گی با مربی شنا

سلام من امیرم 23 سالمه بچه یکی از شهرای اطراف اراکم. داستانی که براتون در نظر دارم بگم بر میگرده به یک ماه پیش اما دوس دارم یکم از خودم واحساسات سکسیم بگم.من قدم 180 ووزنم 80.گندمی هستم و بقولی با نمک و خوشتیپ وعاشق مردای سن بالا و لاغر وخوشتیپ و با شخصیتم و دوس دارم تو سکس طرف مقابلم برام سنگ تموم بذاره .داستان که نه خاطره ام از اون جای شروع میشه که.یکسال پیش رفتم استخر وارد استخر که شدم دیدم یه مرد حدودا 35 ساله غریق نجات استخر هس و با دیدن اون بدنم کلا سر شد. یجوری داشتم از شهوت میمردم یه مرده قد بلند و خوشتیپ و با فیسی خوب من تا وسطای سانسم جلو خودمو نگه داشتم و رفتم پیشش ازش چن تا سوال پرسیدم آدمه تو دار و عصبی بنظر می اومد ولی من بدجور تو کفش بودم اسمشو پرسیدم و یه بواسطه یکی از دوستام شمارشو گیر اوردم و با دادن پیام باهاش دوستی رو شروع کردم اما روم نمیشد بهش بگم من گی هستم چون خیلی مودبانه باهام برخورد میکرد و منم خجالت میکشیدم
 
اسمش رامین بود تا قرار شد یشب بیاد خونمون و شب بمونه پیشم باهم باشیم البته به اسرار زیاد من.تقریبا یک ماه پیش یک روز جمعه گفت میام ومنم بساط شامو اماده کردم براش اومد بعد از شام نشستیم یکم قیلان کشیدیم و من یکم مشروب داشتم رفتم اوردم ولی اون نخورد البته گفت قبلا مواد مصرف میکرده والان میره کلاس وزنگ زد به مراقب ش اون گفت نخور منم که میخاستم با خوردن مشروب از حال طبیعی خارج بشیم و راحت بهش خواستمو بگم یکم حالم گرفت وگفتم منم دیگه نمیخورم اونم اصرار داشت که من بخورم وبرای اینکه ناراحت نشم یکم خورد و 10تا پیک پشت سر هم برای من ساقی شد و من خوردم یواش یواش من مست میشدم و چشام به کیرش خیره میشد ساعت تقریبا شده بود 12 و من گفتم که بخوابیم میخواستم تو خواب کونمو بسمتش بدم تا حالیش بشه و بیاد جلو ولی اون گفت من شبا ساعت 4 میخوابم خوابم نمیبره منم داشتم از کف میمردم جامون رو رو یک تشک دونفره انداخته بودم وزیر پتو گرمای بدنشو حس میکردم اونم داشت به تلویزیون نگا میکرد بهش گفتم که تمام بدنم سر شده وداره میخواره ودرد میکنه اونم گفت اگه میخای ماسازت بدم منم که از خدا خواسته بهش گفتم باشه دراز کشیدم نشست روم کونشو گذاشت رو کونم و شرع کرد ماشاز دادن منم داشتم میمردم از شهوت ولی روم نمیشد بهش بگم بخوابه روم
 
یکم ماسازم داد و بلند شداومد دراز کشید وشروع کرد به تماشای فیلم منم که دیگه ناامید شده بودم خودمو به خواب زدم و کونمو چسبوندم بهش ولی حرکتی نکرد پشتش بسمت من بود منم دیگه نمیدونستم چکار کنم منتظر بودم برگرده و بچسبه بهم اما اون حرکتی نداشت منم چشام به خواب میرفت ساعتم شده بود 2 نفهمیدم کی خوابم برد که 4 از خواب پریدم دیدم هنوز بیداره و بهش گیر دادم بیا بخواب بسه اونم قبول کرد و دراز کشید رو به من به بغل خوابید بسمت من منم که از خدا خواسته خودمو بخاب زدم بعد ده دقیقه کونمو بسمتش دادم و یواشی بردم سمتش تا به کونم به کیرش خورد دیدم راسته و بدجوریم سفت شده بود منم چسبوندم بهش ولی یهو رو به شکمش خوابید ومنم که فهمیدم تقریبا بیداره ودلش هس برگشتم و یواشی دستمو برم زیرش وای دستم داشت به کیری میخورد که چقد تو کفش بودم از بغل کیرشو لمس میکردم نمیشد ببرم زیرش چون و چسبیده بود به زمین باز دوباره رامین برگشت وبه پشت خوابید مشخص بود دوس داره کیرش تو دستم باشه ولی خودشو بخواب زده بود منم دستمو بردم گذاشتم رو کیرش باورم نمیشد اینقد کلفت باشه من میگفتم لاغرو درازه کیرش..یکم باهاش ور رفتم یهو بلند شد گفت امیر تویی فک کردم دارم خواب میبینم وبرگشت بطرف منو پاشو گذاشت وسط پاهام و گفت چه مرگته…
 
منم که از جخالت خفه شده بودم حرفی نزدم و کیرشو باز گرفتم و بیرونش اوردم اونم ساکت بود رفت زیره پتو وکیرشو گذاشتم تو دهنم واقعا باحال بود براس ساک میزدم و اونمداشت با موهام ور میرفت یک دقیقه گذشت یهو کیرشو تا ته کرد تو دهنم و رگ زیر کیرش که رو زبونم بود تند شد وابشو تمام ریخت دهنم اولین باری بود که اب میخوردمابش تو دهنم بود و کیرشو در اورد منم میخاستم بالا بیارم دویدم دستشویی ابشو ریختم بیرون اونم رفت دسشوئی و اومد دارز کشید گفت امیر پس برام نقشه داشتی منم ساکت بغلش دراز کشیدم داشت منو نوازش میکرد خوابم برد ساعت 10 صبح بود دیدم باز راست کرده و داره شورتمو میکشه پایین بیدار شدم بهم گفت شب تو بمن اذیت کردی حالا من میخام بهت حال بدم لختم کردو خودشم که لخت بود افتاد روم کیرشو لا پام گذاشت و شروع کرد ازم لب گرفتن منم تو خوابو بیداری داشتم از لذت میمردم بعد یواشی تو گوشم گفت میخای بریم عقب ….
 
منم که داشتم میمردم حرفی نزدم و برگشتم خوابید روم و کیرشو خیس کرد گذاشت رو سوراخم تا بخودم بیام بگم یواش بکن مجبور شدم جیغ بزنم چون کیرشو محکم کرد تو کونم منم از درد به خودم پیچیدم گفت این تلافی اون چن ماه که بمن نگفتی ومن ازت دور بودم پس نگو اقا از من بدتره حسابی تلمبه میزد ومنم زیرش ناله میکردم 5 دقیقه بعد چنان محکم بغلم کرد و فشار داد که میخاستم بمیرم و یهو کونم گرم شد وابش اومد..افتاد روم وکلی ازم لب گرفت و باز راست کرد و دوباره کرد …..از اونروز سه بار باز باهاش بودم وخیلی باهم راحتر شدیم و منم بهش وابسته تر…امیدوارم که واسه متنی که طولانی بود منو ببخشید…..
 
نوشته: امیرgg
گی با مربی شنا

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

5 دیدگاه دربارهٔ «گی با مربی شنا»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا