سلام من دخترم و ۱۹ سالمه و اسم مستعارم محدثه س البته اسم اصلی‌م کوثره ( دوستام کوثی صدام می‌کنن) ولی چون می‌خوام شناسائی نشم از اسم مستعار استفاده کردم
ما از یه خونواده خیلی مذهبی هستیم من حجاب استایل هستم مامانم خانوم مجلسیه بابامم سردار پاسداره و مدافع حرم تو سوریه هست البته چند روزه که برگشته و خیلی عوض شده دیگه مثل قدیما روزا داد نمیزنه الان شبا تو خواب داد میزنه. یهو نصفه شب فریاد میکشه یا حسین و مامانم بدو بدو میره پیشش و آبقند بهش میده که مثل دو شب پیش تو تختش ادرار نکنه و بهش میگه حاج مهدی آروم بگیر بابامم داد میزنه آروم نمی گیگیرم … خلاصه یه وضعی داریم که نگو. نمیدونم چی شده ولی اینجوری شده دیگه. بگذریم بریم سر اصل داستان…
۱۶ سالم‌بود ک با یه پسره آشنا شدم ک همشهری خودمون بود چون ما توی یه شهر کوچیک زندگی میکردیم که همه همو میشناختن نمی‌شود بریم بیرون کافه یا هر جایی
چند ماه از رابطمون گذشت حس بینمون خیلی بیشتر می‌شد یه روز گفت که تو که تا حالا با کسی نبودی میترسی و بیرون نمیای میگی کسی میبینه من میام خونتون منم گفتم چطور اخه مامان بابام هستن گفت نترس امشب غذا رو تو درست کن میام دم درتون بیا تو حیاط قرص خواب میارم بریز تو غذا خودتم نخور
نزدیک ب ساعت هشت شب بود ک من رفتم تو حیاط درو باز گذاشتم ک قرص رو بندازه تو حیاط که یهو در باز شد خودش اومد تو تا میخواستم بگم چرا اومدی داخل لبامو شکار کرد ناخواسته همراه شدم و یه چند ثانیه لب گرفتیم پیشونیم و بوسید و رفت
غذا رو خوردن و من منتظر بودم بخوابن ک نزدیک ب ساعت دو دیگه کامل خواب بودن منم رفتم پایین خونمون دو طبقه بود و طبقه پایین خالی بود اما درش قفل بود در حیاط ک باز بود اومد داخل گفتم همین جا تو را پله زیر پله ها بمونیم
بعد از بغل و بوس نشست رو زمین گفت بیا بشین تو بغلم بعد از نشستن تو بغلش آروم لبامو بوسید و شروع کرد ب خوردن همزمان اروم زیپ کراپم و باز کرد و ممه هام گرفت تو‌دستاش اروم مالید خیلی سریع پیش رفت نمیدونم چرا اما هیچ مخالفتی نداشتم انگار دلم میخواست فقط ادامه بده و اصلا تمومش نکنه از لبام جدا شد و گرم صحبت عاشقانه شد باهام ک تو همین هین آروم دستشو برد تو شلوارم انگشتاش رو روی چوچولم گذاشت و اروم مالید یهو یه حس عجیبی توی بدنم نشست بعدش با هر بار تند مالیدنش نفسم بیشتر بند میومد گفت بلند شو بمون سر پا
بلند شدم و شلوارمو کشید پایین از زیر یه نگاه خمار بهم کرد و سرشو نزدیک کصم کرد و اروم زبونشو زد به چوچولم بهترین حس دنیا بود انگار دوست داشتم ادامه بده سرسو گرفتم ب کصم چسبوندم اونم هی بیشتر زبونشو تند تر میکشد ب کصم و میک میکرد چوچولمو نزدیک ب ده دقیقه کصمو لیسید و میک کرد ک‌گفت داگی وایسم داگی شدم سرشو ب کونم چسبوند و سوراخ کونم میلیسید گفت سکس کنیم؟
کونت بزارم قول میدم درد نگیره اروم اروم منم که حشری شده بودم بعد خوردن کصم دوسشم داشتم گفتم بکن ولی اروم
گفت حالت بد نمیشه با دهنت کیرمو خیس کن بلند شد جلوم و‌کیرشو کرد تو دهنم کیر کلفت و بلندی داشت میترسیدم بره توم دردشو تحمل نکنم با تفم کیرشو خوب خیس کردم از دهنم در آورد و گفت داگی شو داگی شدم
اول انگشتشو اروم اروم کرد تو سوراخ کونم جلو عقب میکرد دردم میومد اما خیلی خیلی کم آروم آروم دوتاش کرد دردم بیشتر شد صدام بلند دستشو جلو دهنم گرفت گفت میفهمن اه و ناله نکن بعد از کردن انگشتان تو کونم گفت تف بریز جا باز کرده سوراخ تنگت بکنم توش ک بدجور دام میخواد تفم و‌جمع کردم و‌ریختم رو کیرش داگی شدم و اروم کیرشو گذاشت در کونم چند بار فشار داد نرفت تو اما با تلاش سر کیرش رفت تو کونم دردم گرفت حس کردم دلم میخواد گریه کنم اما این اولش بود
اه و ناله آرومی کردم و اونم قربون صدقم میرفت
بعدش خیلی اروم کیرشو کرد داخل کونم تا آخر شروع کرد ب تلمبه زد اروم اروم تو کونم تلمبه زد و منم صدام نباید در میومد دردش آنقدر زیاد بود ک دلم میخواست جیغ بزنم اروم کصمو مالید ک حس خوبی داد گفت کصتو بمال من شروع کردم مالیدن کصم ک تند تند تند تلمبه میزد تو کونم از شدت تلمبه هاش تو کونم دلم درد گرفته بود حس میکردم سوراخم جز خورده کیرشو تو کونم هی میکوبید نزدیک به ده دقیقه کونمو جر داد با کیرش بعدش چند تا اه گفت و آبشو خالی کرد تو کونم اون شب دو بار ک‌نم‌و گایید اون شب آخرین شبی نبود که من بهش کون دادم
امیدوارم خوشتون اومده باشه که بازم بگم از کون دادنام
نوشته: کوثی