آقا وحید کیرتو می‌خوام

سلام

من الان ۳۲ سالمه قدم ۱۷۵ و وزنم ۱۶۵ پوستم سفیده و هنوزم به کون دادن اعتیاد دارم .

خب شرایط قیافه و بدنم وقتی که این اتفاق افتاد به این شکل بود بدنم سفید بود کونم بزرگتر بود و مو هم نداشتم خب بیبی فیسم بودم موهام خرمایی بود صورتم گرد بود و ریش و سیبیل هم نداشتم بدنم کلا دخترونه بود کمرم باریک کون گرد و بزرگ خود خانوادمم میگفتن که بدنت دخترونس خودم یکم حس دخترونه هم داشت عاشق دامن پوشیدن و لباس های زنونه بودم، از بچگی خیلی دستمالیم میکردن ، منم بدم نمیومد هم مرکز توجه بودم هم اینکه اون مالیدن هارو دوس داشتم به چند نفرم لاپایی داده بودم ولی دوس نداشتم کیر تو سوراخم بره چون میگفتن اگه کون بدی بعدا تو سربازی میفهمن و بازداشتت میکنن از همین قبیل کس شرای قدیم به هر حال سرتونو درد نیارم، خاطره مال ۱۷ سال پیش یعنی زمانی که من ۱۵ سالم بود ، پدر من یک دوس داشت که با هم رفت آمد خانوادگی داشتیم بعضی شبا اون میومد خونه ما و بعضی شبا ما میرفتیم خونه اونا یک شب که فرداش مدرسه تعطیل بود ،دوست بابام که اسمشو وحید میزارم خونه ما بود و داشت آخر شب میرفت خونشون ،که به منم گفت بیا بریم شب خونه ما که فردا برادزاده اون میاد اونجا با هم بریم بیرون و رفتیم خونه اونا واسه خواب، خونشون یه خونه قدیمی ویلایی بود که یک طبقه پدر و مادرش یکی از خواهرش زندگی میکردن و طبقه بالا که یک پذیرایی کوچک بود و یک اتاق خواب و دستشویی، که اتاق خواب خواهر دیگش بود ما رفتیم تو پذیرایی بخوابیم .

 

من رفتم دستشویی و اومدم دیدم ۲ تا تشک کنار هم انداخته و بالش ها هم کنار و رو تشک ها پتو انداخته ، تعجب کردم هیچوقت کنار هم نمی خوابیدیم اون پذیرایی که ما همیشه می خوابیدیم ۲ تا فرش داشت که من روی یه فرش دیگه میخوابیدم اونم روی یه فرش دیگه که این سری اینطوری نبود ، اینم بگم که پذیرایی در داشت و در هم بعد از ورود من بست در صورتی که همیشه باز بود ، ازش پرسیدم چرا درو بستی ، گفت چون هوا سرده و بخاری هم خوب گرم نمیکنه درو بستم .

 

بهش گفتم زیر شلواری بهم بده که گفت لباسای برادرزادشو مادرش شسته و خیسه منم گفتم اشکالی نداره و رفتم زیر پتو با لباس (عادت دارم بدون تیشرت بخوابم با زیر شلواری یا شلوارک )که بخوابم اونم دراز کشید که بخوابه ، چند دقیقه گذشت فکر کردم خوابه تیشرتمو در آوردم و شلوارمو هم در آوردم که راحت خوابم ببره لباس هام هم گذاشتم کنار تشک من پشتم به اون بود نگو بیداره و داره میبینه ، من عادت داشتم روی شکم میخوابیدم و دست هامو زیر بدنم جمع میکردم به همین صورت پتورو رو سرم کشیدم خوابیدم تو خواب و بیدار بودم که دستشو روی شونه هام حس کردم سرمو تکون دادم گفتم چی شده آقا وحید گفت هیچی خواستم یکم شونه هاتو بمالم، منم هیچی نگفتم شروع کرد مالیدن و نقطه ضعف من هم مالیدن و نوازش بود، شروع کرد مالیدن کمرم و شونه هام من هم داشتم لذت میبردم از یه طرف هم خسته بودم و همین که دوس داشتم مالیدنو ،کمرمو مالید بدون اینکه به کونم دست بزنه شروع کرد پاهامو مالیدن، تموم شد کارش و شروع کرد نوازش کردن کمرم که با این کار من بی حس شدم نوک انگشت هاشو دورانی از روی شونه هام میکشید و میاورد پایین هر سری که این کار میکرد به یکم شرتمو میداد پایین و من هم انقدر بی حس شده بودم که مخالفت نمیکردم…

 

 

اینکارو تا جایی ادمه داد تا شرت من به نصفه کونم رسید و با توجه به اینکه من حرفی نزده بودم چراغ سبز از من گرفت و شورتمو کامل در آورد و منو کشوند رو خودش و شروع کرد از من لب گرفتن و لیسیدن من زبون زیر گردنم میکشید تا بالا و منم واقعا دیگه هیچ عکس العملی نداشتم و تو فضا بودم و نمیدونستم چی در انتظارمه از وحید بگم اون حدود ۱۸۵ قدش بود و حدود ۱۰۰ کیلو کیرشم حدود ۱۶ سانت ولی خیلی کلفت بود طوری که دیدمش ترسیدم بعد از کلی خوردن من رفت کیر منو ساک زدن البته به پای کیر اون دول بود و داشت میخورد منم راست کرده بودم و همینطوری که میخورد سعی میکرد انگشتشو داخل کونم ببره ولی چون تا حالا نداده بودم خیلی سخت میرفت انگشتشو خیس کرد و یکی از انگشتاش به زور رفت به محض اینکه رفت داخل سوختم و پریدم جلو خواستم فرار کنم که شروع کرد ماساژ دادن کونم و نوازش کردنم تو این وسط هیچ حرفی رد و بدل نمیشد من کلا اون زمان ۴۰ کیلو هم نبودم قدمم حدود ۱۵۰ بود مثل یه اسباب بازی بودم و منو راحت بلندم میکرد جا به جام میکرد منو برگردوند رو خودش به حالت ۶۹ اون داشت کون منو لیس میزد و به منم گفت که کیرشو بخورم تا حالا نخورده بودم ولی دوس داشتم تجربه کنم سر کیرشو گذاشتم تو دهنم و مثل آب نبات داشتم میک میزدم که حس کردم دهنم ترش شد یکم بدم اومد صورتمو آوردم بالا دیدم از کیرش یه مایع بیرنگی میاد که ترش هم بود اولین جمله بعد از این همه زمانو گفتم بهش ، داری جیش میکنی گفت نه پیش آبمه چیزی نیس بخور

 

 

با اکراه دوباره کیرشو گذاشتم تو دهنم و شروع کردم خوردن ولی ولع خوردنم زیاد شد و هر چی میتونستم کیرشو بیشتر میکردم تو حلقم طوری که تهش میخورد به گلوم کیرش کلفت بود و خیلی نمیتونستم تو حلقم فشار بدم از مک زدن خسته شده بودم گفتم خسته شدم ،گفت بخواب رو زمین و دهنتو باز کن نشست رو سینم و کیرشو کرد تو دهنم و داشت تلمبه میزد که یهو تو حلقم داغ شد و آبشو خالی کرد تو دهنم خیلی مزه بدی میداد حالم بد شد سریع از زیرش در اومدم و آب و خالی کردم تو دستم ، بهم دستمال داد دستمو و دهنمو تمیز کردم فکر کردم کارش تموم شده و الان کیرش میخوابه ولی انگار نه اگار که آبش اومده تازه کیرش شق ترم شده بود، کیرشو تمیز کرد و منو به پشت خوابوند و رفت پشت من و شروع کرد با سوراخم بازی کردن از تو کمد یه وازلین آورد و مالید به کونم و انگشتشو کرد تو کون من ، انگشتش از کیر من کلفت تر بود من درد داشتم ولی نمیتونستم تکون بخورم چون نشسته بود رو پاهام همینطوری هی انگشت میکرد قبل خواب دستشویی رفته بودم و رودم خالی بود و مشکلی از این نظر نبود بعد از چند دقیقه انگشت کردن خوابید روم و کیرشو گذاشت لای پاهام، فکر کردم بیخیال سوراخم شده فقط لاپایی میخواد بکنه روی من خوابیده بود و داشت لای پاهام کیرشو عقب جلو میکرد و منم زیرش داشتم له میشدم این وسط ها هم کیرشو میاورد بالا و یه فشاری روی سوراخم میاورد ولی نمیرفت تو

 

 

چند بار این کارو تکرار کرد که آخرین بار انقدر وازلین زده بود که سر کیرش سر خورد رفت تو چون میدونست داره چیکار میکنه قبلش دهن منو گرفته بود من چشمام سیاهی رفت داشتم میمردم خیلی درد داشت تا حالا همچین دردی تحمل نکرده بودم از زیرش هم نمیتونستم در برم نفسم بند اومده بود خودش میدونست چیکار کرده به خاطر همون یکم دهنم شل کرد که بتونم نفس بکشم بهم میگفت فقط نفس بکش و شل کن منم که دهنم بسته بود هر چی زور میزدم نمتونستم حرف بزنم تو همون شرایط با همون درد کیرشو فشار داد رفت تا آخر دردم چند برابر شد اشکم در اومد اونم تو همون حالت خوابید روم دهنمم گرفته بود و من اشکم میومد درد داشتم ولی نمیدونم چرا حس پر شدن رودم انقدر حال میداد،کشید بیرون تا سرش دوباره کرد تو من واقعا جر خوردم درد حتی یذره هم کم نمیشد ولی اون پری رودم بهم حال میداد یکم من از بی تابیم کم شده بود که شروع کرد تلمبه زدن من داشتم اون زیر جر میخوردم که تلمبه هاش سریع و سریع تر میشد صدای شکمش که میخورد به کونم تو فضا پخش شده بود و من همچنان هم درد داشتم و داشتم جر میخوردم، هم اون حس ورود و خروج کیر تو رودم داشت دیونم میکرد وقتی دید دیگه بی تابی نمیکنم از روم بلند شد و منو برگردوند و پاهمو گذاشت رو شونش و کیرشو دوباره کرد تو کونم خیلی دردش بیشتر بود از طرفی وزنش هم رو پاهام بود کیرش تا ته کرده بود تو و افتاده بود رو من هم کمرم داشت میشکست هم کونم بیشتر داشت جر میخورد

 

بهش گفتم اینطوری نه…  بلند شد گفت به حالت سجده بشین منم نشستم دوباره کرد تو کونم خیلی درد داشت چون لپای کونم میرفت کنار کیرش تا ته میرفت تو کونم و میخورد یه جایی تو روده که نمیدونستم کجاس و درد زیادی داشت با التماس گفتم فقط بخواب روم اونم یه بالش گرد که خیلی هم گنده بود گذاشت زیرم و کیرشو تنظیم کرد رو سوراخم و فرو کرد داخل ،سوراخم داغ کرده بود اشتباه کردم قبول کردم روم بخوابه چون دیگه نمیتونستم فرار کنم یا تکون بخورم اونم از این وضعیت سو استفاده کرد دهن منو گرفت و شروع کرد تلمبه زدن من واقعا داشتم بی هوش میشدم اونم ول کن نبود آبشم یه بار اومده بود مگه آبش میومد به هر حال بعد از کلی تلمبه زدن یهو خودشو فشار داد به من، پرش آبشو تو کونم حس کردم و داخل کونم گرم شد و کیرش هی نبض زد ، وقتی آبش اومد هم دردمو فراموش کردم و یه حس راحت شدن و لذت بهم دست داد و اون منتظر شد تا کیرش بخوابه تا در بیاد بالش از زیرم در آورد و روم خوابید تا کیرش خوابید وقتی کیرش خوابید و از سوراخم در اومد کونم یه صدایی داد و یه سوزش بدی داشت از درد همونطوری دراز کشیدم و نمیتونستم تکون بخورم اون چند تا دستمال گذاشت رو سوراخم که آبش بیرون نریزه

 

 

من از شدت درد و خستگی خوابم برد و صبح تو همون شرایط بیدار شدم دیدم وحید بیداره و داره کمرمو میماله بلند شدم خیلی درد داشتم همه جام درد میکرد دیدم لختم تازه یادم افتاد شب پیش چی شده از یه طرف تعجب کردم که من لباس ندارم و اونم نداره، تازه فهمیدم دیشب اصلا کسی خونه نبوده و اون با برنامه منو آورده بود که بکنه دستمو گرفت بلند شدم رفتم دستشویی واقعا کونم میسوخت و لگنم درد میکرد دستشویی رفتم خودمو با بدبختی شستم و در اومدم ولی گشاد گشاد راه میرفتم اومدم بیرون بهم لباس داد پوشیدم و صبحانه خوردیم بعد دوباره خوابم برد ظهر بیدار شدم ناهار خوردم و خبری هم از برادر زادش نبود مجبور بودم تا شب بمونم حتی اگه مجبورم نبودم نمیتونستم راه برم بعد از ظهر اومد طرفم فکر کردم میخواد بکنه داد زدم ولم کن دیگه گفت کاریت ندارم فقط پشتت یه چی بمالم که نسوزه یه ژل زد بهم خیلی آروم شد پشتم ولی من هم عذاب وجدان شب قبلو داشتم هم اینکه حس حقارت داشتم حس میکردم کونی شدم  که واقعا شدم…

 

دیگه اون روز با هر بدبختی شب شد من رفتم خونمون تا چند هفته همین حال و داشتم و اعصابم بهم ریخته بود اونم میومد خونمون محلش نمیدادم بعد چند هفته یکم اوضاع روحیم بهتر شد و یواش یواش حشرم برگشت و از اون شب فقط لذت پر و خالی شدن رودم یادم میومد و درد و یادم نبود اصلا و همین حس باعث معتاد شدن من به دادن شد که چند بار باز با وحید خوابیدم و بعد از اون در به در کیر برای همون حس اون شب .

ببخشید خیلی طولانی شد. دوستتون دارم

 

نوشته: جوجه کونی

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا