خانم ف

سلام .
ازخودم بگم محسن 181قد 68 وزن سفید موخرمایی.موضوع برمیگرده به سال 89 یه زن همسایه مابود بیوه سبزه قدمتوسط چشم مشکی به نام ف که همیشه من محوش میشدم …

***

خانم ف چادری آرایش خییییلی ملایم جوراب شیشه ای موهای پاشونمیزد بامارفت وامد پیدا کرده بودن بادوتابچه که داشت سنش هم بالابود بازم آدم حشری میکرد—منم هرازگاهی دیدش میزدم به چشم خریدار اونم میخندید ووقتهایی که مثلابراش درب باز میکردم وکسی نبود به شوخی میگفت اخمو خان رامت میکنم یه روز و ازاینکه من پاهاشو دید میزدم ئامنشو بالامیزد که مثلا میخواد کفشهاشو دربیاره منم آب ازدهانم راه میافتاد—تااینکه یک روزبرای خریدفرش باهم رفتیم بازار خیلی من کمک کارشون بودم فرش خریدیم وانت گرفتیم برگشتیم خونه خانم ف که پیاده کردیم فرشوازوانت ورفتیم توخونه…گفتم بهش خاله فرشو کجابذارم؟گفت محسن جان پهن کن زمین -پهن کردم زمین وای یه چیزی دیدم کیرم داشت میترکید.خاله ف درازکشید روی فرش جورابهای نازکشو تامچ پاش پایین کشیدوبایه لحن خاصی گفت محسن جان خاله پاهام خواب رفتن میشه زحمت بکشی یکم ماساژشون بدی—ناگفته نمانه من چون کشتی کارمیکنم خوب بلدم بدن ماساژبدم—-منم انگارباگفتن این کلمه خاله ف که دنیاروبهم داده بودند که میخوام لمس کنم اون پاهاشو باجورابهای شیشه ای که موهای نرم زیرش هرکسی ازخود بی خود میکرد…

 

بدنم به شدت داغ شد وباصدایی لرزان گفتم ها بله بله بله چشم خاله حتمآ ونشستم کنارش ازنوک پاهاش شروع کردم به ماساژ تاتقریبآ بالای مچ پاش نمیخواستم بی جنبه بازی دربیارم یاازدست بدم اون پاهایی که خیلی وقت بود توکفشون بودم–خلاصه یه چنددقیقه ای که گذشت انگار به خاله ف خوش گذشته بود که گفت محسن جان بالاترهم بمال برام خوابم برد بیدارم نکنی خیلی وقته کسی خستگی منو رفع نکرده بلافاصله باشنیدن این حرفش تودلم موشک باران شد اونم انگشتهای پاشوتکون میداد خیلی اروم دامنشو تازیرزانوش کشیدبالا…دلوزدم دریابهش گفتم خاله برگرد تا کف پاهاتم بمالم بلافاصله بدون هیچ حرفی برگشت منم شروع کردم مالیدن پاهاش وهی یواش یواش میرفتم روبه بالاترتارسیدم زانوهاش خیلی آروم پاهاشوازهمدیگه بازکردم دامنشو دادم بالاترتانزدیک به جایی که شورتش معلوم بودوایی ازاسترس داشتم میترکیدم اونم بدون هیچ حرفی خشکش زده بود ومنو همراهی میکردخیلی اروم نوک انگشتامو میزدم به موهای نرم روناش ومیکشیدم تازیرباسنش احساس کردم خوشش میادازاین حرکتم که خیلی بااحتیاط تاکمرش دامنو زدم بالا بدون اینکه برگرده گفت محسن خاله چیکارمیکنی زود باش نکنه بچه هام بیان یه وقتی ببیننمون منم گفتم باشه شروع کردم با انگشت کشیدن روبه وسط پاهاش ورفتن به قسمت واژن بوی شهوتش میخور به مشامم ….

 

بی اختیار دستمو اززیرشورت توردارمشکی رسوندم به بهشتش وبهش گفتم خاله ف تو پدرمنو دراوردی رامم کردی بااین پاهات واین بدنت برگشت وبهم خیره شد گفت زودباش تاکسی نیومده بلافاصله لخت شدم وشروع کردم دامنشو ازتنش درآوردن دکمه های پیراهنشو بازکردم یه سوتین زرشکی تنش بوددرش آوردم وای چی میدیدم یه حاله قهوه ای گردوبزرگ دور ممه هاش بود بی اختیار دهانموجلوبردم یه لب کوچولوبعدش شروع درازش کردم دستاشودادم بالا زیربغلشو میخوردم صاف وبدون مو یه بود عرق خاصی میداد بعدشروع کردم به مالیدن ممه هاش خیلی اروم بازبون کشیدم ازوسط سینه هاش تازیرشیکمش نوبت شورتش بود وقتی میخواستم شورتشو دربیارم ازپاهاش شهوتش کشیده شد انگار عسل ریخته بودی بین پاهاش کسش قلمبه ای بدون مو یکم خوردم خوشش اومده بود میگفت بازم بخور گفتم باش چندلحظه وایستا بلافاصله شروع کردم جوراباشو تازیرزانوش کشیدم بالا ولیسیدم پاهاشو اون پاهای مودارنرم وحشری کننده که دادش به هوارفته بود بهش گفتم خاله تکیه بده به پشتی کارت دارم بلافاصله رفتم نشستم روی پاهاش کیرمودادم دستش بهش گفتم باهاش بازی کن اونم میمالوندکیرمو منم به حالت التماس بهش میگفتم خاله ف دردت به جونم تومال خودمی توهمیشه به من کس بده فقط الهی دورت بگردم …

 

بعدیکم سینه هاشو میمالوندم بعد یکم لباشو میخوردم دورگردنشو لاله گوشش صورتشو پرکرده بودم غرق هزاران بوسه کوچولو بهم گفت بذاربخورمش برات یکم چندین ساله کیرندیدم محسن گفتم باشه بخورخاله جون یکم که خوردکیرمو همون حالت که نشسته بوداهاشو کشید توشیکمش کسش قلمبه زدبیرون یکم انگشت زدم توکسش وخیلی آروم پاهامو انداختم این طرف واون طرف پاهاش که جمعشون کرده بود توشیکمش کیرم زیاد کلفت نیست ولی خیلی درازه سرکیرمو هول دادم توکسش که یه دفعه احساس کردم کیرم داغ ولیزشد تانصفه میرفت توش میکشیدمش بیرون بازم تانصفه میکردمش توش چنددقیقه همینجوری گذشت تادرازکشید روی شکم وگفت ازپشت بکن توکسم لمبرهای بزرگی داشت باخطی کع تقریباتاتوی کمرش کشیده شده بود چاک کونشوازهم بازکردم سوراخ صورتی ریزی داشت  خیلی خوشم میومد بوش کنم وزبون بزنم بهش تازبون زدم بهش ناله های خاله ف رفت هوا والتماس که محسن منوبکن کیرتو تاته بکن توکسم تومال خودمی ومنم کیرموازنوک انگشت پاهاش میکشیدم کف اون پاهاش ماهیچه اش موهای نرمش حشری ام میکرد خیلی اروم میذاشتم در کونش درازمیکشیدم روش پشت گردنشو میک میزدم بعد میذاشتم وسط پاهاش لاپایی میرفتم دست میکشیدم زیرشیکمش تادیدم خیلی بیقراره کیرشده بهش گفتم الان میذارمش کست خاله برش گردوندم پاهاشو گذاشتم روشونه هام تمام کیرمو هول دادم تو اوف نکن کی بکن الان بکن تلمبه وتلمبه تادیدم آبم میخواد فوران کنه بهش گفتم کجات بریزمش؟؟؟گفت همون تو آتیشم بزن وازشدت شهوت به خودش میلرزید ومنو فحشم میداد منم که کیرم تاته توکسش بود وزیربغلشو میخوردم ونرمی ممه هاشو به بدنم احساس میکردم لرزیدم وای که چقدر آب ازم خارج شد…

 

چنددقیقه ای بیحال روش بودم تا دیدم داره میخنده ومیگه خدالعنتت کنه توکه اینهمه خوب بلدی سکس کنی چرازودتر بامن سکس نکردی؟؟ هردوتایی رفتیم خودمونو شستیم برگشتیم لخت کنارش درازکشیدم ویکم دیگه ماساژش دادم ولباسهامو پوشیدم زدم بیرون اونم رفت دوش بگیره—چندین باردیگه سکس داشتیم اما هیچ کدوم اون سکس اول نمیشه…کلی برام هدیه خریده خیلی برام عزیزه قول دادیم به همدیگه هیچوقت خیانت نکنیم…

 

ایام به کامتان دوستان عزیز

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «خانم ف»

  1. محمدم از یزد یه خانم ۳۵ ۴۰ساله برا دوستی پیام ب ده لطفاا ۰۹۳۳۵۷۷۹۵۰۱

  2. سلام.۲۱ سالم است.و عاشق خانومای مسن. یه خانم مسن ۳۰ تا ۶۰ ساله تماس بگیره

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا