داستان سکسی

داستان سکسی شهوتناک یا سایت صد داستان سکسی با داستانهای سکسی جدید ایرانی شامل سکس با دوست دختر، سکس با مامان و خاله، سکس محارم و سکس لزبین گی و فتیش در اختیار شماست.

حال کردن بابام با من

سلام. اسم من ستاره است و 22سالمه.خاطره ای که می خوام تعریف کنم سکسی نیست و واقعیه پس دوستانی که دنبال صحنه های سکسی می گردن بهتره نخونن که اخرش غحش ندنً.این خاطره مال 13 سالگمیه.اون موقع ها چون خونمون کوچیک بود من پیش مامان و بابام می خوابیدم.بابام خیلی حشری بود و هنوزم هست […]

حال کردن بابام با من بیشتر بخوانید »

شب فراموش نشدنی

با سلام و عرض ارادت خدمت تك تك دوستان عزيزممن هومن هستم، 38 ساله. خاطره اي كه ميخوام براتون تعريف كنم مربوط ميشه به 18 سالگيم و اولين سكس من. ميدونم الان پيش خودتون دارين ميخندين، حقم دارين آخه معمولا آقايون از 13 سالگي دوماد ميشن و من كمي عقب افتاده بودم. راستش هر وقت

شب فراموش نشدنی بیشتر بخوانید »

سکس با خواهرم

این ماجرا از سه هفته پیش شروع شده و واقعا حقیقت داره، اگرچه اینجا هیشکی هیچ داستانی رو واقعآ باور نمیکنه و سر فحش رو به نویسنده ی داستان میکشه که آی دروغه و کسشره و…خواهر بزرگم سی سالشه از شش سال پیش طلاق گرفته و با پسرش با ما زندگی میکنه.من بیکارم و همش

سکس با خواهرم بیشتر بخوانید »

خواهرزن من، مريم

شب مريم خانة ما خوابيد.از همان اول شب، مدام با نگاه‌هايش با من حرف زد؛ جوري كه همه‌اش نگاهم مي‌رفت روي زنم كه نكند از ماجرا بويي برد. بعد، حمام را گرم كردم و رفتم دوش گرفتم. وقتي بيرون آمدم، از هر وقت ديگر مريم را بيشتر ميطلبيدم.مريم هم به اصرار من و خواهرش و

خواهرزن من، مريم بیشتر بخوانید »

رويايي ترين رويا

اه،بازم دير كرده اين دختره،هميشه همين طوريه آدم رو دق ميده تا بياد….تو فكر بودم كه يهو در ماشين باز شد و اومد نشست تو ماشين،يه كم عصباني نكاش كردم ،يه لبخند زد كه مثل آب سرد بود،تمام بدي هاي زندكي يادم رفت ،واقعا هموني بود كه من دوست داشتم1سال ازم كوجيكتر بود،صورتش خيلي ناز

رويايي ترين رويا بیشتر بخوانید »

من و مدیر شرکت

سلام من نگار هستم 22 ساله و ماجرایی که میخوام واسه تون تعریف کنم برمیگرده به حدود یک سال پیش…من دختر چشم و گوش بسته ای نبودم ولی ادمی هم نبودم که دنبال پسر و دوست پسر و کیر پسر و خود پسر و یا هرچیزی که مربوط به پسرها میشه باشم راستش و بخواین

من و مدیر شرکت بیشتر بخوانید »

زندایی باربی

سلام من برای اولین باره که دارم خاطره می نوسیم امیدوارم که همگی خوشتون بیاد ولی اگه کمی یا کاستی دیدید به بزرگی خودتون ببخشید.این داستان بر می گرده به حدود یک سال پیش من از 16 سالگی تو کف زنداییم بودم آخه میدونید خیلی خوشگله با اینکه دو تا بچه داره ولی هیکلش باربی

زندایی باربی بیشتر بخوانید »

دوست پسر وحشیم

سلام من شبنم هستم، ۲۱ سالمه و این خاطره ای که براتون تعریف میکنم قضیه ی سکس من با دومین دوست پسرم هست. من و نیما الان حدود یک سالی میشه که که باهم دوستم . دوستیمون هم از اول خیلی عجیب شروع شد چون تقریبا از هم متنفر بودیم و هر وقت همدیگه رو

دوست پسر وحشیم بیشتر بخوانید »

سکس من با شاگرد مادرم

من خیلی از این داستانها رو خوندم و خودم هم تو زندگیم خیلی سکس کردم ولی یه مورد بود که بعد از سکس کردن با اون به خودم میالیدم و باورم نمشد آره کسی که راه 4 ساله لیسانس رو تو 8 سال بره معلومه چه دانشجوی شیطونی بوده دیگه بگذریم بریم سر داستانسال آخر

سکس من با شاگرد مادرم بیشتر بخوانید »

سکس با شوهر خواهرم بابک

من شیما هستم.هیجده سال سن دارم.خواهرم چند سالی بود که ازدواج کرده بود بابک شوهرش هم مرد خوبی بنظر میرسید این نظر خودمه و کاری به نظر دیگران ندارم ناگفته نماند مرد لارجیه و برای خواهرم و خونشون من و دیگران خیلی خرج میکنه.من و خواهر دیگم در خونه راحت میگردیم مثلا با تاپ و

سکس با شوهر خواهرم بابک بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا