سیلیم! من عمید هستم ۴۰ ساله متاهل بیغیرت کونیم اسم زنم مژگانیه.
شب بیرون بودم ساعت حدود ۱۲ شب بود رفتم تو یه هایپر سیگار بخرم داشتم میگشتم دیدم فروشنده حمید هم محلمون خیلی قدیم مثلا من ۲۰ سالم بود حمید ۱۵ سالش بود یه پسر خالم داشت اسمش محمد بود اونم اون موقع ۱۳ سالش بود رفتم سلام کردم اول نشناخت تو پرانتز بگم اون موقع حمید واسه بار اول بعد فوتبال دم غروب بود هوا هم تاریک شده بود حمید گفت میشه بیام تو حیاط اب بخورم گفتم بیا اب خورد شلوار گرم کن هم پوشیده بودیم رو زمین نشسته بودم پاهامم تو زانوم بود که حمیدگفت عمید خشتکت پارست منم کلا بدنم خیلی کم موست گفتم تو فوتبال فکر کنم پاره شده بعد حمید گفت ببینم خشتکم دوباره بیشتر پاره کرد منم یه کم فحش دادم رو شوخی دوباره حمید گفت بزار درستش کنم منم ابی بودنم زده بود بالا که اومد دست زد گفت عمید چه سفیدی اصلا مو نداری گفتم نه که گفت بزار پشتتم ببینم منم مثلا مقاومت میکردم گفتم نه یکی میبینه راستی کسی هم خونمون نبود مامان مهوشم و خواهرم زیبا که اون موقع ۲۵ سالش بود بیرون بودند بابامم بیرون شهر بود فقط یه ننه سکینه بود که خونمون زندگی میکرد کمک مامانم بود پیر بود
از حمید اصرار که گفتم صبر کن در حیاط بستم حمید اومد پشتمو شلوارمو کشید پایین شورتم که پوشیده بودم دخترونه بود که حمید گفت جون چه سفیدی دستشو کرد تو شورتم لاپامو سوراخم مالید گفت جون چه عرقی کرده منم داشتم از حال بیهوش میشدم که دودولمو دید گفت عمید این راست بشه چند سانته گفتم ۵ ۶ سانت که حمید خندید گفت پس دودوله منم هیچی نگفتم که حمید گفت یه کم بمالم لا کونت منم از خدام بود ولی میترسیدم تو بچه ها کونی بشم ولی کونی بودنم اثر کرد گفتم فقط یه بار گفت باشه گفتم تف بزن که گفت لا کونت خیس خیس اینقدر عرق کرده کیرشو مالید لا کونم کیف کردم کیرشو دیدم یه کیر گوشتی سفید تقریبا ۱۴ سانتی داشت عقب جلو میکرد که گفت بخواب گفتم اینجا خاکی میشیم که گفتم بیا بریم تو اتاق رفتم تو دیدم ننه سکینه تو نشیمن نشسته داره tvمیبینه منم گفتم بریم طبقه بالا اتاق زیبا خواهرم اونجا بود رفتم از در کوچیکه به حمید گفتم در حیاط ببند بیا به ننه سکینه هم گفتم من میرم بیرون میام
یواشکی رفتیم بالا تو اتاق زیبا خواهرم چندتا عکس بزرگ قدی رو دیوار زده بود که تو رامسر گرفته بودیم خودم گرفته بودم که یکی با دامن تا بالای زانو بود یکی با شلوارک بود یه تاپ یکی دیگم با یه دامن لی بود که قشنگ کشاله رانش پیدا بود این عکس ها رو واسه دوست پسرش گرفته بود که خود اونم برده بود یه عکاسی اشنا ظاهر کرده بود روی تخت خواب خواهرمم چندتا شورت سوتین بود بقیه چیزا حمید تا اومد تو اتاق کف کرده بود چون خواهرمو دقیق ندیده بود فکر کرده بود عکسای یه هنرپیشه چیزیه که گفت جون چه کس کونی داره که من گفتم دیوونه خواهرم که حمید گفت وای ببخشید که اولین جرقه بیغیرت شدم خورد دیگه من شلوارمو در اوردم حمید گفت جون چه کونی داری خودش شلوارشو در اورد کیرشو از بقل شورت در اورد کیرش شل شده بود منم عاشق کیرای گوشتیم که هنوز شق نشده بهم گفت یه کم خیسش کن منطورش این بود با دستم خیسش کنم منم کیرشو گرفتم اونم اون موقع چون ۱۵ سالش بود بدنش مو نداشت فقط یه مقدار موی بور کرک مانند داشت بعد کردم تو دهنم لای پاشم عرق کرده بود کیف کردم شروع کردم ساک زدن حمیدم اخ اوخ جون میکرد یه لحظه گفت عمید یه چی بگم ناراحت نمیشی منم همین جور که ساک میزدم گفتم نه که حمید گفت میگم اسم خواهرت چیه منم گفتم زیبا که گفت چند سالشه گفتم ۲۵ سال که گفت دختر گفتم اره دیگه گفت منظورم اینه که شوهر داره گفتم نه
داشتم ساک میزدم که گفت عمید خواهرت مثل خودت سفید گفتم اره که گفت ناراحت نمیشی بگم کون خواهرت مثل توست که یه لحظه اینقدر شهوتی شدم که گفتم اره دیگه ارثیه دیگه شدم یه بیغیرت کونی بعد خودم گفتم کون منو زیبا به مامان مهوشم رفته بزرگ حمید هم گفت جون ولی میگند اونا که زیاد کون میدند اب میریزند تو کونشون کونشون بزرگ میشه که من از شهوت گفتم جون بعد حمید گفت عمید راست بگو دوست داری درباره مامانتو خواهرت حرف بزنم منم گفتم فقط بین خودمون باشه گفت دوست داری به خودت مامان مهوش خواهرت زیبا فحش بدم منم دیدم دودول بدون اینکه بیدار بشه دست بهش بزنم اب شهوتم اومد گفتم جون اره قربون کیرت بشم که حمید گفت خوار جنده مادر کسده کیرم تو سوراخ کون گشاد مهوش مامان جندت بره پاشو قمبل کن منم قمبل کردم همون اب که از دودولم اومده بود مالیدم دم سوراخ کونم حمیدم کیرشو یواش یواش مالید به سوراخم کرد توش گفت جون چه سوراخ گشادی داری کونی بیغیرت بگو تا حالا کس کون مامان یا خواهرتو دیدی منم گفتم اره که حمید گفت جون چجوری گفتم حموم که میرند از پنجره تو حیاط خلوت قشنگ میبینم زیبا هم که با دامن عمدی تا من دراز کشیدم میاد روبروم میشینه کتاب میخونه قشنگ لا پاش شورتش پیداست بعضی وقتا هم مثلا کسشو میخارونه از شورت میندازه بیرون ولی ببینه کسی میاد لاپاشو میبنده همون لحظه حمید گفت پس خواهرت جندست مگه نه منم گفتم اره که حمید گفت جون کیر تو کس گشاد زیبا خواهرت باید کون زیبا رو واسم باز کنی کونی بیغیرت منم گفتم چشم که دیدم کونم دل میزنه ابشو خالی کرد تو کونم
حالا برگردیم به شبی که تو هایپر دیدمش سلام کردم اول نشناخت تا بهش گفتم اقا حمید عمیدم نشناختی که گفت وای سلام چطوری چه خبر کمی حرف زدیم منم یه شلوار کشی پوشیده بودم که خاطرات قدیم یادم اومد که حمید بیشتر از ۱۰ ۱۲ بار منو کرده بود که چندبارم با محمد پسر خالش بود منم عمدی کش شلوارمو باز کردم جوری شد که اگه خم میشدم درز کونم پیدا میشد چند بار واسه برداشتن چیزی دولا شدم عمدی جلوی حمید که قشنگ ناودون کونم پیدا میشد داشتیم حرف میزدیم که گفت ازدواج کردی گفتم اره گفت به سلامتی گفتم تو چی گفت نه بابا زن میخوام چیکار من دیگه داشتم میمردم دلم میخواست بگم حمید جون قربون کیرت بشم بیا فرو کن تو کونم کون زنم ولی چون چند سال گذشته بود خجالت میکشیدم که یه فکری به سرم زد گفتم حمید نوار بهداشتی داری گفت اره چه سایزی گفتم مگه سایز داره گفت اره کوچیک بزرگ متوسط منم گفتم نمیدونم واسه مژگان زنم میخوام که حمید هم دیگه فهمیده بود چاقال بودنم زده بالا گفت هیکل مژگان چجوری منم گفتم متوسط بعد بهش گفتم زنم کرد میدونی که کردا هم باسنشون بزرگ گفت اره ماشالا بعد گفتم اصلا خودت بگو چه سایزی میخواد یه عکس های مژگان که با لباس تو خونه بود نشونش دادم گفت ماشالا خوب هیکلی داره ولی بازم نمیتونم بگم چه سایزی میخواد که منم دیگه یه فیلم که تو فیلم مژگان خوابیده بود لخت لخت فیسشم پیدا بود پاهاشو گرفته بود تو زانو قشنگ کس سوراخ کونش پیدا بود داشت چوچولشو میمالید
نشونش دادم حمید گفت جون یه عالمه کس داره سایز بزرگ میخواد منم گفتم هم بزرگ هم سوراخ کس کونش گشاد گشاد یه فیلم دیگه که داشتم یه قوطی اسپری تو کونش میکردم نشونش دادم که حمید گفت عمید خوار کسده زن جنده تو با این دودول ۵سانتی گشادش کردی منم گفتم نه روزی که دیدمش همین جور گشاد گشاد بود تو باغ دیدمش جنده پولی بود اون روز با یکی دیگه اومده بود که بعد فهمیدم دختر خالش بوده تو باغ با علی سرایدارمون ۶ نفر بودیم که خلاصه من عاشق شدم ازدواج کردیم حمید دیگه تو ابرا بود ریموت درو زد شلوارشو کشید پایین گفت بیا کونی اینم کیر اربابت منم گفتم جون شروع کردم به ساک زدن گفتم حمید جون کیرت تو کون خودم تو کون گشاد زنم مژگان تو کون گشاد زیبا خواهرم کیرتو بمال لا کون ساناز دختر خواهرم ۱۷ سالشه حمیدم گفت جون زنت هنوزم کس کون میده گفتم اره کونش نصبت به قبل ۳برابر شده لا کونشم سیاه شده
رفتیم دکتر دکتر گفته بود خیلی کیر لا کون رو چوچولت خورده بعد عمل لیپوماتیک کرد زنم خود دکتر زنمو کرده بود اول به زنم گفته بود حتما کیر شوهرت خیلی بزرگ که زنم خندیده بود گفته بود شوهرم که دودول داره اقای دکتر دودولش اندازه پسر خاله ۵ ساله منه شق که بشه ۵ سانته دکتر هم یه روز که رفته بودیم مطب قشنگ فهمیده بود که من بی هستم چندین بار کونمو مالید خلاصه حمید اون شب کونمو کرد فحش کشم کرد گفت صبر کن محمد بیاد اونم خوار مادرتو بگاد که گفتم دیگه دیر حمیدم چندتا عکس از کونم گرفت چندتا عکس هم از مژگان واسش فرستادم برگشتم خونه ….
نوشته: بی کیو سان