کیر نیک

سلام‌.

بعد از مهاجرتم به المان و جنگ و دعواهای من و‌شوهرم،قرار شد تا زمان طلاق جدا زندگی کنیم‌و من همچنان توی شرکتی که پنج ساله توش کار کردم و‌الانم اونجام حتی،مشغول بودم.رابطم با شوهر اشغال خیانت کارم تموم شد وفقط منتظر کاغذ بازیا موندیم.و من خونمو جدا کردم.اون‌یک سال اخر هیچ سکسی نداشتیم و دیگه امیدی نبود که چیزی درست بشه…

من سر کار میرم. رییس شرکتی که‌توشم یه مرد مطلقه ۴۵ ساله است. یه مرد قد بلند تو‌پر عضله ای با موهای تقریبا بور.خوش خنده و جذاب.از اون‌اول رابطه خوبی داشتیم باهم.اسمش نیکو هست و ما همکارا نیک صداش میکنیم‌.بماند که بعد از قطعی شدن طلاقم شروع کردم به کرم ریختن برای نیک چون‌ مید‌ونستم جدا شده و البته اونم بدش نمیومد و تا فهمید دارم تنها میشم اونم دست به کار شد و شروع کرد به زبون بازی.بعد چند ماه رابطه تلفنی و چت و پیام های چرت و پرت و یکی‌دو تا قرار رستوران،تصمیم گرفتیم که شب خونه‌ نیک باشیم.اون روز نه من نه نیک سر کار نبودیم و قرار شد شامو خونه نیکو بخوریم.قبلش رفتم دوش گرفتم و از اونجا که عاشق کون دادنم کونمو حسابی شستم و دوش انال گرفتم.

 

گفتم شاید کون دادم و معلوم نیست چی بشه.یه لباس شدید سکسی آبی رنگ پوشیدم.تا رسیدم در خونه نیک دیدم پشت پنجره است با یه لبخند پر از حشر منتظرمه.یه خونه ویلایی بزرگ با درختای قشنگ.رفتم تو و از ذیدن خونش ذوق زده شدم.اینقد خوشگل و لوکس بود همه چیز.همدیگه رو بغل کردیم و شروع کردیم خوش و بش.شام پاستا بود و کنارش کمی مشروب خوردیم و‌اون‌ وسطا نیک هر از گاهی یه لب کوچیک میگرفت ازم.میز رو جمع کردیم.من اون وسطا هی خم و راست میشدم تا جایی که شورتم معلوم میشد و اونم شیطنتش گل کرده بود،هی میزد در کونم.اخرای شب فیلم دیدیم که خیلی خسته کننده بود و دیگه کم کم چشام سنگین شد و خوابم گرفت.همونجور که بغل هم جلو تلوزیون بودیم گفتم بریم تو تخت؟نیک که منتظر این لحظه بود بلافاصله بلند شد و گفت بریم و بغلم کرد تا اتاق خواب.تو بغلش چشاشو نگاه میکردم مثل دو تا الماس سبز میدرخشید.عطر مردونش با بوی سیگارش قاطی شده بود…این بو منو روانی میکنه.

 

 

چقد دوست داشتنی و مهربون بود.منو گذاشت رو تخت و‌گفت دوش بگیرم سریع میام.تا نیکو رفت کفش و لباسمو کندم و لباس خواب توریمو دراوردم پوشیدم.شرتمو عوض کردم و منتظر نیکو لب تخت نشستم.وقتی نیکو اومد تو اتاق و چشمش بهم افتاد انگار که شوکه شده بود گفت:نازنین چقدر زیبا شدی.لباس خواب صورتیم کاملا تور بود و سینه هام از زیرش مشخص بود.من هنوزم تپلم ولی اندامم رو فرمه و سکسی.نیکو که یه حوله دور کمرش بود و کیرش از زیر حوله هم مشخص بود دیگه طاقت نیاورد و اومد رو تخت.گفتم میشه لامپو خاموش کنی گفت نه میخام تماشات کنم.

 

راستش زیر نور لامپ حس خوبی نداشتم ولی نخاستم غر بزنم.نیکو شروع کرد به لب گرفتن و خیلی نرم با دستاش سینه هامو فشار میداد.خیلی لطیف بوسه میزد و منو خوابوند رو تخت و با دقت لباس خوابمو نگاه کرد و درش اورد.وقتی نگاهش به بدنم افتاد گفت اوووو چقدر زیبایی…اینهمه وقت منتظرت بودم و مطمعن بودم خیلی سکسی هستی.نازنین از روز اثل میدونستم این اتفاق میفته.تو مال من میشی و…افتاد روم و همین طور که روم بود حوله از کمرش باز شد و کیرشو حس کردم.تمام بدنمو خورد و رسید به کسم.بو میکرد و میبوسید.شورتم رو در نیاورد و کشید کنار و شروع کرد به خوردن کسم.بو میکرد و زبونشو میکرد توش.رفتم تو اسمونا و هیچی حالیم نبود.نیکو تمام باسنمو بلند کرده بود و با تمام وجود کسمو میخورد.انگشتشو میکرد توش و زبونشو میکشید روش.دستمو کاز میگرفتم و حیغ میزدم…وسطاش نگاهم میکرد و از اینکه لذت میبردم خوشش میومد.یسسسس …همینه دختر هات…پرنسس حشری…دیگه نتونستم تحمل کنم و خیلی شدید ارضا شدم.جوری لرزیدم که دست از کار کشید و لباشو گذاشت رو لبم.
دیگه نوبت من بود.بعد یک سال بی کیری دلم کیر میخاست.بلند شدم و هلش دادم رو کف تخت.از این کارم خیلی خوشش اومد.خم شدمو فوری کیرشو کردم تو دهنم.باورم نمیشد کیرش خیلیییی کلفت بود و سفید.رگ های کبود و درشتی داشت.دراز نبود اما کلفتیش اندازه دهنم بود.میخوردم و میمالیدمش.داشت از لذت میمرد.تخم هاشو میذاشتم دهنمو میمکیدم…یه ساک جانانه زدم براش.

 

اینقد خوردم که دهنم درد گرفت و خودش فهمید وقتشه که منو بکنه.از چشام التماس و حشر رو میخوند.بغلم کرد و خوابوند.پاهامو باز کرد و اومد روم.چشام قفل شد به چشای سبزش.گفت نازنین چقد زیبایی،چقدر داغی و سکسی.هی اروم باش…داری میسوزی،تا بحال یه زن اینقدر سکسی ندیده بودم چقد هاتی…کفتم نیک خواهش میکنم…نمیخاستم بگم بکن ولی داشتم میمردم که بکنه توش.چشام داشت داد میزد که زود باش بکن منو لعنتی…نیک شورتمو کشید و انداخت کنار پایین و سر کیرشو گذاشت رو کسم و دو تا دستامو برد بالا سرم.لباشو گذاشت رو لبم و کیرشو با تمام قدرتش فشار داد تو کسم…
همون لحظه پاره شدنمو حس کردم.لباس رو لبام بود و جیغ من خفه و اون لذت میبرد…یه کیر کلفت که یکباره رفت تو کسم و داشت تلمبه میزد.عمیق و شدید…لبامو جدا کردم و اهم رفت هوا…بکن…نیک بکن‌منو…

 

یک سال بود سکس نداشتم و اون لحظه که کیر نیک رفت تو کسم خودم تنگی کسمو حس کردم و چشام خمار و خیس شد.درد و لذت پیجید تو تنم.دلم میخاست زمان وایسه.نیک…نیک…محکم‌تر…و مردی که با کیر کلفتش تمام زورش رو توی کس من خالی میکرد.اینقد تو اون پوزیشن تلمبه زد که حس کردم تشک زیرم از اب کسم خیس شده.جیغ میکشیدم و هر بار که ارضا میشدم نیک انگار که بهش کاپ قهرمانی دادن پیروز میخندید با ذوق لبامو میبوسید…دیگه کسم داشت پاره میشد نیک کیرشو میکشید بیرون و دوباره میکرد تو کسم.همونجا یهویی کیرشو گذاشت اشتباهی روی سوراخ کونمو یهو کمی زفت تو.گفتم آخخخخ و نیکو کمی ترسید گفت ببخشید عشقم متاسفم…گفتم نه اشکالی نداره اونجا باشه.گفت مطمعنی؟گفتم اره.نیک که انگار دنیارو بهش دادن گفت نازنین من عاشق آنالم…کونت روانیم کرده …تو همون پوزیشن نیک کیرشو کم کم کرد توی کونم و منی که عاشق کون دادنم بعد اونهمه وقت بی کیری داشتم درد میکشیدم و کم کم درد جاشو به لذت داد.نیک مرتب میکفت میخای درش بیارم گفتم نه بکن و ذره ذره کیرش رو فشار میداد.پاهامو جمع کرد تو شکمم و کیرشو تا ته کرد‌تو کونم.تخت رو چنگ میزدم و ناله میکردم.چند تا تلمبه زد و بعدش منو چرخوند به پهلو و اومد رو و با تمام قدرت کیرشو فشار میداد توی کونم.موهامو میکشید و مرتب کشیده های دردناکی میزد رو باسنم.با انگشتش توی کسم بازی میکرد و کیرشو محکم فشار میداد.

 

بعدش کامل دمر شدم و دیگه هم خسته بودم و هم درد میکشیدم.خشک شده بودم و موقش بود که تموم بشه.نیک فهمید و شروع کرد عمیق و شدید تلمبه زدن.تخت داشت جیر و جیر صدا میداد و من به حال گریه افتادم.نیک بسه نیک…خواهش میکنم …موهامو میکشید و گردنمو میخورد…انگشتاشو کرده بود تو دهنم و عقب جلو میکرد…یهو به شدت وحشی شد و فهمیدم ابش داره میاد.ابشو داخل کونم حس کردم و اون لحظه خودمم بی اختیار ارضا شدم.کسم پر اب شد و اب کیر نیک داشت با فشار تو کونم خالی میشد.اینقد لذت بخش بود که انگار مردم.حس میکردم یه چیز داغی داره میپاشه توش…نیک بیهوش افتاد روم و من از حال رفتم…چرخیدم طرفش.داشت میخندید و میگفت تو فوقالعاده ای تو هات ترین زنی هستی که دیدم.چقد داغی…تونستم سیرت کنم؟گفتم اره.

 

 

لب گرفتیم و بی حال رفتم حموم.سوراخ کونم باز شده بود و میسوخت.بدنمو‌شستم و برگشتم و چراغو خاموش کردم و افتادم بغلش.نیک میگفت دخترا اینجا خیلی اهل کون دادن نیستن و سکس خشن دوس ندارن ولی تو بعد چند وقت منو به ارزوی کون رسوندی.کونت فوقالعادس سکست فوقالعادس…از خستگی و لذتی که بردیم‌هر دومون بیهوش شدیم تا صبح…صبح چشامو که باز کردم دیدم نیک داره با موهام بازی میکنه…😍ببخشید دیشب زیاده روی کردم…منو نیک الانم باهمیم و باید بگم خیلی ادم امن و مهربونیه.این اولین سکسمون بود و هنوزم باهم سکس میکنیم.

 

امیدوارم خوشتون آمده باشه

 

 

نوشته: کلاین اشلامپه

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا