سکس با مامان

سکس با مامان، داستان سکس با مام و خاطره سکسی از سکس با دخترخاله ی شوهردار و حشری.

مادرجنده

اسمم حمیده و داستانی که میگم از بچگی شروع میشه.   بچه های دهه شصت میدونن که ما اون زمان حموم تو خونه هامون نداشتیم و مجبور بودیم که با مامانامون بریم حموم و من همیشه چون سنم کم بود تو حموم راحت بودم و یادم هست که زنا تو حموم شورتشونو در میو وردن […]

مادرجنده بیشتر بخوانید »

میگفت بکن بکن

سلام به همه اسم من یاسر هست و مادرم زهره مادرم وقتی چهارده سالش بود زن دوم پدرم شد که سنی ازش رفته بود مادرم وارد خونه ای شده بود که بچه های پدرم از مادرم بزرگتر بودن واسه همین پدرم یک خونه براش گرفت توی شهری که مابودیم این جور ازدواج ها خیلی رسم

میگفت بکن بکن بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا