هم خودم هم خواهرم

سلام من کامرانم و میخوام اتفاقاتی که برای خودم و خواهرم رقم خورده را بصورت کامل تعریف کنم…

 

من 14 سالم بود و خواهرم 5 سال از من بزرگتره.اسم خواهرم کیانا هست. من سفیدم و بدنم شکلی داشت که هر مرد و پسری میخواست ترتیبم و بده. بر عکس من خواهرم سبزه و ریز جثه ولی با سینه و باسن زیبا و درشت.خاطراتم را در 3 بخش تقسیم کردم که کامل در جریان قرار بگیرید.
یکی از هم کلاسیام بنام رضا که جق زدن رو بهم یاد داد و میگفت اگه جق نزنم هیچوقت آبم نمیاد.کیرم کوچک بود و هرروز توی خونه جق میزدم و حالت ارضا داشتم ولی آبم نمیامد.رضا هر روز ازم میپرسید که جق زدی یا نه؟آبت اومد یا نه؟
بعد از مدتی برای اینکه کم نیارم بهش گفتم آبم اومده. همان روز توی راه خونه گفت که برم سر راه خونشون. منهم رفتم. وقتی رسیدیم خونه ازم پرسید که تاحالا با کسی حال کردم یا نه؟ منم نخواستم کم بیارم و گفتم آره با پسر همسایه حال کردیم. چشمهاش برقی زد و گفت : پس اهلشی!!!!! الکی گفتم آره.گفت پس بیا با هم جق بزنیم و ببینم آبت واقعا اومده یا نه؟ گفتم الن که نمیشه. گفت هردو پسرسم و خجالت نکش و شلوارتو در بیار.گفتم اول خودت دربیار.اونم معطل نکرد و شلوارشو کامل در آورد و منهم در آوردم.هردو با شورت بودیم که یهو شرتمو کشید پائین و من خجالت میکشیدم و دستم و جلوم گرفته بودم. اونم شورتشو در آورد و دیدم کیرش هم سیاه بود هم بزرگ و هم پر مو.برای اون سن خیلی بزرگ بود.گفت دیگه خجالت نکش و نشونم بده. کیر اون شق شده بود و مال من کوچک بود. گفت حالا جق بزن آبت و ببینم. خودش داشت یواش جق میزد و مال منم گرفت دستشو شروع کرد مالوندن تا اینکه مال منم سفت شد. گفت من براب اون بمالم و اونم برای منو. توی اتاق مادرش بودیم آخه پدر نداشت. گفت کنار هم طاق باز بخوابیم و جق بزنیم و پیراهنمونو در آوردیم و لخت مادر زاد داشتیم جق میزدیم که من ارضا شدم ولی آبی در کار نبود. یهو بلند شد و خولبید روم و کیرش روی شکمم بود. منم قلقلکم گرفت و گفتم پاشو که گفت جون جون …. و شکمم داغ شد. بلند شد و گفت آب یعنی این. با دستمال تمیزم کردو رفتم خونه.

 
از اون روز به بعد از مدرسه منو میبرد خونه و همون پشت در لخت میشدیم و روی تخت مادرش اوایل رو شکمم ارضا میشد وبعد برام جق میزد تا ارضا بشم. بعد چند هفته ای از جلو و عقب لا پام میزاشت و وقتی آبش میامد برام جق میزدو میرفتم خونه . یه روز کرم زد و میخواست بکنه کونم که تا یکم رفت آبش اومد و دیگه برام جق نزد و حتی تمیزم هم نمیکرد. هر روز بیشتر تو میکرد و بیشتر دردم میامد ولی دوست داشتم. هرروز با کون و لاپا و شرتم پر آب کیر میرسیدم خونه و خودم و میشستم و کونم میسوخت تا اینکه امتحانها تموم شد ودیگه ندیدمش.

