این داستان مربوط میشه به سکس بادخترهمسایمون که اسمش کتایونه .کتایون یه دختر مجرده البته خونواده کتایون 9نفرن که همه خواهر برادراش مجردن کوچکترین فرزند خانوادشون الان 20سالشه خودتون درنظربگیرین 5تاخواهرن که بترتیب سنشون کتا35ساله .م 32ساله .ز29ساله .ز27ساله .م20ساله سهتاهم برادردارن که اولیش 44ساله دومیش 39ساله وآخریش 24ساله.بگذریم ….این کتایون که ماتومحله مون بهش میگیم کتا یه دختر سبزه باهاله مشخصاتش:قدبلند –اندامی- سینه متوسط یه کم شکم دار پاهای چاق ویه کوووون توپر گرد .این کونش هرچی بگی باحاله . .کتاخونشون روبه رو خونمونه وهمیشه توخونه با شلوار میگشت یعنی دامن نمیکرد .منهمیشه دیدش میزدم یه روزاومد خونمون برا یه چاقو وقتی رفتم درروباز کردم دیدم یه پیراهن پوشیده تنگ تنگ که سیینه هاش داخلش بهت چشمک میزد سلام کردو گفت سعید چاقوی گوشت بری دارین ؟منم گفتم والانمیدونم بیا داخل مامانمیناداخلن ازشون بپرس اونم اومد داخل یه دامن گل دار سفید پوشیده بود که دقیقا کوووووونش تاومده بود عقب و خط کوووونش هم معلوم ب و منم یه دل سیر نگاش کردمو کیرمو میمالیدم
همش میگفتم چی میشه این کوووونو من بکنم ..گذشت تا یه چندروزبعدش کسی خونمون نبود ومنم نشسته بودم پای کامپیوتر یه مرتبه صدایذر اومد منم بایه شورت ورزشی بودمو یه رکابی همونجوری رفتم درو بازکردم دیدم کتاست سلام علیک کرد گفت سعی د اینترنت داری ؟منم گفتم آره .گفت میخوام یه ثبت نامی برام انجام بدی /گفتم باشه بفرما داخل اونم اومد داخل بردمش تو اتاق کامپیوترم. یه پیراهن گل دار سورمه ای پوشیده بود که اگه قشنگ نگاش میکردی کرستش کامل پیدابود یه دامن توری تنگ ویه زیرشلواری قهوه ای چسپون داشتم حال میکردم گفتم امروز هرطوری باشه باید این کوووونو بکککنننننم رفتیم داخل منم باهمون سر وضع بودم خواستم یه زسیر شلواری بپوشم یهمرتبه گفت راحت باش موردی نیست منم از خدا خواسته زیر شلواری رونپوشیدم یه مقدار میوه از یخچال درآوردمو با یه جعبه دستمال کاغذی آوردم پیشش گفت زحمت نکش شرمنم کردی .منم گفتم اختیار دارین .رفتم پشت سیستم نشستمو اونم رو صنذدلی نشسته بودوبرگه هاش وگذاشته بود روی رووونش منم سای ت ثبت نام رو باز کردمو هی شماره هارو ازش میپرسیدم ووارد میکردم یه مرتبه شماره اخرین کادرشو ازش پرسیدم گفت که یه کم ناخاناست منم دستمو بردم طرف برگه هاش که رو روووونش بود الکی هی سرمو میبردم پاییین تر و به قسمت کووووسسسسسش نگاه میکردم
دستمو بردم زیر برگه ها که پشت دستم رو روووونش قرار گرفت هی الکی بیشتر فشار میاوردمو برگه هارو بالاوپایین میکردم دیدم هیچ کاری نداره دستمو بر عکس کردمو کف دستمو به یه بهانه ای گذاشتم رو رووونش هی اروم اروم میمالیدم یه مرتبه دستمو کنار زد و گفت اشکال نداره اینو بعدا میارم واردش کنی منم گفتم باشه چشم همینطور که نشسته بودیم تا عملیات ثبت نامش انجام بشه الکی حالتی که خیلی خستم باشه یه خمیازه کشیدمو دستمو بردم دور گردنم وبعد گذاشتم پشت صندلیش اوونم گاوقتی یواشکی زیر چشمی به کیییرم که یه کم اززیر شرت اومده بود بالا نگاه میکرد دیگه زدم به سیم آخر گفتم اینجوری فایده نداره دستمو بردم رو کمرش و بالاوپاییین میکردمو