شبنم تنگه

با درود.

دی ۱۳۸۹ تو یک شرکت نرم افزاری استخدام شده بودم، و خیلی شوق و ذوق اولین استخدامی رو داشتم تو سن کم و هرروزه واقعا تو کارم بهتر پیش میرفتم. پسری بودم کاملا مثبت تو بهمن ماه ۸۹ با خانمی به اسم شبنم آشنا شدم ک همیشه پای پنجره وایمیسادم اونم گهگداری میدیدم دقیقا پنجره اتاق خوابم روبرو پنجره آشپزخونه خونه شبنم بود و این شد ارتباط دورادور شکل گرفت و متوجه شدم اوکی هست، واقعا اونموقع ها مثل الان نبود سخت بود و ترس از ابرو و همسایگی .

 

دقیقا انگار دیروز بود، عصر رسیدم منزل و دوش گرفتم و خواستم استراحت کنم که رفتم پنجره رو باز کردم!! چندلحظه وایسادم و دیدم شبنم اومدن کنار پنجره و کمی نگاه همدیگه کردیم و دید خلوته با انگشت اشاره کرد میاد پایین ، ک من سریعتر رفتم تو کوچه و دیدم یه پلاستیک اشغال دستش ببره بندازه تو سطل اشغالی سر کوچه و وقتی ک وسط مسیر بود منم پشت سرش راه افتادم که اگر کسی ببینه شک نکنه و دقیقا حینی ک خواست برگرده منزلشون گفتگو چندثانیه ای داشتیم و سریع شمارمو بهش دادم، فردای اونروز صبح قبل اینکه برم سرکار یه اسمس بود برام و متوجه شدم اونه قبل اینکه برم سرکار اومد پای پنجره و دیدیم همدیگرو و خیلی خوشحال شدم از شروع رابطه باهاش.

 

 

شبنم یه خانم متاهل و یک دختر داشت ک ازدواج کرده بود و یک پسر ک مجرد و ازمن بزرگتر بود و یک شوهر ک تو معاملات خونه و ماشین بود دقیقا اونموقع سال۸۹ تیپ زمانشاهیشو حفظ کرده بود معلوم خیلی خوشتیپ بوده تو جوونی، ارتباط ما خیلی عمیق شد من همش ۱۹ سالم بود و خانم اونموقع ۴۶ سالش بود و بسیار زیبا و خوش اندام و خیلی وضع مالیش از من سرتر بود. تا قبل سفر به قشم هیج سکسی نداشتیم چون موقعیت اصلا نشد. و دوماهی از اشنایمون گذشته بود گفت بهم میخوام با دوستم و دخترم مجردی برم قشم توام بیا و برام سخت بود ازینکه دخترش و دوستش هستن ، ک اینکه گفت با دخترم اوکیم و دوستم مشکلی نیس اصلا ک باهم بریم .

 

 

تعطیلات عید ۱۳۹۰ تموم شد و قرار ما بلیط پرواز روز ۱۸ فروردین ۹۰ گرفته بود ک تازه شد بود ۲۰ سالم و کنار یه خانم متشخص و سن بالا و زیبا و پولدار خیلی شوق داشتم واقعا اون سالها اصلا مثل الان نبود رابطه راحت برقرار کنی با میلف پولدار و متشخص… ک روز ۱۸م رسیدم فرودگاه اونا از قبل رسیده بودن فرودگاه و وقتی دوستشو و دخترش دیدم خیلی معذب بودم و تا رسیدن به قشم معذب بودم خیلی خیلی. رسیدیم قشم و یک سوئیت خیلی شیک با تحقیق پرس‌وجو پیدا کردیم. اینکه رسیدیم و سوئیت تحویل گرفتیم شبنم به من گفت یه اتاق برا ما و یک اتاق هم دختر و دوستش. تا وسایل گذاشتیم و مرتب کردن من رفتم دوش گرفتم و برگشتم تو اتاق شبنمم بعد من رفت حمام و وقتی ک برگشت زیبای اندامش تو هوله تنی واقعا بدجور چشم یه جوون ۲۰ ساله رودیونه کرد و اولین سکس و شهوتی شدنمون شروع شد

 

اونجا اصلااااا یادم رفته بود ک دوست و دخترش تو اتاق دیکه یا تو هال نشستن دیونه وار به عشقبازی باهاش شروع کردم و بدجور ناله و اهش بلند شده بود اصلا ملاحضه نکردم و واقعا یادم رفته بود کسی هست چنان حشری و شهوتی کرده بودم شبنم رو و خودمو ک اونم هیچی نگفت وارد جزئیات سایز و سکس اینا نمیشم … و مثل واقعا ندید بدید کل اندامش رو لیسیدم واقعا بسیار بدن عالی داشت ،نیمساعتی ادامه داشت معاشقه هردومون چون بار اول بود یه حسی خواستم بهش بدم ک تو عمرش تجربه نکرده بود.

 

سایز من برای اون خیلی زیاد کلفت بود و شبنم واقعا تنگ بود  و مثل یک ۳۰ ساله بود واقعا انکار زیاد استفاده از سینه و کس و کونش نشده بود چون بیش از حد سرحال بود … کمره من سفته و بخاطر ورزش کردنم و اینکه خودارضایی خیلی خیلی کم کرده بودم کلا بین ۱۵ تا۲۰ دقیقه ارضا میشم …

 

ترسیدن لحظه ای شد ک لنگشو انداختم رو دوتا شونه ام یه کیر خیلی کلفت ک گذاشتم رو کسش و خودم تو دلم گفتم وای این چجور میره تو کس کوچیک شبنم و داشتم نوک سینه هاش میخوردم همزمان و کلاهک و کیرمو می‌مالیدم رو چوچوله و لبای کسش ک خوب لیز شه و له له بزنه بزنه و بعد چندلحظه کردم توش تا تخمام ک ناله بلند و آه آه کشیدنش ب جرات میگم چنان بلند شد ک مطمئنم صداش تا تو حیاط هم اگر کسب بود میشنید این اولین سکسمون بود خواستم روانیش کنم از لذت زیاد همزمان سینه ها زیبا و سفتشو میلیسیدم و میمکیدم و مثل گنجشک با سرعت بالا تلمبه میزدم و بصورت شدیدی ارضا شد چنان ک پشت گردنم با ناخنش زخم کرد و ناله های بلندی ک میکشید من خیلی احساس بهتری داشتم ک اینطور یه زن با اون شخصیت و سنش و اون زیبایش زیرم داره دیونه وار، لذت خاصی بمن میداد یه حس خیلی خوب میداد … حدود ۱۰تا۱۵ دقیقه کردم کس زیباشو ک ابم داشت میومد فقط گفت بریز توش بریز توش کلا سیستم بدن من جوریه آب منیم خیلی حجمش بالا و زیاده کل ابمو ریختم تو کس شبنم چنان ک چند ثانیه بعدش تکون هیچ نخوردم تا شول شد کیرم و از کسش درش اوردمو حجم ابم زد بیرون از کسش

 

الان دارم مینویسم انگار همین دیروز بود. سفر ما تقریبا ۵روز طول کشید این ۵روز بالا ۲۰تا ۲۵بار من باهاش سکس کردم و ارضاها خیلی مهیج و شدیدی شد بود شبنم انقد ک روز آخر گفت نمیتونم اصلا سکس کنیم دیگ بقول خودش نا وایسادن نداشت و کل کمر خودمم خشک شد بود … دوست و دخترشون واقعا با مرام بودن، چندبار صبحها ک از خواب بیدار شدم دیدم شبنم نیستش و داشت با دختر و دوستش صحبت می‌کرد ک چندبار خودم شنیدم میگفتن واقعا شبنم می ارزه خیلی مسر خوبیه ک بخاطرش اینجور کردی آوردیش سفر و هزینه میکنی خیلی معلومه حال میکنی، از هر نظر کل خرج سفر و لباس و حتی عینک برای من خرید کرد و اینکه ما برگشتیم تهران و رابطه ما تا سال ۹۱ ادامه پیدا کرد و واقعا یکی از رابطه ها شیرین من بود.

 

من زیاد دنبال انشاء و داستان نبودم و نیستم قصدم این بود فقط خاطره ۱۴ سال پیش رو بنویسم ک هنوز بعد گذر ۱۴ سال هرروز بهش فکر میکنم.

 

 

بازدید از سایت سکسی سکس➥ و چت سکسی شهوتناک➥ یادت نره! کلیک کن!➥ ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا