حس مشترک کاکولدها

امروز حسی رو تجربه کردم که میدونم خیلی از کاکولد ها با اون آشنا هستن…

 

من و همسرم محدثه ۷ ساله ازدواج کردیم و تقریبا ۴ ساله زنم هاتوایفه
از اونجایی محدثه هاتوایف شد که من نمیتونستم بیشتر از یه راند بکنمش و خب محدثه به شدت حشریه و یه راند ارضاش نمیکنه.
پس بهش پیشنهاد دادم تا نفر سومی بیاد و منو برای ارضا کردن محدثه کمک کنه.
هرچند طول کشید تا قبول کنه اما در نهایت راضی شد و اولین بار تقریبا ۴ سال پیش جلو جشام جنده شد …

 

سکس ما و نفر سوممون اینطور بود که همیشه اول نفر سوم زنمو جلوم حسابی میکرد و من دست به کیر منتظر میموندم تا ارضا بشه، و بلافاصله بعد از ارضا شدن نفر سوم رو خانومم دکمه سیک طرفو میزدم و خودم ترتیب محدثه رو میدادم؛ و سکس ما همیشه باید به اینشکل انجام میشد که حتما بعد از نفر سوم من باید محدثه رو بکنم جز این نه من راضی بودن نه محدثه…
یه جورایی این حسو داشتم که اگه نفر سوم زنم رو جلوم تصاحب کرد، بعدش من باید با زنم سکس کنم تا دوباره ماله من باشه…
و هیچوقت اجازه ندادیم این شکل سکس کردنمون تغییر کنه…

 

اما امروز … این روز لعنتی که حس میکنم یه بازندم… امروز همه جی فرق میکرد
با یه بکن تغریبا جوون هماهنک کردم تا بیاد و تو ارضا کردن محدثه کمکم کنه، اما اون کصکش قرص مصرف کرده بود و من نمیدونستم…
خلاصه که طرف اومد و با محدثه شروع کرد و بعد چند دقیقه من با کیر شق شده و شهوتی منتظر بودم یارو ارضا بشه تا دکمه سیکشو بزنم و محدثه رو صاحب بشم…
اما هی میگذشت و طرف ارضا نمیشد، و هی تو پوزیشنای مختلف ترتیب محدثه رو میداد…

 

اول خوابوندش زمین، بعد رو مبل کردش، بعد ایتاده کردش، بعد محدثه رو به دیوار ایستاد و براش قمبل کرد، بعد داکی دشن، و حتی هی سکس رو از آنال به واژینال تغییر میداد…
خلاصه که کص و کون محدثه رو جر داده بود، و من دیگه طاقتم تموم شده بود، میخواستم طرفو بگیرم پرت کنم بیرون اما هون شد مه نباید میشد…
صدا های سکسی محدثه موقع گاییده شدن ارضام کرد… و این اولین باری بود که حین سکس زنم با نفر سوم ارضا میشدم… و کله وجودم پر شد از یه حس بد … انکار محدثه رو برای همیشه از دست دادم…
خودمو جمع کردم و یه گوشه نشستم و اون لعنتی تا میتونست ترتیب زنمو جلو چشام داد…

 

دروغ نگم تقریبا ۴۰ دقیقه کردش و آخرش رو سینه هاش ارضا شد، و حتی آبش اوقدر زیاد بود که حسودیم شد…

یاروعه سریع لباس پوشید و گورشو گم کرد، و من موندم و محدثه ای که بگا رفته و هنوز دلش کیر میخواد… همه چیو بهش گفتم و این زنه لعنتی که عاشقشم با حرفای قشنگ و عاشقانش جمعم کرد… مثلا میگفت من بدون قرص طولانی میگامش و یا میگفت کیر من از مال اون بزرگتره خخخخخ

 

خلاصه این زنه همه چی تموم کیرمو راست کرد و با عشق دوباره مال من شد… هر جند اتفاق امروز و حس بدش تا این لحضه که این متنو مینویسم از یادم نرفته…
قرار شد دیگه هیچوقت جز من کسی تو رابطمون نباشه و اگه هم محدثه به نفر سوم نیاز داشت جز با رضایت من نباشه…

 

خواستم بگم حس امروزم و کاکولد ها درک میکنن و در ادامه خواستم بگم، اکه زنتونو جنده میکنین اینجوری جنده کنین که اولویتش لذت شما باشه و مراقب دلتون باشه، و جز ماله شما نباشه…
امیدوارم از زندگی جنسیتون لذت ببرین…

 

شب خوش

 

ممجواد