شوهرم من گفتم نه بابا نمیشه منیر گفت تو که میگفتی دوست داری بدی حالا وقتشه دیگه اون سه تا کونده هم ولی نکردن و گفتن راست میگه نوبتی بدین که اذیت نشین و خاطره خوبی براتون بمونه من هم که از اولش راضی بودم ولی داشتم ناز میکردم گفتم اول برم دستشویی و کونم را خالی کنم بیام رفتم تو دستشویی و شلنگ آب گرمو باز کردمو کردم تو کونم و قشنگ خودمو تمیز کردمو اومدم بیرون و رفتیم تو اتاق خواب محمد خوابید روی تخت و من هم داگی شدم و برای محمد ساک میزدم و رضا کیرشو فرستاد تو کونم منیر هم داشت کیر احسانو میمالد تا همین چند ساعت پیش قضیه برعکس بود من داشتم گاییده شدن زنمو نگاه میکردم ولی الان منیر داشت گاییده شدن شوهرشو میدید و به رضا میگفت بزن خواهرشو بگا که بفهمه کون دادن چقدر سخته و کون منو هر شب پاره نکنه خلاص اون سه که تازه 2 ساعت پیش ابشون اومده بود و کمرشون سفت بود حسابی کونمو پاره کردن تا آبشون بیاد و یکی یکی خالی کردن تو کونم دیگه اب منی بود که از کونم میریخت بیرون اینبار منیر برام دستمال اورد و آبها پاک کرد ما دو روز اونجا بودیم این سه تا به 700 روش سامورایی ما زنو وشوهرو گاییدن …
نوشته: امین سولاخیان
میلاد۲۸مجرد نفر سوم با تجربه هستم زوج یا خانم از پرند و حومه تماس بگیره زن شوهر باهممیکنم
۰۹۳۸۳۵۳۹۲۰۹