مدرسه مذهبی

دوم دبیرستان ، توی یه مدرسه مذهبی درس میخوندم.
درسم زیاد خوب نبود مثل هر نوجوون دیگه ای درگیر پورن و خود ارضایی شده بودم
سال جدید شروع شده بود ، بچه های قدیم میدیدم با چند تا قیافه جدید…
خودمم یه پسر مثبت و ساکت بودم
نه طرفداری داشتم نه توی اکیپی بودم

 

کلاس ریاضی که میشد معلم مجبورم میکرد جلو بشینم
ریاضیم افتضاح بود تا اینکه یه روز نشسته بودم جلو ، مجبور شدم کنار ” اون” بشینم…
امیر…
یه پسر خاص کنار ما پسرا…
چهره قشنگی داشت وقتی نگاش میکردی انگار از پشت چشاش میخواست بهت بگه چیه؟ چیزی شده…
تو همین فکرا بودم که دقیقا زد به شونم که حواست کجاس ؟
معلم داره درس میده!!!
اون معلم پیر و غرغرو هم داشت چپ چپ نگام میکرد
امیر معمولا ساکت بود سر کلاس

 

درسشو گوش میداد و بی حاشیه بود. ولی یه چیزایی شنیده بودم
با چند تا از اکیپ های مدرسه میگشت ، خودشو به چند تا از پسرای پولدار و خوشگذران مدرسه آویزون میکرد
اما وقتی میومد سر کلاس کاملا یه شخصیت دیگه میشد
خوب درس میخوند و معلما راضی بودن ازش.
درگیر این فکرا بودم ، دوست داشتم بیشتر بشناسمش
که زنگ خورد . وسایلم جمع کردم برم که دیدم داره با بچه های ته کلاس بگو بخند میکنه .
ته دلم لرزید ! چت شده برو خونتون دیگه …

 

میرسیدم خونه طبق عادت می رفتم پشت کامپیوتر
سایت پورن سرچ میکردم که خودمو خالی کنم
انگار روزم شب نمیشد… زنای مختلف ، پوزیشن های مختلف
مگه میشه اینارو ببینی توی اون سن هیجان پیدا نکنی که حتی برای یه لحظه تجربش کنی… قلبت از جا در میومد.

چشمم خورد به فیلمای پورن گی…قبلا دیده بودم ولی جذبم نمی کرد نمیخواستم حتی بازش کنم وقتی می دیدم خندم میگرفت
بیشتر مسخرشون میکردم
ولی… یه چیزی منو کشوند که یه بارم شده ببینم با حوصله بیشتر . ولی مگه میتونستم تحمل کنم اون صحنه هارو.
بازش کردم تند تند رد میکردم تا صحنه های مهم ببینم

 

ساک زدن…انگشت کردن … کون دادن … پوزیشن های مختلف .
نه! ولش کن بستم اومدم بیرون. بالاخره ارضا شدم
بعد از حس عذاب وجدان بعد ارضا که با خودم میگفتم قطعا یه روزی کور میشم ، سیستم خاموش کردم
رفتم پای درسم… ( صدای توی سرم ) : اُمید…
خوب تکالیف … (همون صدا) : امیر…

فرداش دوباره زنگ اول ریاضی داشتم و دوباره نشستم کنارش

 

 

صحبتی بینمون نبود . بعد از مدت ها داشتم خوب گوش میکردم به درس که معلم گفت تکالیف جلسه بعد یادتون نره.

یه نگاه به امیر کردم … رفتم تو کُما… چشماش ، لبای برجسته خوش رنگش . میتونست هر کسیو جذب کنه این خصوصیاتش.
حتی صداش… صداشم طوری بود که وقتی می شنیدی حس میکردی پای صحبت دو تا جاری نشستی و امیر یکی از اوناس و مشغول غیبته…

_ امیر ؟
+هوم ؟
_ این تکلیفارو برام انجام میدی ؟
+دیگه چی ؟ نکنه توقع داری برات بخورم…؟
_ آره!!

چشاش گرد شد . ولی هیچی نگفت…
با خودم گفتم کارم تمومه . یه لحظه صبر کن ببینم الان من بهش گفتم آره !!!
چرا باید همچین چیزی میگفتم
( صدای سرم) : چون میخواستی یه بار برای همیشه به خودت ثابت کنی که میتونی تو هم اون چیزی که میخوای بدست بیاری
مگه نوجوونی همین نیست…

 

 

امیر هنوز بهم زل زده بود

_ برو سرویس
+چی ؟
_ برو من یکم بعد تو میام
با استرس از جام بلند شدم
از معلم اجازه گرفتم رفتم سرویس. توی راه دل تو دلم نبود
با خودم میگفتم آخ جون بالاخره منم تونستم یه حرکت بزرگی بزنم الان دیگه مَرد شدم
یه لحظه صبر کن! نکنه الکی گفته باشه…
نره به بقیه بگه !!
رسیدم جلوی سرویس رفتم داخلُ درو بستم…
چشامو بستم . قلبم تند میزد.
دلم مثل سیر و سرکه میجوشید.

 

خدایا خودت کمکم کن همین یه بارو کمکم کن هر چی تو بخوای میگم چشم خوبه خدایا… خدایا…
امیر یهو اومد توی سرویس!
بدون هیچ مکثی بهم چسبید دستشو گذاشت زیر شکمم تا رسید به کیرم…
از روی شلوار دست میکشید . سعی میکرد بگیرتش
اصلا به خودش سخت نگرفت دکمه رو باز کرد
شلوار و شرتمو باهم کشید پایین… گرفت توی دستشو محکم مالش میداد… جلوم زانو زد ُ غرق کار خودش بود
بعد از یکم گرم شدن حال جفتمون
چشمامو بسته بود ، دهنم باز مونده بود
دلم میخواست ناله کنم ولی ترس داشتم کسی بشنوه
استرس اینکه یهو دستگیری بزنه به جفتمون
باعث میشد استرس و لذتم قاطی بشه
یهو سر کیرم داغ شد ! امیر داشت ساک میزد
برای یه بچه تو سن من این مثل بهشت بود
تازه داشتم فیلما پورن درک میکرد

 

امیر اروم داشت ساک میزدُ . من رو ابرا بودم سعی میکرد بیشتر داخل دهنش ببره حتی نمی فهمیدم باید چیکار کنم
با دستام که بیکارن چیکار کنم ؟!
تا اینکه یهو ترسیدم !
چند بار صداش کردم امیر …امیر…
داره میاد… بیا عقب
سر کیرمو گرفتم طرف دستشویی خودمو خالی کردم…
نفس نفس میزدم هم از ترس و استرس بیرون سرویس…
هم لذتی که هیچوقت فراموش نکردم با امیر…

 

ناخودآگاه صورتشو بین دستام گرفتمو لبشو بوسیدم

این ماجرا ادامه داره
فارغ از نظراتتون که برام ارزشمنده
من به نوشتن ادامه میدم
این خاطره برام عزیزه
هیچکس دفعات اولشو فراموش نکرده
من مینویسم که هم برای خودم ثبت بشه
هم شما دوستان لذت ببرین

نوشته: امید کون