داستان سکس

داستان سکسی جدید فقط در سایت بزرگ شهوتناک.

گفتم عموووو بذار توشششش

4 سال پیش عروسیمو تو تالاری خیلی زیبا در #شهرک غرب آغاز کردم اماده شدیم بریم ماه عسل عموی خوشتیپ و هم سن و سال شوهرم که شمال ویلا داشت با هم رفتیم اونم نامزد داشت ولی عقد نکرده بود اول قرار شد فروغ هم با ما بیاد مامانش نذاشته بود بهانه آوردن سه تایی […]

گفتم عموووو بذار توشششش بیشتر بخوانید »

معصومه ده بالا

سلام مرتضی هستم 37 سالمه ساکن تهرانم تا 20 سالگی خونمون #ده بود نزدیکی های تهران سمت #شهریار 18 سالم بود زن داداشم تو تصادف فوت کرد زن بسیار مهربانی بود خدا رحمتش کنه داداش سالگرد راضیه نرسیده با دختر 15 ساله ای ازدواج کرد که مدتها هیچ یک از #اهل خونه ندیده بودیم عید

معصومه ده بالا بیشتر بخوانید »

زنداداش نگو بگو کص طلا

من مدتها بود با زنداداشم #موش و #گربه بازی می کردیم 23 خرداد همین چن روز قبل رفتم خونشون خواهرشو مامان بزرگش پیشش بودن زنگ زده بود نون بگیرم و گوجه تا رسیدم زنگ زدن مامان بزرگش رفت تو یک آپارتمانیم خواهرشم باید می رفت نگو #آرایشگاه تو طبقه همکفن حیاط دست ایناس رفتم حیاط

زنداداش نگو بگو کص طلا بیشتر بخوانید »

آژانس کیری

سلام من #مریم هستم بیست و هفت سالمه و شش ساله ازدواج کردم شوهرم مرد خوبیه و من خیلی دوسش دارم و خیلی هوامو داره و نیازهای جنسی و عاطفیمو رفع میکنه هفته ای دوبار با هم سکس داریم در مورد خودم بگم پوستم سفیده و چشام سبزه و سینه هام شصت و پنج و

آژانس کیری بیشتر بخوانید »

بی خود از خود

دو سالی می‌شه که با بچه‌های #دانشکده یک گروه کوه غیر رسمی و خودمونی راه انداختیم. توی این دو سال از بین رفقامون به گروه اضافه شدن و تقریبا 70 نفری کل اعضا می‌شن. توی هر برنامه هم بین 20 تا 30 نفر میان. تعطیلات آخر ترم شد و یک تور تفریحی گذاشتیم برای کویر

بی خود از خود بیشتر بخوانید »

حشری‌های غرب

سلام 23 ساله بودم تو عروسی پسر داییم دختر یکی از فامیلهای مامان را دیدم یکدل نه صد دل عاشقش شدم بگذریم که عروسی چگونه گذشت مادرم گفت دختر #شمسی خانم را برایت #کاندید میکنم حرفم نزن که دختری به زیبایی او پیدا نمیکنی دهها خواستگار داره ولی به مامانش گفتم به بابک میخام اونم

حشری‌های غرب بیشتر بخوانید »

ته تغاری

سلام ما سه برادر و سه خواهر و منم ته تغاری هستم اختلاف سنی از برادر بزرگ (بزرگترین) 29 سال و از ماقبل ام احمد 12 سال پدر سال 88 ما را یتیم کرد روحش شاد مادرم #سرحال و #قبراق خوشگل و شیک و خوش تیپ بدون یک تار موی سفید سایه اش سر ما

ته تغاری بیشتر بخوانید »

دوست داشتم خالمو مثل سگ بكنم

اسم خالم #مژگان هست يه زن ٤٥ ساله با سينه هاي ٨٥ كه مثل بقيه سن بالاها افتاده نيست و مثل دوتا هلو نرم و خوش فرم كون بزرگي داره و پاهاي فوق العاده خوش تراش و سفيد و بلوري قدشم ١/٧٠ ميشه يكم تپله ولي نه زياد زيباييشم فوق العاده ست موهاشم قهوه اي

دوست داشتم خالمو مثل سگ بكنم بیشتر بخوانید »

حیف اسم برای این کوستان

سلام بیشتر نوشته هارا خوندم خیلی خوب و عالی بودن (بر عکس این کوستان! ) امروز رفتم خرید مواد خوراکی و میوه از مرغ فروشی دو تا مرغ سبز گرفتم شد 90 تومن کیلویی 20 هزار من سنم 63 ساله ولی خیلی جوان موندم موهام جوگندمی پرپشت و خوش حالته چهره ام هم خیلی مورد

حیف اسم برای این کوستان بیشتر بخوانید »

عموم هم منو کرد هم مامانمو

سلام اسمم فریباس مستعار از یک #شهرستان که اسمشو نمیگم 35 سالمه 14 ساله بودم شوهر کردم تمام پسرای فامیل خواستگارم بودند عمویم با یکی از آنها موافقت کرد منم قبول کردم من بارها شاهد سکس عموم با مامانم بودم خیلی خوشم می اومد دوس داشتم عمو منم بکنه ولی نمی کرد می مالید کوصمو

عموم هم منو کرد هم مامانمو بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا