سلام دوستان این اولین باره داستان مینویسم و بر اساس واقعیته .
بزارید خودمو معرفی کنم فرشاد هستم بیست سالمه هیکل متوسطی دارم ولی در کل از خودم راضیم کیرمم شق شه بدجور بلند میشه
یه روز تابستونی بود که عا اینم بگم مامانم اسمش مریمه سرکار میره یه زنه میان سال با ممه های هشت و پنج و تو پر که سوتیونو پاره میکنه و یه کون گنده که هر مردی میبینه شق درد میگیره باشگاه میره و به خودش شدیدا میرسه.
خلاصه یه روزی تابستونی بود که بیدار شدم دیدم کسی خونه نیست ولی از یه طرفی دیدم گوشی مامان روی میز جا مونده منم که شیطونیم گل کرده بود ببینم چیا توش داره رفتم بالا سرش رمزو ک زدم چند تا برنامشو بالا پایین کردم که رسیدم به تلگرام چند تا اکانت اونجا بود همه هم مرد چتارو که خوندم متوجه شدم با همشون در حد لاس زدن بوده و چیز خاصی نبود ولی یکیش بدجور توجعم رو جلب کرد که پشمام ریخت و رنگم پرید مامانم رسما داشت در مورد سکس دیروزشون با مرده حرف میزد که اره کیرت خوبه و همسرم ارضام نمیکنه و ولی ما نمیتونیم با هم باشیم و فلان و این چیزا طرفم هی قربون صدقه مامانم میرفت ولی در کل تهش با هم سرد بودن و بهم ریختن منم ک اولین بار این چیزا رو میخوندم هم عصبی بودم و نمیدونستم چیکار کنم یه فکری به سرم زد سریع همه چتارو اسکرین شات گرفتم واس خودم فرستادم که بخونم بعدش با چتا یه جق مفصل زدم و گوشیو قفل کردم و زنگ زدم مامان و بردم تحویل دادم
از اونجا بود که فکر کردن مامان به سرم افتاد خلاصه سرتون درد نیارم از بابام بگم ایشون هم یه مرد میان ساله که هیکل خوبی داره و در کل خوبه ولی تا اونجایی ک میدونم چند وقتیه نیازهای جنسی مامانم رو برطرف نمیکنه
خلاصه…
میدونم عجیب میرسه ولی یه روز که گوشی بابا خونه بود تصمیم گرفتم یه سر بزنم ببینم اون چی کارا میکنه
رمزو باز کردم و رفتم یه سر و گوشی آب دادم داخل اینستاش عکس لخت خودشو و بغلش یه زن دیگه که داشتن لبای همو میخوردن رو دیدم فک کردم فتوشاپه ولی نه آقا قشنگ چنتا پوزیشن مختلف عکس گرفته بود برا خوده زنه فرستاده بود و باهم سکس چت میکردن من دیگه رسما باورم شد تو یه خانواده بی غیرتم مامان دوست پسر کات کرده داره بابا هم دوس دختر داره منم تو نخ مامانم
دست به اقدامی نزدم چند ماهی گذشت و یه روزی بابا میخواست بره سفر کاری چهار پنج روزه شهرستان منم میدونستم دوس دخترش اونجاس از چتاشون فهمیده بودم در کنار کار یه سکسی بر بدن هم میزد
خلاصه روزش رسید من و مامان باهاش خدافظی کردیم
اینجا بود که تصمیم گرفتم نقشه سکسم رو با مامان پیاده کنم
من و مامانم خونه تنها بودیم یه حموم رفتم و به سر وضعم رسیدم و پیشنهاد دادم بریم یه دوری بزنیم و تایید داد رفتیم با ماشین یه دوری زدیم و ساعت نزدیکای هشت بود ک رسیدیم خونه رفتم تو اتاقم و گرفتم تخت خوابیدم ساعت ده بود دیدم بدجور شق کردم و خواستم برم نقشه سکس رو با مامان عملی کنم بدجور داغ بودم گوشیمو برداشتم از اتاقم زدم بیرون و رفتم رو تخت مامان بابا دیدم مامان بیداره داشت میخندید و یه دستش زیر پتو بود تا منو دید سریع دستشو کشید بیرون و بهم سلام داد گفتم مامان خوابم نمیبره میشه پیش شما بخوابم گفت باشه عزیزم بیا بغلم اتاق تاریک بود فقط یه نور چراغ خواب بود و مامان متوجه شق شدگیم نشده بود رفتم از پشت بهش دراز کشیدم طوری که برمیگشتم کیر شق شده ام به شکمش میخورد
داشتم با خودم فکر میکردم که اسکرین شاتارو نشونش بدم یا نه تو فکر بودم مامان گفت چیشده فرشاد عزیزم
دیگه دلو زدم به دریا گفتم هرچه بادا باد
گفتم مامان یه چیز بگم قول میدی بین خودمون بمونه و به بابا چیزی نگی گفت اره عزیزم جونم بگو چیه
گوشیو اوردم بالا و رمزشو زدم و اسکرین شاتایی که از سکس چتشون بود رو نشونش دادم
با تعجب نگاهم میکرد و میگفت اینا چیه گفتم مامان من همه چیزو میدونم و از رابطه هات با بقیه خبر دارم اولش عصبی شد و گفت به تو ربطی نداره و این حرفا با حرفام ارومش کردم دستمو اروم گزاشتم رو رون پاهاش میمالیدم یه دقیقه ای سکوت بینمون جاری بود و دیدم نوع نفس کشیدنش داره عوض میشه و کم کم خمار شده منم برگشتم رومو کردم به مامان گفتش زشته و اگه بابات بفهمه چی گفتم چطور بقیه میتونن باهات حال کنن بعد پسرت که پاره تنته رو نادیده میگیری و اروم شروع کردم لب گرفتن عکس العمل خاصی نداشت و هنو تو شوک بود ولی میدونستم خودشم دلش میخواد اروم لباشو بوسیدم و گاز میگرفتم
رفتم سمت گردنش و بوس میکردم و زبون میکشیدم با خنده حشرناکی گفت نکن دیوس فهمیدم چراغ سبز رو داده شروع کردم لیسیدن گردنش و لاله هاش گوشش رو میخوردم مقاومت میکرد ولی از رو شهوت زیاد بود یعنی ادامه بده
اروم دستمو بردم رو لباسش شروع کردم با ممه هاش بازی کردن جفت ممه هاشو با دستم میمالیدم چه لذتی داشت ده دقیقه ای کارم شده بود همین منتظر بودم خودش حرکت بعدیو بزنه شروع دستشو برد زیر لباسم از تنم دراورد شروع کرد بوسیدن سینه هام حشرم چند برابر شده بود منم لباساش دراوردم چیزی که میدیدم عالی بود دو تا ممه بزرگ خوش فرم آماده لیسیدن و خورده شدن کیرم از همیشه کلفت تر شده بود و افتادم روش و شروع کردم خوردن ممه هاش چه لذتی داشت ک غیرقابل توصیفه با اون یکی دستم نوک ممشو فشار میدادم و با زبونم دور ممشو میخوردم نفس هاش گرم بود و داشت میمرد از لذت دیگه مثل زن و شوهر بودیم رو تخت
اروم از زیر سینه اش زبون میکشیدم تا نافش
بدنش میلرزید و کمرم چنگ میزد متوجه کیر شق شده ام بین رونای پاش شده بود بهم گفت بلند شو ببینم چی ساختی امشب واس مامانت
بلند شدم خودش شلوار و شورتمو باهم کشید پایین کیرم مثل فنر افتاد بیرون گفت جوووون چه کیر رگ دار خوشگلی اجازه هست؟ خندیدم گفتم صاب کیری مامانی و خندید
موهاشو پشت سرش جمع کرد یه تف انداخت رو سر کیرم شروع کرد با ولع خوردن انگار تو بهشت بودم از سرش میخورد تا وسطاش طوری ک اوق میزد و از دهنش دراورد و رفت زیرش و تخمام میخورد چه لذتی داشت آبم داشت میومد ک گفتم هنو زوده هولش دادن رو تخت دوباره افتادم به جونش همه جای بدنش میخوردم اونم لباشو گاز میگرفت رفتم سراغ اصل کاری دستمو گزاشتم دور شلوارشو کشیدم شرتش خیس خیس بود و با دستم اونم دراوردم چیزی ک میدیدم باورم نمیشد یه کص سفید و بی مو و تنگ تنگه کیرم داشت منفجر میشد شروع کردم لیسیدن کسش با زبونم تا تهش میکردم تو و با انگشتم بالاشو میمالیم اخ و اوخش رفته بود بالا طوری ک همسایه ها هم از شق درد میمردن و دلشون میخواست جا من باشن
از بالا تا پایینشو زبون میزدم چند دقیقه ای خوردم دیدم داره بدنش می لرزه آبش اومد و همشو تا قطره اخر لیسیدم و دیدم تازه سرحال اومده بلند شدم و بهش گفتم کیرمو تف بزن و خیسش کن اونم با ولع شروع کردن خوردن گفتم بسه جنده ول کن کیرمو خندید دوباره انداختمش رو تخت یه انگشتمو زبون کشیدم و مالیدم سر کسش و کیرمو اوردم لا پاهاش و با سوراخ کسش یکی کردم سر کیرمو که کردم توش یه جیغ بنفش کشید گفت جووووون کس مامانی رو بگا این کس واس توعه پسرم منم که با این حرفا حشرم چند برابر شده بود شروع کردم با سرعت تلمبه زدن کیرمو عقب جلو میکردم مامان دیگه تو حال خودش نبود و داشت حال میکرد دیدم دوباره داره ارضا میشه و آبش از کنارای کیرم پاچید بیرون گفتم جوون با دستم آبشو جمع کردم و خوردم گفتم چه چیزی هستی تو زن دوباره با سرعت تلبمه زدم دیدم دارم ارضا میشم کشیدم بیرون با سرعت پاچیدم رو شکم و ممه هاش افتادم بغلش شروع کردم لب گرفتن و با بدنش ور میرفت بعد چند دقیقه بلند شدیم رفتیم حموم اونجا هم باز با هم ور میرفتیم خودمون رو شستیم و اومدیدم بیرون رو تخت ولو شدیم
ازش پرسیدم کیر من بهتر بود یا برا بابام گفت تو عزیزم ولی خیلی دوس دارم کیر هر جفتتون با هم تو کون و کسم باشه و با دو تاتون سکس کنم منم یه خنده ای زدم گفتم از دست تو سیرمونی نداری واست ردیفش میکنم بوسم کرد و تو بغل هم گرفتیم خوابیدیم اینم اولین سکس من و مامان
داستان بعدی سکس سه تاییمونه خوشتون اومد اونم مینویسم..
نوشته: فرشاد روانشاد