7 سالی میشد ازدواج کرده بودیم…
اسم من احسانه اسم خانومم ترانه دو تا زوج از هر لحاظ معمولی که زندگی نرمالی داریم هفته ی 3 بار سکس البته اول های ازدواج جوگیر بودیم بیشتر بود ولی دیگه اواخر شد هفته ی یه بار راستش دوست داشتم شور شوق جنسی اول ازدواج امون برگرده اما خوب زن و شوهر ها میدونن تقریبا کاریش نمیشه کرد و بالاخره عادت میکنه و نیاز داره به تنوع ولی خوب چه میشه کرد.
هردمون کارمند بودیم و بعضی وقتا خانومم حال آشپزی نداشت یه بار از همین مواقع رفتیم یه ساندویچی دیدم زن و شوهر با هم کار میکنن خیلی ازشون خوشمون اومده بود اسم مرده سعید بود و خانومش شبنم دیگه کارمون شده بود زود زود سر زدن بهشون حتی برا کمک هم میرفتیم پیششون این دوستی و آشنایی حدودا 4 -5 ماه بود ادامه پیدا میکرد و هفته ی چند بار میرفتیم اونجا و دیگه کلا منو ترانه میرفتیم برا خودمون پیتزا میزدیم و با شوخی و خنده کنار سعید و شبنم تفریح میکردیم و اونا هم به کارشون میرسیدن و … اما یواش یواش یه تغیراتی رخ میداد مثلا دیگه خانومم مانتوشو رو تو آشپزخونه کوچک اونا در میاورد که گرمش نشه و شبنم هم که آشپزخونه ی خودشون بود راحت بود راستش من کون شبنم رو دید میزدم تو بعضی موقعیت ها آخه انصافا گرد و بزرگ بود ولی یهو به خودم بد و بیرا میگفتم و فکرم رو میبردم جای دیگه.
ترانه 29 سالش بود و شبنم 27 سالش ولی خانمم یکم لاغر بود و سینه هاش کوچیکتر از شبنم ولی انصافا خیلی زیباتر از شبنم بود یعنی خدایش ترانه زیبایش رو حتی دوستاشم میگن خلاصه که تو این حال و هوا ها دیدم که چشم سعید هم رو ترانه اس و به همین خاطر منم دیگه راحت دیدش میزدم و میگفتم دید زدنه و مهم نیس اما یواش یواش دید زدن ها هر وقت که اونجا بودیم به دستمالی غیر علنی خانوم های هم دیگه تبدیل شده بود اینطوری بگم که مثلا میرفتیم که اونجا موقع کمک به هم مثلا بازم رو میمالوندم به سینه های شبنم مثلا اتفاقی بود یا موقع رد شدن دیدم پشت دست سعید کشیده میشه به کون ترانه اما به روی هم نمیاوردیم و تو 1 سال این شده بود دستمالی غیر علنی و من و ترانه از اونجا آخر وقت که در می اومدیم وسط شلوار ترانه خیس خیس بود و خونه که میرسیدیم یه سکس دیوونه وار داشتیم و هردومون ارضای خوبی رو تجربه میکردیم…
باز پنجشنبه بود و میخواستیم بریم پیش سعید و سپیده …
زنم یه شلوار گشاد نخی پوشید که نازک و خنک بود با یه تیشرت سفید و نازک بهش گفتم حیف نیس شلوار به این راحتی رو با شورت بپوشی خوب ولش کن شرت رو گفت بابا نمیشه مانتو در میارم معذب میشم ولش کن با پافشاری من خانومم قبول کرد و بدون شرت شلوارش رو پوشید و مانتو رو تنش کرد و رفتیم رسیدم رفتیم دست دادیم و احوالپرسی و رفتیم آشپزخونه زنم باز طبق روتیمون که تبدیل به ضربدری غیر علنی شده بود آخر وقت دیدم سعید پیش زنمه دارن ظرف ها رو میشورن کنار هم و عین چت هاشون تو لاس ان و یه دنیای دیگن من و شبنم هم داشتیم برا فردا خیارشور خورد می کردیم بذاریم یخچال دیدم زیر چشمی دست سعید ظرف نیس و خانومم لبشو گاز گرفت دقت کردم دیدم دست سعید رفته از جلو تو شلوار خانومم و پاهای ترانه یکمم از هم بازه به شبنم اشاره کردم و شبنم که دستم رو کس اش بود از روی شلوارش به شوهرش گفت سعید…؟؟
یهو سعید و ترانه انگار برق بگیرتشون با هم گفتن با استرس بله بله… شبنم گفت ما میرم احسان کمک کنه از پایین خیارشور بیاریم یه دبه سعید گفت باشه برید ولی از عقبی ها بیارید دوباره بچنید که اونا خراب نشن قبلا خریدم هر 4 تا مون میدونستیم چرا میگه سوار بالا بر شدیم که بریم برای اولین بار لب رو لب شدم با شبنم شیرینی لبهاش رو که چشیدم بالابر رسید پایین رفتیم طرف دیوار چسبوندمش به دیوار دستم رو کردم تو شلوارش کس اش خیسه خیس بود از وسط شیار کس اش انگشت کشیدم تا دم سوراخ اش یه آه ههههه طولانی کشید صدای ترانه از بالا آروم می اومد سعید توش نه توش نه بمال فقط روش که یهو گفت وااای سعید جوووون آهههه از ناله های خانومم فهمیدم سعید خانومم رو داره میکنه شبنم رو خابوندم رو میز شلوار و شورتش رو با هم در اوردم کردم تو کس اش برعکس کس ترانه کس شبنم لبه داشت که از کس اش زده بود بیرون و یکم گشاد تر بود بهش گفتم کیر من کوچیکره از سعید با یه صدای شهوتی گفت آره الان داره خانومت جر میخوره گفت راحت 20 سانت میشه اما ماله من فوقش 12 سانت بود و باریکتر
اروم با جیغ ارضای ترانه از بالا منم کردم تو کس شبنم دوباره شروع کردم به تلبه زدن پاهای شبنم قفل شد به کمرم و با یه جیغ آروم ارضا شد منم در اوردم ریختم رو شکم شبنم اما بالا سعید داشت زنمو میکرد منتظر ترانه میگفتم سعیییددد جرم دادیییی آییییی اووووخخخ بکن… اما خیلی آروم صداشون میومد و بیشتر صدای شلپ شلوپ خیسی کس زنم و تلبه های سعید میمومد سعید میگفت دختر اصلا به کس ات کیر رفته ترانه گفت به جز کیر احسان کیری تو این کس نرفته واای دارم با کیر تو ارضا میشم ببین چی شد آااییی نریزی تووم 5 روز پیش پریودم تموم شده اصلا درش بیار برات بخورم عین اون بارتو ماشین ات (اینو که گفت فهمیدم با زنم تو رابطه بودن ولی نزاشته بکنه) ترانه میگفت اصلا تو روخدا بیخیال قرار بود فقط بمالی روش بکش بیرون سعید خواهش میکنم اوووووف خیلی بزرگتر از احسانه وااای کسم پر شد یهو سعید یه اووووف ماله خودم شدی ریختم تووووش گفت و همه جا ساکت شد منتظر شدم و بعدش رفتم بالا دیدم اب کیر سعید از کس ترانه سرازیر شده
بی اختیار کیرم سیخ شد رفتم طرف خانومم لب ش رو خوردم به پشت دراز کشید رو میز کردم تو کس اش خیلی گشاد شده بود کیر سعید نیمه خوابیدش از کیر من بزرگتر بود داغی آب سعید باعث شد بعد کمی تلبه با وجود گشاد شدن کس خانومم زود ارضا بشم تو کس ترانه بار دوم اب اومد سعید کیرش دوبار بلند شده بود من رفتم کنار و سعید دوباره کرد تو کس زنم مسیر رفت و امد کیرش تو کس زنم و ناله های ترانه و مالیدن کس شبنم باز کیرم رو سیخ کرده یه هفته بود که ترانه رو نکرده بودم اما امروز برای سومین با کیرم بلند شد رفتم رو شبنم و کیرم رو کردم تو کس اش ترانه داشت زیر سعید میلرزید زنم برگردون داگی ایش کرد اورم اروم میخواست کونشو بکنه من خیلی از کون میکردمش اما با کیری نصف کیر سعید بالاخره با وجود جیغ و داد ترانه کیرش رو جا کرد کونش
ترانه جوری ارضا شده بود داشت اشک میریخت یه لحظه سعید کیرشو از کون زنم کشید بیرون با دیدن گشادی کون زنم که باز مونده بود تو کس شبنم ارضا شدم زمین پتو انداختم و با شبنم دراز کشیدم که سعید با یه نعره تو کون زنم ارضا شد و کنار ما خوابیدن صبح موقع برگشتن به خونمون تو ماشین ساکت بودیم و ترانه فقط بهم گفت قراره قرص اضطراری بخریم یا نه ؟؟؟؟
نوشته: احسان احساسی