***
قسمت دوم و اصلی مربوط میشه به تابستان همان سال. خونمون 4 طبقه 3 واحدی بود . 1 سرایدار بالای 50 سال داشتیم و 2تا پسر همسایه که یکیش دوستم بود که 3 سال ازم بزرگتر بود و یکی برادرش که 23 سالش بود. اتاق سرایدار توی زیر زمین بود.ذوچرخم توی انباری کنار اتاق احد سرایدار بود.یه روز که رفته بودم دوچرخمو بیارم احد اقا هم بود. اومد کنارم و گفت : دوچرخه سواری پاهات و قوی کرده…. بعد رون پامو فشار داد و گفت : بهبه چقدر قوی… دسنشو گذاشت لای پاهامو گفت با آخرین فدرت فشار بدم…. منم تسلیم بودم و هر کاری گفت کردم. شلوارمو تا زانو کشید پائئن و باز دستشو کرد لاپامو گفت فشار بدم. بعد شرتمو کشید پایین و اینبار زیر تخمم و کیرمو میمالید. بعد گفت بپوشم شلوارمو و کمکم کرد دوچرخمو ببرم. حس عجیبی داشتم هم حال داد هم خجالت میکشیدم.

 

همه اینارو برای پسر همسایه تعریف میکردم و اونم میگفت مواظب باشم بلایی سرم نیاره.چند روزی گذشت یه روز که داشتم تنهایی توی پارکینگ بازی میکردم منو دید و گفت یه دقیقه بیا اناقم. منم رفتم. لخت مادر زادم کرد. برام جق میزدو میگفت دوس داری؟ میگفتم آره. میگفت جون. میگفت دستمو روی تخت بزارم و دولا بشم. خیلی طولانی بدنم و میمالید. لا پام و تخمام و سوراخمو لیس میزد ولی لباس تنش بود و احساس امنیت و لذت داشتم. موقع رفتن قول میگرفت که به کسی نگم و فردا هم بیام. چند روز میرفتم و برام عادی شده بود. یه روز به من گفت کیانا جونم …. منم گفتم کیانا خواهرمه… گفت میدونم ولی میخوام تو کیانای من باشی. گفتم باشه. اون روز سینه هامو میک میزدو کبودم کرد. ازم خواست تا دفعه بعد شرت دخترونه بپوشم. گفتم از کجا بیارم؟ گفت مال کیانا رو بپوش. منم که خیلی داشتم از مالوندنش لذت میبردم قبول کردم.

 
کیانی صبحا کلاس بود و فرداس 1شرت سفید و آبیشو پوشیدم و رفتم خونه احدآقا. اینبار گفت شرت و در نیارم و بشینم روی پاهاش. زیپ شلوارشو باز کرد و همینجور که رو پاش نشسته بودم کیرشو در آورد. وای خیلی کنده بود. بهم گفت که نازش کنم. منم ناز میکردم و باهاش ور میرفتم. اونم با رونم و کونم و کیرم از روی شرت ور میرفت و بهم میگفت؟ کیانا کیرمو دوست داری؟ گفتم آره. مست شهوت بودم. میزاری همشو بکنم کونت؟ گفنم فقط سرشو بکن آخه خیلی گندس. گفت یا همش یا هیچی. گفتم نمیشه آخه. گفت اگه مثل کیانا کس داشتی میشد. اخه کس باز میشه.کیانا کیر دوست داره همه دخترا دوس دارن.. گفت سینه های کیانا از سن و هیکلس بزرگتره و حتما خیلی میمالنش. گفت کونشم بزرگه و حتما زیاد میده. هم حشری میشدم و هم ناراحت.
خلاصه اینکه هر روز با شرت خواهرم میرفتم پیشش و منو میمالوندو از خواهرم میپرسید که ببینم سینش چطوریه و کسش مو داره یا نه و ….. و کیرشم میداد دستم تا باهاش بازی کنم منم کیانا رو دید میزدم و براش تعریف میکردم. هاینقدر از خواهرم اینکه داره میده به من گفت که دیگه فکر کردم خواهرم جندس. همه انها رو برای پسر همسایمونم تعریف میکردم تا اینکه یه روز حمید پسر همسایمون منو انداخت روی تخت خواهرم و شلوارمو کشید پائیین و هرچی مقاومت کردم هم فیده نداشت و منو از کون کرد. درد داشت. تا ته نرفت و آبش زود اومد ولی درد داشت تا 2 روز دستشوئی که میرفتم میسوختم.دیگه صبها که میرفتم با شرت خواهرم پیش احد آقا حمید منتظرم بود و تا منو دم در خونه میدید میردم راه پله پشت بوم و میکرد تو کونم . حمید هم بهم میگفت کیانا و با شرت کیانا آبشو پاک میکرد.

 

یه روز هم که رفته بودم دونبال حمید داداشش درو باز کرد و بیا حمید توی اتاقه وقتی رفتم توی اتاق دیدیم کسی نیست. داداشش گفت منم کیانا میخوام . فهمیدم که اونهم همه چیزو میدونه. مقاومت نکردم و شلوارمو خودش کشید پائئین و لبه تختش خوابوندم و حسابی تف زد و کرد توی کونم و آبش و توم خالی کردو شرتمو کشید بالا و گفت گمشو بیرون خواهر جنده. منم با کون و لاپا و شرت پر آب کیر رفتم خونه. خیلی حشرس شده بودم. بدن کیانا و کیر احد و کردن حمید و هادی از جلو چشم دور نمیشد. هرروز رو شرت کیانا میخوابیدم و خورمو به شرتش میمالوندم تا ارضا بشم. آخرای تابستون دیگه آبم میامد. به هر بهانه ای بدن کیانا رو دید میزدم یا به پا و سینه و کونش دست میزدم و کشتی مسگرفتم و بعدش جق میزدم و برای احد آقا و بعدش حمید تعریف میکردم و حمید هم منو میکرد.
یه روز یه نامه توی لباس زیرهای کیانا پیدا کردم که از عشق و عاشقی بود. به کیانا گفتم دوست پسر داری. گفت آره. یه مدته با هادی(برادر بزرگ حمید)هستم و عاشقمه. فهمیدم که…. تقصیر من بود…

***
قسمت سوم(آخر)
مدرسه ها باز شده بود و یه روز بعد از مدرسه رفتم سراغ احد آقا که دیدیم چراغ خاموشه. خواستم از پله ها برم بالا که احدآقا یواش صدام کرد که برگردم برم توی اتاقش. گفتم چرا چراغها خاموشه فکر کردم نیستی. گفت صبر کن یه حال خوب میخوام بهت بدم. طبق معمول لخت شدم ولی اینبار چسبوندم به دیوار کنار پنجره. پشتم وایساده و کیرشو از پشت گرفتم دستم. همین موقعها بود که گفت . هیسسس. یواشکی در گوشم گفت از پشت پرده انباریا رو ببینم. بله…. کیانا با مانتو دانشگاش با هادی اومدن پایین.شرع کردن به لب گرفتن و هادی دکمه های مانتو کیانارو باز کرد و سینه خواهرمو درآورد و شروع به خوردن کرد. صدای ملچ ملوچشون کامل میامد…

 

این بود ماجرای جندگی‌های منو کیانا خواهر سکسی و نازم. راستی‌ هیچ دقت کردین همه ی کیانا‌ها چقدر سکسی و خوشگلن؟

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

5 دیدگاه دربارهٔ «هم خودم هم خواهرم»

  1. سلام
    منم دنبال سكس با يه خواهذ برادر هستم هات و كير كلفت اكه كسي هست بهم خبر بدع منتظرم
    09015021552

    1. سلام…من گی هستم و خواهرم جندس..من خودم دیدم کون میده…اگه خواستین پیام بدین

  2. اگه خاهر برادر سن پایین هستین زیر ۲۰سال من اهل کرجم و ی حال خوب ب جفتتون میدم
    ۰۹۱۲۴۶۷۶۷۴۳

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا