شب انگشت کنان

۱۸ سالم بود و قرار بود کنکور بدم محرم افتاده بود خرداد و همه تو مراسم شرکت میکردند من و دوستام هم هر شب میرفتیم به تماشای دستجات و تا نصف شب بیرون بودیم شب دهم شد و دوستام رفتن هر کدوم به شهر خودشون من تنها موندم عصر رفتم حموم و شیو کردم و شام خوردیم و صدای طبلها شروع شد بعدش فقط یه تیشرت مشکی و یه شلوار پارچه ای مشکی و یه جفت کفش روباز پوشیدم بدون شرت و زیرپیرهن خواستم بزنم بیرون به امید اینکه یه پسر خوشگلتر از خودم پیدا کنم و شاید بتونم بکنمش مامانم گفت کجا میری گفتم میرم تماشای مراسم یه نیم نگاهی بهم انداخت و انگار متوجه شد که خیلی خوشگل شدم گفت زیاد دور نرو همین محله خودمون باش گفتم باشه ولی نگران نباش امشب دیگه شب آخره همه مردم تا صبح بیرون هستند.

 

از خونه زدم بیرون پیاده رفتم به مصلی شهرمون اون موقع رسم بود همه دستجات میومدند مسلی و تا نزدیک صبح عزاداری میکردند و مردم خیلی زیادی هم میومدند و خیلی شلوغ میشد رسیدم اونجا دیدم بله طبق معمول هر سال خیلی ازدحام هست و اصلا نمیشه تکون خورد با مالیدن این و اون و فشار دادن خودم رفتم وسط دسته ها و خودمو رسوندم جاهای شلوع و به دنبال پسرهای دیگه که انگشتشون بکنم که یهو متوجه شدم یه مرد سن بالا داره خود منو انگشت میکنه منم که شورت نپوشیده بودم کونم خیلی نرم شده بود دو سه بار جامو عوض کردم اون مرده باز اومد پشت سرم و از پشت چسبید بهم و کیرشو روی کونم احساس کردم ولی اصلا خوشم نمیومد بالاخره سریع رفتم به یه جای دیگه و گمم کرد و گفتم آخیش عجب بچه بازی بود

 

دوباره یکی دیگه متوجه خوشگلیم شد و شروع کرد مالیدنم و با زحمت از دست اونم فرار کردم رفتم به یه گوشه دیگه بعد دیدم کیس مناسب من وجود نداره چون هیچ پسر خوشگل تنهایی نیومده بود همشون با پدراشون بودند دیگه ناامید شدم گفتم یکم به دسته ها نگاه کنم برگردم خونه ، یه چند دقیقه بعد احساس کردم یکی دستشو آروم میماله به کونم اهمیت ندادم دیدم رفته رفته پر رو تر میشه و با دستش کونمو گرفته دستش برگشتم دیدم یه آقای تقریبا ۴۰ یا ۴۵ ساله بود یکم جابجا شدم که دستش به کونم نرسه ولی بازم اومد پشت سرم و دوباره کونمو گرفت دستش انکار فهمیده بود که شرت نپوشیدم رفته رفته پرروتر شد و دستشو به هر دو طرف کونم میکشید بعد رفت پشت سرم و خودشو از پشت چسبوند بهم تو فشار جمعیت انگار هر کی هر کی شده بود و هیشکی حواسش نبود سر و صدای بلندگوها و طبلها هم خیلی زیاد بود یکم گذشت کیرشو احساس کردم که داره روی کونم فشار میاره اولش خیلی ترسیدم گفتم این یارو حتما کیر خیلی بزرگی داره و اگه منو بکنه پدرم درمیاد و جرم میده بعد احساس کردم نه زیاد هم بزرگ نیست و تقریبا از کیر منم کوچکتره منم یواش یواش خوشم میومد که یه نفر منو میخواد بکنه ولی زیاد راضی نبودم چون خودم به هوای کردن رفته بودم نه دادن ،

 

 

بعد جامو عوض کردم رفتم به زیر جایگاه اصلی که دو طرفش تقریبا دیوار بود گفتم دیگه نمیتونه بیاد پیشم ولی طرف انگار پیله شده بود اونم خودشو به زور از بین مردم کشوند و اومد بغلم وایساد و دوباره شروع کرد منم با خودم گفتم که بزار یکم حال کنه بعد میره اونکه نمیتونه منو به زور بکنه تو این بین دستشو آورد و به رانم دست زد و شروع کرد به دستمالی رون و کونم بعد دستشو برد از زیر تیشرت و کمر مو مالید که من یهو خیلی تحریک شدم از اینکه دستشو رسونده بود به بدنم بعد سعی کرد دستشو از زیر شلوار ببره سمت کونم که یکم تلاش کرد و بالاخره دستشو برد کونمو گرفت چون کونم بزرگ بود هی سعی میکرد کل کونمو دستش بگیره بعد سوراخمو پیدا کرد و انگشتشو فرو کرد داخل منم دردم گرفت و چپ چپ نگاش کردم اونم ترسید و سریع دستشو کشید بیرون از شلوارم منم که کیرم راست شده بود مجبورا کیرم خورد به آقای جلویی من و سریع برگشت و چپ چپ نگاهم کرد و فکر کرد میخوام بکنمش و رفت پی کارش ،

 

 

دوباره جا باز شد و اون آقا رفت پشت سرم و کیرشو مالید به کنم و فشار میداد منم که خوشم میومد بهش چراغ سبز نشون دادم و کونمو به کیرش فشار میدادم بعد دو تا دستشو آورد از دو طرف کمرمو گرفت و سعی میکرد از پشت بغلم کنه و کیرشو به همه جای کونم میمالید بعد دیدم یه نفر بغل دستیمون انگار متوجه داستان شده و بهمون زوم کرد یکم خودمونو جمع و جور کردیم و از هم کمی فاصله گرفتیم ولی دستش کنار دستم بود من یواش دستمو به دستش مالیدم اونم یواش اومد دستمو گرفت و با انگشتام بازی کرد من انگشت بزرگشو تو دستم گرفتم و فشار دادم اونم انگشتشو تو دستم عقب و جلو میکرد تا اینکه ادای آب اومدن رو درآورد یواشکی خندیدیم ساعت حدود یک شب بود و هر لحظه ازدحام جمعیت بیشتر میشد با خودم گفتم که دیگه برگردم خونه و اگه این آقا تعقیبم کنه فوقش بهش یه بوس میدم و میره پی کارش با این فکر راه افتادم که از مسلی برم بیرون ولی مگه میشد ؟

 

 

اونم که دید میخوام برم بیرون دستمو قشنگ گرفت و پشت سرم اومد منم استرس گرفتم که الان یه نفر آشنا ما رو ببینه دستم تو دست یه غریبه چی میگه پس دستشو پس زدم و به سرعت از لای مردم رفتم بیرون و بالاخره با کلی فشار دادن مردم از در اصلی خارج شدم و از مسیر پیاده رو راه افتادم برم خونه که یهو از پشت صدام کرد و گفت آقا خوشگله وایسا منم بیام برگشتمدیدم خودشه خودشو بهم رسوند و دستمو گرفت و گفت بریم گفتم کجا گفت بریم یه جای خلوت گفتم ولی امشب هیچ جا خلوت نیست تو اگه خونت نزدیکه منو ببر خونت گفت نه خونم دوره و خانواده تو خونه هستن گفتم پس بیا با من بریم یه خیابون بالاتر اطراف محل تحصیل من چند تا کوچه تنگ و دراز و باریک قدیمی میشناسم که اگه خلوت باشن میتونیم یه کارهایی بکنیم گفت خیلی خوب اگه میشناسی بریم راه افتادیم هر چه از مسلی دورتر میشدیم جمعیت هم کمتر میشد و خیابون خلوتتر تو راه قشنگ دستمون تو دست هم بود و هر از گاهی دستشو میزد رو کونم و فشارش میداد و منم کیرشو از روی شلوارش فشار میدادم بعد از یه ربع پیاده روی به کوچه های موردنطر رسیدیم دیدیم که بله تقریبا خلوته و بغیر از ما کسی نیست رفتیم به یه کوچه خیلی تنگ و پیچ در پیچ قدیمی که دیگه بغیر از ما هیشکی اون اطراف نبود

 

بهش گفتم ابنجا خوبه گفت بهتر از این نمیشه شلوارشو باز کرد کیرشو درآورد گفت ساک بزن منم رو زانو نشستم زمین و شروع کردم ساک زدن کیرش خیلی تمیز نبود و کمی بو میداد ولی مجبور بودم ادامه بدم خوشبختانه سایزشم حداکثر ۱۲ سانت بود بعد از کمی ساک زدن کیرش سفت سفت شد و گفت بلند شو بلند شدم شلوارمو درآوردم و پشت بهش کردمو و خم شدم با دو تا دستم چاک کونمو از هم باز کردم و آماده دادن شدم اونم یکم تف زد به سوراخم و یکم با کونم بازی کرد و کیرشو تنطیم کرد و فشار داد اول کیرش به خطا رفت ولی بار دوم همشو با یک فشار فرو کرد من از شدت درد بالا پریدم و نشستم زمین و با دستم سوراخمو گرفتم تا دردش تموم بشه بهم گفت بلند شو زود باش الان ممکنه کسی بیاد

 

منم خودمو جمع و جور کردم و دوباره پوزیشن گرفتم دوباره فرو کرد و تا ته نگهش داشت پرسید درد داره گفتم نه الان بهتره شروع کرد تلمبه زدن و رفته رفته سرعتش زیادتر شد صدای شالاپ شولوپ تلمبه زدنش تو کوچه میپیچید یه دفعه آبشو با فشار خالی کرد توی کونم کونم بعد سریع شلوارامونو پوشیدیم و راه افتادیم و از اونجا دور شدیم موقع برگشتن گفت الان کجا میخوای بری گفتم میرم خونه و باید برم دستشویی و آبتو خالی کنم گفت منم با تو میام تا خونتونو یاد بگیرم و دفعات بعدی با ماشینم میام دنبالت و با هم میریم خونه دوستم که دوباره بکنمت منم ناراحت شدم و گفتم نه نمیتونم خونمونو بهت نشون بدم تو محله همه میفهمن خواهش میکنم از اینجا برگرد و برو و دیگه دنبالم نکن گفت نه من نمیتونم ازت به همین راحتی دست بردارم تو امشب عمدا بدون شرت اومده بودی بیرون که کون بدی

 

گفتم نه بابا من اومده بودم که کون پیدا کنم و بکنم ولی گیر تو افتادم بالخره بهش قول دادم که هفته بعد ساعت ۶ عصر بیام چهارراه شهناز و اونجا همدیگرو ببینیم گفت قول مردونه میدی گفتم آره خیالت راحت من تو رو دوست دارم و میخوام دوست ثابت تو باشم بعد بوسم کرد و از هم خداحافظی کردیم و جدا شدیم رسیدم خونه دیدم آبش از کونم خارج شده و شلوار و پاهام خیس هستن رفتم بدون اینکه مامانم ببینه سریع رفتم دستشویی و همه آبشو خالی کردم و رفتم خوابیدم ولی تا صبح خوابم نبرد و همش به اتفاقی که برام افتاده بود فکر میکردم ، فردا که آشورا بود دوباره رفتم همون مسلی ولی چون روز بود با کسی نتونستم رابطه بگیرم و هفته بعدش هم سر قرار نرفتم ولی خاطره اون شب همیشه تو ذهنم هست.

 

الان هم که چندین سال از اون شب میگذره هر موقع که شب اشورا میشه یاد اون ماجرا میفتم و حسابی تحریک میشم. شمام اگه خاطره مشابهی دارین تو کامنتها بنویسید ببینیم چند نفر هستیم…

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا