مامانم میده منم جق میزنم

سلام من علی هستم 24 سالمه توی یه خانواده سه نفری زندگی میکنم. این داستان واسه 8 سال پیشه.

من 16 سالم بود و مامانم اسمش آیداست یه زن 38 ساله با قد 167 و وزن 80 با بدی سفید سینه های سایز 75 و رونای گوشتی و کون بزرگ که با هر شلواری خودنمایی میکرد. جوری که توی مهمونی ها کل مردا و پسرای فامیل چششون زوم کون مامانم بود.
بابام راننده اتوبوس بین شهریه و معمولا بیشتر توی جاده دنبال یه لقمه نون حلاله و خیلی کم پیش میاد پیشمون باشه…

 

داستان ازونجایی شروع میشه که مامان من واسه عروسی پسر خالم تصمیم میگیره لباس مجلسی بخره. صبح روز دوشنبه بود منو با اصرار فراوان راضی کرد بریم پاساژ تا لباس هاشو بخره و منم برا این میبره که کلی لباسو دستم بگیرم یموقع خسته نشه هیچی دیگه یه اسنپ گرفتمو رفتیم همون پاساژی مامانم میگفت. وارد که شدیم با مرد خوش هیکل رو به رو شدیم مامانم و این آقا که اسمش محمد بود با یه لبخند و لحن صمیمی به مامانم گفت: سلام آیدا خانم خوش اومدین که همونجا فهمیدم قبلا هم واسه خرید اینجا اومده و باهم آشنا هستن. آقا محمد 32 سالشه و باشگاه میره واسه همین بدنش خیلی جذاب و سکسیه جوری که بهش میخوره 10 تا دوس دختر داشته باشه.

 

بعد از سلام و احوالپرسی مامانم گفت واسه‌ی مراسم عروسی چن تا لباس شیک میخوام. این آقا محمدم گفت چشم خوب جایی اومدین قشنگ سلیقتونو میدونم رفت از بین لباسا چن تا مانتویی جلو باز و سکسی اورد مامانم جلو من صورتش از خجالت سرخ شد ولی چیزی نگفت آقا محمدم با پرویی بیشتر چن تا شلوار اورد که هم توش جذب و گشاد بود همرو یکی یکی نشون میداد و میگفت اینو با این شلوار ست کنین جذاب میشین یا اون یکی با اون یکی دیگه همینجوری داشت توضیح میداد که حوصلم سر رفت رفتم روی یه صندلی نشستم اونا هم همینجوری گرم صحبت بودن که آقا محمد به مامانم گفت شما برین حالا یه پرو کنین متوجه میشین چقد بهتون میاد مامانم رفت داخل اتاق پرو تا بپوشه بعد چن دقیقه درو باز کرد و منو صدا زد رفتم نزدیک گفت علی نظرت چیه تا اومدم حرف بزنم آقا محمد دستشو گذاشت رو شونمو مامانمو دید زد آب دهنشو قورت داد و گفت آیدا خانم شما خیلی بدن خوش فرمی دارین حتی فکرشم نمیکردم که اینقد بهتون بیاد

 

همونجا بود که یه لحظه عصبی شدم خواستم درو ببندم که نتونه بیشتر از این مامانمو دید بزنه که یهو مامانم گفت دارین جدی میگین یا یه کلک توی فروشندگیه جفتشون خندیدن و آقا محمد با لبخند گفت خب واقعیتش اگه شلوارتونو یذره بالاتر بکشین فیت بدنتون میشه مامانم تا اومد کاری کنه آقا محمد دستاشو انداخت دور کمر مامانمو شلوارشو محکم بالا کشید جوری که مامانم یه آخ ریزی گف انگار شلوار رفت لای کس و کونش. خط کسش مشخص شده بود آقا محمدم خیره شده بود به کس مامانم. یهو مامانم گفت انگاری باشگاه رفتنتون اثرشو گذاشته آقا محمد گفت ببخشید یه لحظه زورم از دستم در رفت من داشتم کم کم کفری میشدم برگشتم روی همون صندلی نشستم.

 

آقا محمد گفت خب بزارین یه عکس ازتون بگیرم گوشیشو در اورد چن تا عکس گرفتو گفت خب حالا اون ست دیگه رو بپوشین تا باهم مقایسه‌شون کنین مامانم درو بست و آقا محمد پشت در وایستاده بود و داشت عکسارو نگاه میکرد کیرشم آروم آروم بزرگ شده بود و مشخص بود چن دقیقه گذشت و در باز شد مامانم جوری سکسی شده بود که تا در باز شد آقا محمد چشماش برق عجیبی زد و با ذوق گفت آیدا خانوم چقد شما خوش هیکل و جذابی میشه بچرخید مامانم چرخیدو آقا محمد رفت نزدیک دستشو گذاشت روی کون مامانم و گفت آیدا جون عجب کون بزرگی داری مامانم هیچی نمیگفت و منتظر بود آقا محمد دستشو برداره بعدش مامانم لباسای خودشو پوشید اومدیم حساب کنیم که آقا محمد با لاس زدن یه تخفيف درشت داد و مامانمم راضی شد هر دو دست لباسو بخره وقتی حساب کردیم آقا محمد گفت این کارت مغازه رو داشته باشین توی اینستاگرام لباس جدید برسه پست و استوری میکنم شما میتونین ببینین مامانمم گرفتو رفتیم خونه تا رسیدیم خونه مامانم رفت توی اینستا و آیدی رو سرچ کرد و داشت لباسم رو میدید منم رفتم توی اتاقم .

 

دم دمای عصر بود که مامانم گفت من میرم دوش بگیرم منم کنجکاویم گل کرد رفتم سراغ گوشی مامانم که دیدم بله مامان خانوم انگاری خوشش اومده و رفته دایرکت و ازش درخواست عکسارو کرده آقا محمدم با یه لاس تمیز مخ آیدا جون رو زده و قرارشونم امشب ساعت 12 خونه ماست

 

وقتی اینارو دیدیم با خودم گفتم یعنی قراره جلوی من کاری بکنند! امکان نداره حتما قراره منو یه جوری بپیچونه دیدم صدای در حموم میاد زودی گوشی رو گذاشتم رفتم تو اتاق.
شب مامانم صدام کرد رفتم شام بخورم. بعد شام جلوی تلویزیون بودم که مامانم یه لیوان شربت اورد بهم داد همونجا شک کردم که داره نقشه خواب منو می‌کشه کس و کونشو بده منم صبر کردم از پیشم بره وقتی رفت. رفتم لیوانو خالی کردم بعد چن دقیقه اومد لیوانو ازم بگیره خیلی طبیعی تشکر کردمو رفتم رو تختم که بخوابم ساعت حدود 11و نیم بود مامانم اومد بالا سرمو چن بار صدام کرد وقتی مطمئن شد خوابم رفت توی اتاقشو به محمد زنگ زد که بیاد همون لحظه هم داشت لباساشو عوض میکرد یه تاپ سفید بدون سوتین که سینه های بزرگش داشتن پاره‌ش میکردن و یه شلوارک جذب صورتی که کس و کونشو بزور توش جا کرده بود مامانم آرایش لازم نداشت چون به خودی خود صورت زیبا و دیدنی داشت زنگ در به صدا درومد مامانم درو زد تا محمد بالا بیاد وقتی درو باز کرد محمد مامانمو بغلش گرفتو لباشونو قفل کردن همونجوری چن ثانیه گذشت تا همون ول کردن محمد به مامانم گفت آیدا چقد امشب خوشگل شدی نمیتونم صبر کنم تا جرت بدم مامانمم گفت پس بیا بریم تو اتاق اینجا که نمیشه

 

رفتن توی اتاق منم از لای در داشتم مامانمو نگاه میکردم که داره واسه محمد دلبری میکنه کیرم سیخ شده بود آخه مامانم خیلی سکسی شده بود شروع کردن به لب گرفتن و همونجوری محمد داشت کس و کون مامانمو میمالید مامانمم آه آهش شروع شده بود با یه حرکت محمد لباساشو در اورد همینطور لباسای مامانمو و افتاد به جون کس مامانم با شدت کس مامانمو زبون میزد صدای حشری مامانم داشت دیوونم میکرد هر لحظه میخواستم برم جلو محمدو فراری بدم خودم مامانمو بکنم ولی خب میترسیدم و کاری جز نگاه کردن از دستم بر نمیومد بعد چن دقیقه محمد کیرشو جلو صورت مامانم گرفتو گفت آیدا زودی خیسش کن که داره از شق درد میترکه مامانم کیر محمدو تا نصفه کرد تو دهنش جوری میخورد انگار یه عمر کیر خورده محمد کیرشو کشید بیرونو مامانم انداخت رو تخت کیرشو تنظیم کرد جلو کس مامانم و سرشو توش کرد مامانم یه آه از روی شهوت گفتو محمد شروع به عقب جلو کردن کرد تا کم کم کس آیدا جون رو باز کنه

 

تلمبه ها ادامه داشت تا اینکه کل کیر محمد توی کس آیدا رفت مامانم دیگه داشت دیوونه میشد نزدیک ارضا شدنش بودو محمدم سرعت تلمبه هاشو بیشتر میکرد آخ و اوخ مامانم کل اتاقو گرفته بود یهو بدنش لرزید و آب کسش اومد محمد کیرشو بیرون کشید و مامانمم داگی شد دوباره کیرشو گذاشت در کس آیدا و میمالید دور کسش آیدا هم میگفت بکن توش جرم بده کیرتو میخوام زودباش محمدم حشری تر میشد و توش کرد و از همون اول تلمبه های سریعشو شروع کرد مامانم چشاشو بسته بود و فقط ناله میکرد بعد 5 دقیقه یهو محمد کیرشو تا ته داخل کرد و نگه داشت و اوف اوف میگفت انگار داشت آبشو خالی میکرد همینجوری روی مامانم افتاد دو دقیقه گذشت کیرشو بیرون کشید و مامانمو بغلش گرفت لبشو چسبوند به لب آیدا

ده دقیقه گذشت بعدش بلند شد تا لباساشو بپوشه مامانم بهش گفت بازم میای پیشم محمد گفت اگه زن خوبی باشی و هر موقع خواستم بیام شرایط و جور کنی اره مامانم ذوق کرد و افتاد روی تخت محمدم لباساشو پوشید تا بره سریع رفتم توی اتاقم محمد که رفت بعد 10 دقیقه مامانمم رفت حموم تا خودشو تمیز کنه بعد اون هر چند شب مامانم به محمد میده و منم با دیدنشون جق میزنم…

 

نوشته: علی

بازدید از سایت سکسی سکس➥ و چت سکسی شهوتناک➥ یادت نره! کلیک کن!➥ ممنون

Leave a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Scroll to Top