سلام به همه. شیما هستم الان ۱۹ سالمه این خاطره اولین سکسمه.
میخوام اولین خاطره سکسمو تعریف کنم براتون ،12 سالم بود خاله م با شوهرش و پسرشون اومده بودن خونه ما و پسر خاله م اسمش میثم بود ،من یه داداشام دارم اسمش ساسان و با پسر خالم خیلی جورن و همیشه با هم بودن تا قبل از اون شب ساسان فقط گاه گاهی خودشو میشچسبوند به من و میمالید اون شب همه داشتن توی اتاق دیگه باهم حرف میزدن و ما سه تا یعنی داداشم و پسر خاله و من توی اتاق داداشم بودیم و اون دوتا روی تخت نشسته بودن باهم حرف میزدن و منم روی زمین نشسته بودم و به حرف هاشون گوش میدادم که دیدم میثم داره به داداشم اشاره میکنه نمیدونستم معنیش چیه که داداشم گفت شیما بیا بشین روی پای من روی زمین نشین منم بلند شدم نشستم روی پاهاش جوری تنظیم کرد که دقیقا روی کیرش باشم و همونجوری منو نگه داشت.
چند دقیقه ای شد که پسر خالم گفت بیا بشین روی پاهای من داداشت خسته شده منم از همه جا بی خبر بلند شدمو نشستم روی پاهای اون وقتی نشستم کیر شق شده شو حس میکردم سعی میکرد منو روی کیرش عقب جلو کنه و دستشم مدادم میکشید به بدنم بعد دوباره داداشم منو گرفت و نشوند روی کیرش ، بعد داداشم آروم دم گوشم گفت شیما یه کاری بگم میکنی ؟
گفت چی؟
گفت نباید به کسی بگیااا
گفتم باشه
گفت شلوارتو دربیار!!! من یه نگاهی به پسر خالم کردم و اونم گفت در بیار … به نشون تایید سر تکون دادم و بلند شدم که شلوارمو در بیارم پسر خالم رفت و در اتاق و قفل کرد و من شلوارمو در اوردم و بعد دادشم گفت شرتتم دربیار و خودش سریع شرتمم کشید پایین و بعد بلند شد کیر خودشم از روی شلوارکش در اورد و من گرفت و نشوند روش وقتی روی کیرش نشسته بودم حس عجیبی داشتم ،هم خوشم اومده بود هم استرس داشتم که کسی نیاد و با هر صدایی نگاه میکردیم به در میثمم کیرشو در اورده بود و نشسته بود
منو از روی کیر دادشم بلند کرد و نشوند روی کیر خودش بعد دادشم گفت بخوابونش روی تخت منو خوابوندن روی تخت و میثم افتاد روم کیرشو اول مالیده به کصم و بعد گذاشت بین پاهام و شروع کرد لاپایی زدن کیرش خیلی کلفت بود و قشنگ پاهامو از هم باز میکرد و منم کصم خیس شده بود و راحت داشت عقب جلوش میکرد حس خیلی خوبی داشتم که میثم بین پاهام ارضا شد یه خوردشم ریخت روی کصم ، بعد دادشمم اومدو همین کارو کرد موقعی که داشت لاپایی میزد پیرهنمم زد بالاو با سینه هام بازی میکرد نوک سینه هام یه خورده برجسته شد بودن .داداشمم همونجا بین پاهام ارضا شد و منم خیلی خوشم اومده بود. داداشم ازم قول گرفت به کسی نگم منم به کسی نگفتم.
اگه کسی خاطره مشابه داره بگه
ببخشید اگه غلط املایی داشتم. بوس
نویسنده : لاپاشیما نانازاکی