سکس با مرد زن دار

قسمت قبل سلام مجدد دوستان من نسرین هستم و اما ادامه ماجرا همینطور که گفتم آقای احمدی شوهر افسانه منو دید که رسول رو پیاده کردم فردا به بهانه تعویض طلا رفتم مغازش طلا فروشی داره خواستم یه جوری بهش بگم که چیزی به افسانه نگه   خلاصه از هر دری حرف زدیم و من

ساناز هستم ۲۵ ساله از قرچک ورامین   *** مامانم تو بیمارستانی در تهران بستری بودهمراهش بودم زنی تو سن و سال مامانم هم بغل‌دستش بستری بود همصحبت بودیم مامانم و اون خانم که اسمش طاهره بود کلیه اطلاعات بچه هاشونو بهم داده بودند با اومدن من طاهره خانم گفت این دخترت باید ساناز باشه

نادیا هستم یه خانوم متاهل ۳۰ ساله با اندام معمولی اما باسن درشت که به چشم میاد . اسم همسرم امیده . امید کارمنده و توی اداره اش یه همکاری داره به اسم مهدی که اونم متاهله و اسم خانومش نگاره …   ما با مهدی و نگار رفت و آمد زیادی داشتیم و تقریبا