چند وقت بود مغازه دیگه به زور اجاره اش رو در میاورد کرایه خونه و خرج خونه کمرمون رو کج کرده بود دخترمون هم مدرسه اش سالی چند میلیون و کلی خرج روزمره ی دیگه کلا خسته شده بودم با مشورت با خانمم تصمیم گرفتم از هرکجای ضرر برگردم متفعته و مغازه رو با جنسهاش تحویل یکی دیگه دادم و با پولی که گرفتم یه ماشین صفر خریدم و 300 تومن هم گذاشتم پس انداز صبح که خانومم رو میذاشتم سرکارش تا وقتی برگردم برشدارم ساعت 5 عصر اسنپ کار میکردم و میصرفید خانومم هم تو یه شرکت دکوراسیون داخلی کار میکرد و لیسانس معماری بود از قبل ازدواجش با من تو دانشگاه همه تو کف اش بود جیگریههه برا خودش خانومم …
نسرین 35 سالشه زیبا و مو بور و قد بلند با هیکلی مثال زدنی کون گرد و کمر باریک پوست سفید و لیزر شده سینه هاش 80 قدش 176 و وزنش 77 رون های کشیده و صورتش زیبا بخوام یه قیافه پیش زمینه بدم بعد اینکه لباش رو ژل زد و ابروهاشو کاشت کرد یه جورای تقریبا شبیه آناده آرماس شده نه کامل ولی شبیه اش خلاصه نسرین یه آدمیه که اهل لاس زدنه زمانی که دوست دخترم هم بود اینجوری بود و من عادت کرده بودم زندگیمون به همین موال میگذشت که یه روز که رفتم بیارمش از شرکت دیدم تو خودشه بعد کلی پرسو جو و طفره رفتن از سمت زنم برا جواب ندادن آخرش از زیر زبونش کشیدم که رئیس اش کلی تو نخشه و چون زنم خیلی راحت با همه صحبت میکنه هوا ورش داشته که این حس متقابله و امروز بهش مستقیم پیشنهاد داده و گفته الان تو جامعه اکثر زن ها دوس پسر دارن و همه جوره ساپورتش میکنه و همون لحظه یه دستبند کارتیه بسته دستش که راحت 10 گرم میشد از رئیس اش بگم ناصر 56 سالشه یه مرد خر پول که تو دبی هم دفتر داره و چند تا از شهر های ایران پروژه های گنده میگیره و همیشه ی خدا شیک پوش هستش و ماشین زیر پاش پلاک موقتش راحت 10 میلیارد پولشه سرتونو درد نیارم دستبند رو دیدم هنگ کردم بهش گفتم تو چی گفتی بهش گفت سکوت کردم بهم برخورد گفتم یعنی چی گفت علاوه بر حقوقت ماهی 30 تومن هم اضافه کاری میگم برات بزنن و وام 3 میلیاردیتم میگم تایید کنن حامد ما به این پول نیاز داریم دخترمون داره بزرگ میشه و ما هنوز اجاره نشینیم مغزم تیر کشید داد زدم سرش دیوونه شدی؟؟
اون میتونه بهترین دخترهای ایران رو برا خودش جور کنه چرا تو اصلا اینا رو ولش من رو چی فرض کردی؟ با چه روی اینا رو بهم میگی کشیدم کنار از ماشین پیاده شدم سیگار روشن کردم حرفاش تو گوشم بود پیاده شد اومد پیشم بهم گفت ببنین اون میگه من عاشق زن های شوهردار دست نخوردم فانتزیش اینه با کسی باشه که به جر شوهرش با کسی نبوده اصلا هم بحث سکس نیس توش فقط یه رابطه ای محبت آمیز همین بهش نگاه کردم سری تکون دادم به نشانه افسوس برای خودم و خودش اما توقلبم گفتم حق داره خیلی سختی کشیده گفتم سوار شو بریم نسرین گفت فردا باید بهش جواب بدم بهش گفتم فقط یه جمله گفتم تایید و رد نکردم گفتم: (خودت تصمیم بگیر) برگشت بهم گفت وای فردا با یه چک 3 میلیاردی میام تا خونه و سر شام و فردا صبح هر دو ساکت بودیم صبح گذاشتمش شرکت و رفتم سرکارم مسافر رو گذاشتم راه افتادم انقدر مشغول بود فکرم تو چراغ از پشت زدم آروم به یه ماشین دیگه پیاده شدیم برا هیچکدوم اتفاقی نی افتاده بود دیگه کار نکردم رفتم یه جای خلوت نشستم تا وقتش شد رفتم دنبال زنم اومد پایین شاد و شنقول بود برعکس من دستش چک بود داد بهم گفت حل شد بهش گفتم در عوضش چی شد؟ بهم گفت بذار نگم بهش گفتم مگه نگفتی چیزی نیست و فقط محبت گفت اتفاقا چرا گفتم پس بگو گفت پس به جون دخترمون قسم بخور جنبه داشته باشی و کار دیوونه وار هیجانی نکنی من به ناصر نگفتم بهت گفتم تا آبروت حفظ شه
قسم خوردم و شروع کرد گفت امروز که رفتم بهش جواب مثبت دادم در اتاق رو قفل کرد و بهم گفت مقنعه ام رو در بیارم و مانتومو منم گوش کردم رفتم کنارش نشستم و باهم حرف زدیم دستش دور گردنم بود و بعضی وقتها منو میبوسید یکم که گذشت سرشو آورد جلو لبم رو خورد و دستش روی رونم بود بعدش گفت شیرین ترین لب دنیا رو دارم اینا رو که میگفت اومدم به خودم دیدم کیرم نیم خیزه تو قلبم خودمو بد و بیرا میدادم تا یه ماه همینجوری میگذشت و برا من عادی شده بود و با تمام وجود به داستان هاش گوش میدادم و نهایت اتفاقی که بود ماله آخرین روز ماه بود که زنم رو از پشت بغل کرده بود و چرخونده بود تو بغل خودش و کیر سفتش که زنم میگفت خیلییییی بزرگ بود از رو شلوارش چسبیده بود به کس زنم و کلی لب رفته بودن و ول خورده بودن تا اینکه ناصر تو شورت خودش ارضا شد چند روز به همین موال گذشت و جوری شده بودم انگار منتظرم بیاد یه اتفاق جدید رو بهم تعریف کنه اون روز رفتم دنبالش شروع کرد بهم تعریف کردن از زبان زنم: سوار ماشینش شدیم رفتیم خونه اش کلی رقصیدیم باهم و لب رو لب شدیم دستش رو برد رو کس ام از رو شلوار میمالید بی اختیار حشریم کرده بود کیر گنده اش که کلفتیش مثل مچ دستم بود و حداقل 19 -20 سانت میشد نشستیم رو مبل دستم رو کیرش بود و دستش رو کسم یهو دستشو کرد تو شورتم گرمای دستش باعث شد 10 برابر بیشتر خیس شم اما بهش گفتم ناصر من متاهل ام حرفهات که یادت نرفته
کلافه و با ولع گفت باشه باشه دستش رو کشید بیرون بهم گفت حداقل تو برام جق بزن با دستای قشنگ ات التماس تو چشماش موج میزد دکمه و زیپ شلوار سرمیش رو باز کردم یه شورت تازه سفید تنش بود و کیرش زیرش خودنمایی میکرد کونش رو بالا آورد جلو مبل رو به روش زانو زدم کونشو بالا آورد شلوار و شورتش رو باهم برای اولین بار در آوردم کیرش عین فنر غول آسا پرید بیرون قهوه ی بود و گنده (کیر من سفیده و 13 سانته) با دستم مالیدمش پیشاب کیرش انقدر بود که دستم خیس شد بهم گفت بذار دستم رو بذارم رو کست منم انقدر خیس بودم که وسط شلوار سفیدم خیس خیس بود دستش رو کسم بود برام میمالید از رو شلوار منم کیرش دستم بود و کنارش نشسته بودم انقدر کس ام رو مالید با جیغ اولین بار ارضام کردم دیگه بیحال بودم اما ناصر ارضا نشده بود بهم گفت دنیا رو میریزم زیرپات برام بخورش خواهش میکنم بی اختیار رفتم سمت کیرش لبم با سرش که برخورد کرد یه آه طولانی کشید و منم کردمش دهنم با آرامش دقیقا 10 -12 بار براش خوردم و یهو با یه آه مردونه بلند تو دهنم ارضا شد جوری دهنم پر شد که یکمش رفت تو گلوم و قورت دادم بقیه اش م تف کردم و قربون صدقه ام میرفت و این سکه رو داد بهم…
حرفاش که تموم شد دیدم منم ارضا شدم تو شورت وای چی شده بود آروم آروم تو 2 ماه رسما یه شوهر کاکولد شده بودم ماجرا به همین منوال می گذشت و ساک زدن جز کارشون شده بود یه اما زنم دیگه شورت نمی پوشید که راحت بمالتش یه روز که اومد منتظر داستان جدید بودم چون دیگه 3 ماه بود با ناصر تو رابطه بودن نشست که تو ماشین بهم گفت حامد کس ام رو دید…
با استرس بهش گفتم بگو زنم شروع کرد به گفتن:
حامد رسیدم باغ با هم صبحونه خوردیم و گپ زدیم بهم گفت میخوام اینبار من ارضات کنم قبول کردم نشستم رو مبل از رو ساپورتم کس ام رو شروع کرد به مالیدن خیس بودم و چشمام رو بسته بودم یهو دیدم کس ام داغ شد چشمام رو که باز کردم دیدم با زبونش داره کس ام رو لیس میزنه خیسی کس ام و زبون اش باعث شد کسم از پشت ساپورت دیده شه یهو دست کرد از هر دوطرف پهلو هام ساپورتم رو کشید پایین ناصر نکن ناصر خواهش میکنم بلافاصله از پام در آورد و پاهام چون بالا بود نگه داشت و سوراخ کس و کونمو لیس میزد داشتم میمردم واااای زبونش رو وسط شیار کس و توی واژنم میکشید و کیرش که بیرون بود رو با دستش میمالید یهو بلند شد کیرشو تو دستش آورد جلو که پاهامو بستم به هم گفتم نهههه ناصر نه من شوهر دارم بچه دارم نیمخوام تمومش کن
کلافه و عصبانی داشت تلاش میکرد پاهامو از هم باز کنه تو این اوضاع یکم که پاهام از هم واز شد سفیدی کسم و صورتی بودن واژنم بیشتر وحشیش کرده بود دیگه انگار کر شده بود یه لحظه سر کیرشو رسوند دم واژنم سیاهی کیرش منم حشری کرده بود اما تو و زندگیمون نمیذاشتم قبول کنم ورود کیرشو باز مقاومت میکردم بهش گفتم ناصر جونه من نکن کش مکشمون باعث شد یه لحظه ورود سر کیرشو موقع لب گرفتن ازم حس کنم که پیش آب کیرش با آب کسم قاطی شد بهش گفتم ناصر بذار همینجوری ادامه بدیم بمال روش ارضا شو با هر التماسی که بود قبول کرد میمالیدش رو کس م و لب رو لب بودیم دستم رو پایین بردم من رو کمر دراز کشیده بودم و اون روم بود و لب هام رو میمکید منم دستم رو کیرش بود و مسیر کشیده شدن کیرش به کس ام رو تنظیم میکردم که یهو سرش باز رفت تووو کشیدم عقب خودمو کلافه گفت اه اه باشه دیدم ریتمش تند تر شد یهو نعره زد و داغی آبش رو روی شیار کسم و توی واژنم که از حشر باز شده بود حس کردم منم لرزیدم و ارضا شدم افتاده بود روم کیر خوابیدش دم کسم بود دیرمون شده بود چون مثلا تو نمیدونی پاشدم ساپورتم رو پوشیدم و اومدیم
بهش گفتم مانتو رو بزن بالا زد بالا آب کیر ناصر وسط ساپورتش بود دستم رو بردم تو ساپورت آب ناصر دستم رو خیس کرد بوش کردم بردم دستم رو تو شلوار خودم با آب کیر ناصر جق زدم و نسرین و بعد جق کردمش تا چند وقت اینجوری ادامه داشت که همین دیروز که داستان رو مینویسم الانش سوار که شد بهم گفت حامد بهش دادم واای کیرم داشت پوستش رو میکند مانتوشو دادم بالا دست کردم تو ساپورتش واژنش مثل تونل شده بود و بوی آب کیر می امد شروع کرد به گفتن: مثل همیشه داشتیم حال میکردیم روم بود انقدر خیس بودم که کیر ناصر انگار شسته بودنش با آب زیرش ناله میکردم و کیرش تو مسیرش موقع برگشت گیر میکرد دم واژنم بی اختیار دستم رفت رو کیرش سر کیرش رو گرفتم دیگه میدونستم قراره فتح کنه کسمو گذاشتم دم سوراخ کسم و لبم رفت رو لبش اونم با صبر و آرامش کیرشو آروم آروم فرستاد توم وااای انگار شب زفاف ام بود داشتم باز شدن توی کسم رو با کیرش حس میکردم کسم که کامل پر شد با اولین تلمبه لرزش پاهام شروع شد داشت قربونم میرفت و از هیکلم تعریف میکرد و ازم تشکر میکرد که با جیغ ارضا شدم ناصر هم با سرعت و ریتم خاصی بیشتر تلنبه میزد
نا نداشتم و دهنم جوری خشک شده بود که نتونستم بگم نریز توم و ناصر با نعره بغلم کرد و تو و ته واژنم درست دم رحمم ارضا شد کیرش انقدر توم نبض زد که کسم با وجود اینکه کیرش توم بود ابش رو جا نگرفت و آبش آروم از کسم خارج شد و ریخت روی سوراخ کونم بهش گفتم دوستت دارم ناصر اونم گفت عاشقتم نسرین تو دنیای منی هرچی دارم ماله تو باز لب رو لب شدیم کیرش دوباره سفت شد بهم گفت داگی شو براش قمبل کردم کیرشو تنظیم کرد رو سوراخ کووونم دیوونه وار و جند وار کونم کیرشو میخواست حامد ام کیر تو باعث شده بود راحت تر کیرشو با کونم ببلعم و همینطوری هم شد با درد استخون سوز ولی دوست داشتنی کیرشو تا ته کرد توووم وااای میمیرم براش بعد کمی تلمبه آروم جا باز کرد منم داشتم زیرش کسمو میمالیدم اومد روم دستم رو برداشت خودش کسمو میمالید و انگشت اشاره اش رو میکرد تو کس ام دوباره داشت ارضام میکرد و خودش قبل من توی کونم ارضا شد و منم با داغی آبش لرزیدم و شدم حرفاش که تموم شد دید بهم گفت حامد بدون اینکه دست بزنی به کیرت ارضا شدی وای عمیق ترین ارضامو تجربه کردم و آب کیر ناصر همچنان توی کوس زنم بود و آروم آروم زنم حس جندگیش به ناصر بیشتر و بیشتر میشد…
نوشته: حامد