میمالیدم ویه مرتبه سرمو هم بردم طرفش گذاشتم رو شونش و آروم بهش گفتم دوست دا رم اوونم سرخ شدهخ بودو میترسید آخه راهی دیگه نداشت چون با دستم گرفته بودمش صورتمو بردم جلوتر و یه بوووس کوچولوش کردم اونم دیگه اهل شده ب ود و اروم اروم دستشو گذاشت رو کیررم که باد کرده بود منم دیگه امونش ندادمو پاشدم وجلوش وایسادم کیررررم کامل جلوش بودو تو دستش گرفته بود منم بوووسش میکردمو دستمو گذاشتم روسینه هاش یه کم که مالیدم گفتم عززززیزم بیا روزمین تا بلند شد منم یه تشک پهن کردم رو زمین و خوابوندمش روش و خودم هم روش دراز کشیدم نفسش دتاشت تند تند میشد منم گوششو گردنشو مسیخوردم دیگه میدونستم حشرش خیلی زیاد شده دستمو بردم طرف کووووووسسسسسش و کووووسسسسشو میمالیدم که هی خودشو جمع میکرد گفتم عززززیزززم دوست دارم راحت باش میخوام امروز زنم بشی خوشششششکلم
اونم چشماشو بسته بودو لباشو گاز میگرفت خودش پیراهنشو درآورد منم زیر شلواریشو با دا منش کشیدم پاییینو درش اوردم وای یه شرررررت قرمز توری پوشیده بود که کامل رفته بود تو کووووسسسش یه کرست زرد رنگ که ادمو بیشتذر حش ری میکرد منم همچنان که میخوردمش بایه دستم سینه هاشو میمالیدم وبا اون دستمم کووووسسسسشو میمالیدم کرستشو با دندونام درآوردمو با دستمم هم شرتشو درآوردم یهه کوووووسسسسس قشنگ توووپ که فکرشم نمیکردم کوووسسسسشو تو دستم میگرفتمو فشارش میدادم که آهش دراومد وناله مکیکرد تو هموون حالت از سینه هاش تا تارو موهای کووووسسسش رو لیسیدمو رسیدم به موهای کوووسسسش موهاشو با دندونام میکشیدم بالا و میخوردم معلوم بود چن وقتی هست که کوووسسسشو نزده دیگه نالش تبدیل به التماس شده بود و داد میکشید منم گف تم کتتتتتتاااااا چه کووووووسسسسسسی داری لامصب اونم گفت سهعید زود باش همینطور که کوووسسسشو میخووووردم یه مرتبه لرزیدو آبش همش ریخت تو دهنم و سر و صورتم
دیدم دتاره میخنده و سرمو گرف ته رو کوووسسسسش گفتم کتاااا حالا نوبت توئه بل ن شدم رفتم کنارش خوابیدم گفتم بخووورش گفت نه سعید نه گفتم من که تا حالا برات میخوردم حالباهم تومال منو بخور ولی قبول نکرد گفتم لااقل با دستت بمالش که کیرمو گرفت تو دس تاشو میمالید و آه آه میکرد یه مرتبه کیرمو گذاشت بین پستووووناش و عقب جلو میکرد یه مرتبه آبم پاشید رو صورتش و رفت کنار گفتم بخورش دیگه حال بده اومدم کنازرش و دستمو گذاشتم رو کوووووننننش و بوسش میکردم گفت سعید بسته دیگه میخوام برررم گفتم حالا حالاها مهمون منی اول یه حال اساسی بکنیم بعد برو گفت چی میخوای؟یه دستمو بردم وسط کوووونشو یه دستمم گذاشتم ر و کوووسش گفتم این دوتا رو . گفت سعی نه من دخترم میترسم گفتم چه ترسی عزیزم آروم آروم میکککککنم که طوری نشه باهزارزور راضیش کردم ولی گفت جلو نمیدم اگه قول مبیدی درررررردم نیاد از عقب بکککککن منم گفتم چششششم خوشکلم آروم میکووووونم که احساس نکنی رو شکم خوابیدو همش التماس میکرد سعید همه میگن درد داره آروم بکنی ها /منم با بوسه ومالش و یه سری حرفا آرامشش میدادم یه پماد آوردمو ریختم رو سوراخش و مالشش میدادم بعد آرو آروم با انگشت میکردم توووش همینطوری 2انگشتی یه ده دقیقه ای به همین روال کوووونننشو اماده کردم….
ولی باز هم لرزیدو آبش ریخت رو تشک سرکیرررمو گذاشتم دم سوراخشو باهاش بازی میکردم گفت سعیییییییددد زوووود باااااش دیگه بکووووون داخل دیگه سر کیرمو یه فشار دادم نمیرفت تو هی خودشو سفت میکرد گفتم پاهاتو بیشتر باز کن و خودتو شل کن اونوقت ببین چه حالی میکنی اونم همین کارو کرد سر کیرمو یه فشار دادم بازو رفت داخل که یه جیغ کشید و اشک اومد تو چشماش باور کنید خیلی تعجب بود کوووون به این گنده ای و سوراخ کووووونش به تاین تنگی ابلبته باید هم همینجوری باشه چون یه دختره هنز کووووس وکووووون نداده بود که گشادباشه بلاخره به زور سرشو کردم داخل که داد میزد درش بیار سعییییییید درش بیار نمیتونم پاررررررم کردی وای وای وای الن میمیرررم سعییییید منم گفتم خودتو شل کن عزززیزم من تکونش نمیدم تو شل کن تنا درش بیارم اونم یه کم شل کرد که با یه نامردی کامل یه هل جانانه دادم که کامل رفت توش دیگه بیضه هام به سووووراخ کووونش جسبیده بود وداشت گریه میبکرد ولای بعدچن دقیقه گریش به لذت تبدیل شده بودو آهواوه میکرددو میگفت اوهاوه اوه اوه اوووووی ی ی ی جووووون بکوووووون بکووووون چقد حال میده منم گفتم منم بهت گفتم اگه همراهی کنی خیلی بیشتراز جلو بهت حال میده اوونم میگفت آرذه اره خی لی حال میده جوووون ن ن ن وای اه اه اه اه هوی ی ی ووووووییییی بککککککننننن درش بیار دوباره بککککن تو
منم کامل کییرررمو درآوردمو دوباره کردم توش دیگه سوراخش باز شده ببود و لذت میبرد بهش گفتم کتتتتتاااا کوووووسسسس هم میخوووام اوونم گفت نه کوووووسسسس نداررررم فقط کوووووون اگه میخای تا وقتی شوهر کنم بهت حال بدم فقط از کوووووتن میکنی ی ی ی فعلا کوووووسسسس در کار نیست اوووی ی ی ی اه اه اه اه اووف ف ف ف ف اوه اوه اوه بعدا که شوهر کرئم بهت کوووووسیسسسسسسم میددددم جووووون بکککککککننن گفتم کتتتتتاااا حالا سگی بشین به همون خحالت یه کم بلند شدیمو وسگی حابلت گرفت وای یه کوووونی ی ی ی شده بود کوووونسسسسسستان گنده گوشتی تمیییز و سفید وای اینقده عقب وجلو کردم که آبم اومد گفتم کتتتاااا داره میاد کجابریزم گفت بریزش همون تو کوووونم همشو کامل خالی کردم تو کوونش و روش خوابیدم گفت سعید بلن شو میخوام دیگه برم بلند شدیمو کوووووسسسسو کوووونشو پاک کردمو لباساشو پوشید و ثب ت نامشم دیگه انجام شده بود تا دم در بدرقش کردمو تا دم در دستمو ارزهمون رو لباسش تو کوووونش میکرررردم اووونم نمیگفت بسه دیگه تاالان که کووووونمو پارررره کردی هنوز کمته /منم گفتم آره خوشکلم اگه تا شب هم بکنمت کممه بلاخره دم در گفتم یه لحظه صبر کن اونم وایساد اومدم یه 20هزار تومنی برداشتمو بهش دادمو یه بوسش کردمو گفتم عزیزم یه هدیه ناقابله شاید بخوای یه شرررررت بخری اونم با دستش زد رو سر کیرررم وگفت قرارمون فردا برو خودتو بساز ….. خیلی سکس باهاش دشتم هنوزم الحمدلله مجرده وباهم برنامه داریم … عکسشو هم براتون میزارم
نظر بدین…
سلام اسمم شهرام بیست سالمه دنبال یه دختر خوشگل و باحال برای دوستی هستم در حد اس ام اس..به همینم قانعم09339082972
خوبه.یعنی هربار بهش پول میدی؟؟؟پوله رو گرفت؟؟عکسشو بذار زوووود باش
yani vaghean dokhtara zang mizanan
man ke bavaram nemishe!!!!!
ok manam shomare mizaram zarar ke nadare
ye dokhmal khanoome khoshgel a rasht o atraf lotf kone bezange
09370133986
09357346533
09117664387
قزوین